زينب (سلام الله عليها) عقيله بني هاشم - زينب (سلام الله عليها) عقيله بني هاشم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زينب (سلام الله عليها) عقيله بني هاشم - نسخه متنی

سيد محمد صادق موحد ابطحي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زينب (سلام الله عليها) عقيله بني هاشم

مقدمه

پويندگان راه بزرگواري و جويندگان گذرگاه اوج‌گيري به سوي كمال و سعادت، روش بزرگان پيشينيان را الگو و نصب‌العين خويش قرار مي‌دهند تا از كارهاي شايسته و كردارهاي برجسته آنان، الهام ‌گيرند.

پيشرفت ملل زنده تاريخ بر پايه تاريخ همان بزرگان پي‌ريزي مي‌شود، چون پاكدامني‌ها، سجاياي اخلاقي، روشنفكري‌ها، دانش‌ها، پند و اندرزها، براساس آن تجلّي مي‌كند. پس سزاوار اين است كه روش ايشان ثبت گردد تا خردمندان آن را نمونه‌اي براي خويش انتخاب نمايند.

از بزرگان شكوهمند تاريخ، يكي: عقيله دودمان وحي، تربيت شده خاندان نبوت، ريحانه امام علي (ع) خواهرِ شيرزادگان با كرامت او، حضرت زينت كبري ـ سلام الله عليها ـ است. زيرا او داراي شريفترين نسب، والاترين حسب، كامل‌ترين شخصيت، پاك‌ترين دل و بلندترين همّت مي‌باشد؛ گويي همه كمالات و فضائل را در كوره‌اي ريخته باشند و عطر كرامت‌هاي وي را قالب‌ريزي نموده‌اند.

مي‌توان او را بهترين الگو براي زنان امروز جامعه ما قلمداد نمود؛ چرا كه نمودار حق و جهاد در راه خدا و نگهدارنده ايمان و عقيده، قهرمان دليري و شجاعت، جلوه فصاحت و بلاغت، شعله ستيزه‌جوي باطل و آتش‌فشان حق، در برابر نيروهاي ستمگر و كوبنده دژخيمان زورگو، با منطقِ راست و درست و تسليم كننده آن‌ها بر حقِّ تلخِ انكارناپذير، و سرفرود آورنده آنان بر حجّت و دليل كوبنده مي‌باشد، وي تجسّم زهد، ورع، علم، عفاف و شهامت است. اين است عقيله طاهره پرورش يافته مكتب مادرش فاطمه ـ سلام الله عليها ـ مزيّن به اخلاق اسلامي،‌چراغ فروزان هدايت، راهگشاي معرفت و شناخت و الهام بخش ياري حق و دفاع از حريم مقدس آن.

الف: تولد آن بانوي مكرّمه

آن‌گاه كه چشم به اين جهان گشود، پيامبر e او را در آغوش گرفت و نام وي را با وحي آسماني «زينب» برگزيد جبرئيل امين ولادت اين فرخنده مولود را، بر پيامبر e تهنيت گفت، او غنچه گلي بود كه در بوستان وحي شكوفا شد و شميم او محيط خانه علوي را عطرآگين نمود و بني‌هاشم را شادمان گردانيد.

حاضران در خانه با شگفتي ديدند كه چهره پيامبر e اشك آلود و سيماي درخشانش آميخته با غم و شادي است كه حكايت از سرنوشت و پيش‌آمد سخت و هولناكي مي‌كند كه اين نوزاد عزيز با آن روبه‌رو خواهد بود،‌ دل سنگِ خارا از ديدن آن فاجعه جانكاه مي‌شكافد، ولي اين عزيز،‌با كمال خويشتن داري و بردباري در برابر آن ايستادگي خواهد كرد. آري او در سال ششم هجرت، همان وقت كه پيامبر e و يارانش از صلح حديبيّه پيروزمندانه باز مي‌گشتند ديده به جهان گشود.[1]

ب: تربيت و شكل‌گيري شخصيت آن حضرت

شگفتا! پنج تن ال عبا به تربيت او پرداختند، كه جاي بسي افتخار است و اين افتخار كمتر نصيب كسي گشته است. و شايد بتوان گفت، او تنها دختري است كه اين چنين توسط پيامبر e و امام علي (ع) و حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) پرورش يافت اين معلّمان و مربّيان، عالمه غير معلّمه‌اي را بار آوردند، كه از علم، درايت و حكمت او جهانيان درسها گرفته و مي گيرند او از مدرسه‌اي بيرون مي‌آيد كه فروغ دانش و اخلاق و بلند‌پروازي و دليري و ياري حق، از آنجا پرتوافكن مي‌شود. لباس شكوه و بزرگواري را پوشيده و برتريها و والائي‌ها را گرد آورده است، و در خانه‌اي به كمال رسيده كه دنيا را با فروغ خود روشن گردانيد، بحقّ پشتوانه ايمان آنجاست و آسمان نبوّتِ فيض ربّاني به آنجا مي‌ريزد، و با شميم قدسي عطرآگينش مي‌سازد.

او در عفّت و حجاب به جايي رسيد كه همسايگان صدايش را نشنيدند، و اَحدي از نامحرمان در روز روشن او را نديدند و آن‌گاه كه شب پرده‌هاي تاريكش را مي‌افكند و چشم مردم به خواب مي‌رفت، آهنگ زيارت قبر جدّش حضرت محمّد e را مي‌نمود؛ پدر، قنديل‌ها و چراغ‌ها را خاموش مي‌كرد، تا كسي قامت رختِ گراميش را نبيند.

او از همان كودكي با غم و سختي آشنا گشت. هنوز غم از دست دادن پيامبر e از چهره زينب كه پنج سال او تمام نشده بود، برطرف نشده بود كه مادر و گنج نايافتني معرفت و آموزگار معاريف الهيش از دنيا رَخت بربسته و به ديار باقي شتافت و در كودكي شاهد شهادت مادر جوان و وقايع غم‌انگيز و خفّت‌بار سقيفه و مظلوميت پدر بزرگوارش بود.

ج: ازدواج بانوي خردمند بني‌هاشم

وقتي كه زينب ـ سلام الله عليها ـ به سنّ ازدواج رسيد، پدرش امام علي (ع) براي او كسي كه در شرافت خانوادگي، شايسته همسري او را داشت برگزيد و از ميان خواستگاران فراوان عبدالله بن جعفر را از همه شايسته‌تر ديد. پدر عبدالله جعفر بن ابي طالب «ذوالجناحين» و «ابوالمساكين» لقب داشت و برادر تني امام علي (ع) و محبوب پيامبر e بود. اين ازدواج مبارك، چهار پسر به نام‌هاي: علي، محمّد، عون، عباس و دو دختر كه يكي از آن‌ها امّ كلثوم بود كه معاويه با زيركي مي خواست او را به همسري يزيد درآورد تا از پشتيباني بني‌هاشم استفاده كند و عبدالله هم اختيار دختر خود را به امام حسين (ع) داد و آن حضرت هم دختر را به پسر عمويش قاسم بن محمّد جعفر بن ابي طالب تزويج كرد.

ازدواج زينب ميان او و پدر و برادرانش جدائي نيانداخت، امام علي (ع) آن دو را همچنان نزد خود نگاه داشت. تا وقتي كه امام علي (ع) زمامدار مسلمانان شد و به كوفه آمد، زينب و عبدالله هم با آن حضرت به كوفه آمدند و در زير سايه اميرالمؤمنين مي‌زيستند.

و اين زندگي ادامه داشت و طولي نكشيد كه رنجي ديگر بر رنج‌هاي زينب افزوده گشت و آن مشاهده شهادت پدر بزرگوارش بود و پس از مدّتي هم مظلوميت و شهادت برادرش امام حسن (ع) را نظاره‌گر بود.

د: هجرت به همراه برادرش امام حسين (ع)

هنوز از شهادت امام حسن (ع) شش سال نگذشته بود كه معاويه آشكارا مردم را براي پس از مرگش، به بيعت با يزيد دعوت كرد. غير از چند نفر از جمله امام حسين (ع) از اين بيعت سرباز زدند و چهار سال بدين منوال گذشت و معاويه كه از دنيا رفت، پس از او يزيد به والي مدينه نوشت كه براي او از امام حسين (ع) بيعت بگيرد ولي امام حسين (ع) به همراه خواهرش زينب ـ سلام الله عليها ـ و عده‌اي از بني‌هاشم راهي مكه، حرم اَمن الهي گشت و اين آغاز هجرت زينب ـ سلام الله عليها ـ به همراه برادر و يارانش بود؛ و اين راه همان راهي بود كه پيامبر e شصت سال قبل، از مكه به مدينه هجرت كرده بود. در اين سفر حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ چون پرستاري، برادرش امام حسين (ع) را نگهداري مي‌كرد و تكيه‌گاهي براي آن حضرت در مشكلات، محسوب مي‌شد؛ و براي دفاع از آن حضرت دو فرزند خويش را به نام‌هاي «عون» و «محمّد» فدا كرد.[2]

او در تمام مراحل واقعه كربلا يار و ياور برادرش امام حسين (ع) بود و در تمام سختي‌هاي روز عاشورا چونان كوهي استوار بود و همه مصائب را تحمّل كرد؛ تا اين كه دُردانه رسول خدا e و عزيز مادرش فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ يعني برادرش امام حسين (ع) به شهادت رسيد. و هنگام وداع با بدن بي‌سر برادر چنان ناله و شيون سر مي‌داد كه قره بن قيس تميمي گويد: اگر هر چه را فراموش كنم، كلمات زينب دختر فاطمه ـ سلام الله عليها ـ را كه در آن لحظه بر برادرش حسين (ع) گذشت، فراموش نخواهم كرد.[3] به خدا سوگند كه بي‌‌قراري‌ها و سخنان زينب هر دوست و دشمني را به گريه واداشت.[4]

هـ : سرپرست كاروان اسيران

مهم‌ترين مرحله از مراحل زندگي بانوي كربلا، حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ سرپرستي كاروان اسيران و رسانيدن پيام واقعه سرخِ عاشورا بود و اگر زينب ـ سلام الله عليها ـ نبود شايد واقعه عاشورا اين چنين ماندگار نمي‌گشت.

پس از ورود كاروان به كوفه و سپس شام، حضرت زينب در مكان‌ها و مقاطع مختلف زماني، جنايت و اعمالي را كه يزيد و ابن‌زياد و عمّال آن‌ها بر سر اهل‌بيت پيامبر e آوردند، بازگو مي‌كرد و رسالت خويش را در مورد عاشورا و امام و برادرش حسين (ع) و دين اسلام به انجام مي رسانيد، از جمله اين موارد مي‌توان به مجلس ابن‌زياد[5] و مجلس يزيد[6] اشاره كرد.

پس از اين‌كه يزيد در برابر امام سجاد (ع) تنها يادگار عاشورا و امام چهارم براي زينب ـ سلام الله عليها ـ تسليم شد و خواسته‌هاي وي از جمله بازگشت اسيران به مدينه را پذيرفت،[7] كاروان اسيران بار ديگر به حركت درآمد ولي اين بار به سوي مدينه الرسول و زينب با مصائبي دردآور و سنگين پاي به حريم نبوي گذارد؛ و واي كه چه هنگامه‌اي بر سر قبر پيامبر e برپا شد و زينب و اهل‌بيت پيامبر e كه چه درد دلها نمودند و ديگران را به حال اهل‌بيت پيامبر e آگاه كرده و سوزانيدند و اين بود شرح حال بانويي كه پرورش يافت تا گوشه‌اي از رسالت عظيم كربلا را بر دوش بكشد و با حركت خويش بر تمام زنان عالم اعلان كند، هر انساني مي‌تواند حافظ دين حق باشد حتي اگر زن باشد.

ن: وفات حضرت زينب

و سرانجام اين‌كه اين بانوي زنده كننده عاشورا و حماسه آفرين، بيش از يكسال و نيم پس از برادر شهيدش امام حسين (ع) زنده نماند.[8] و در طول اين يكسال و نيم تا آن جا كه مي توانست از هر فرصتي استفاده مي‌كرد تا واقعه و حماسه عاشورا را در اذهان همگان زنده نگاه دارد و سرانجام از دار دنيا رحلت فرمود و قبر آن حضرت بنابر قوي‌ترين اقوال در راويه دمشق مي‌باشد.[9] والسلام.



[1]- دكتر عائشه بنت الشاطي، بانوي كربلا زينب دختر زهرا ـ سلام الله عليها ـ مترجم: سيد رضا صدر انتشارات 22 بهمن، قم ص 33.

[2]- شيخ محمّد سماوي، ابصارالعين، انتشارات بصيرتي، قم، ص 51، ص 40.

[3]- حاج شيخ عباس قمي، نفس المهموم، انتشارات بصيرتي، قم، ص 386.

[4]- ابن اثير، الكامل في التاريخ، دار صادر، بيروت، ج 4، ص 81، و سيد بن طاووس،‌الملهوف، انتشارات داوري، قم، ص 56.

[5]- شيخ مفيد الارشاد، مؤسسه آل‌البيت ـ عليهم السلام ـ لاحياء التراث، قم، ج 2، ص 115.

[6]- طبرسي، الاحتجاج، انتشارات اسوه، قم، ج 2، ص 122، و علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بيروت، ج 45، ص 133.

[7]- سيد بن طاووس، الملهوف، همان، ص 82.

[8]- دكتر عائشه بنت الشاطي، همان، ص 172.

[9]- محمّد حسين سابقي، پژوهشي پيرامون بارگاه حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ مترجم: عيسي سليم‌پور اهري، ص 137.

سيد محمد صادق موحد ابطحي

/ 1