مبانی فلسفه اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی فلسفه اسلامی - نسخه متنی

محمدعلی امینیان لنگرودی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خود دارد. بنابراين علّت تامّه حقيقى جز ذات واجب الوجود چيز ديگرى نخواهد بود. به عبارت ديگر مثال علّت تامه حقيقى به ذات حق تعالى منحصر است. به علت تامه (علّت موجده) نيز مى گويند.

(علّت ناقصه) آن چيزى است كه در به وجود آوردن معلول نياز به غير دارد. خلاصه اين كه علّت ناقصه تا وقتى كه ناقصه است نه تنها نمى تواند معلولى را به وجود بياورد بلكه بايد اجزا و شرايط ديگرى با او جمع شود تا به صورت علّت تامه در آيد و معلول نيز تا علّت تامّه اش به وجود نيايد موجود نمى شود; زيرا (الشَّيْءُ ما§لَمْ يَجِبْ لَمْ يُوجَدْ; (چيزى تا وجوب پيدا نكند وجود پيدا نمى كند).

2. علّت يا معدّه است يا غير معدّه. (علت معدّه) آن چيزى است كه از ايجاد و انعدام خود معلول تحقق مى يابد; مانند: چرخيدن چرخ هاى ماشين براى رسيدن به مقصد و مانند: قدم گذاشتن و برداشتن براى تحقّق مقصود. يكى از مثال هاى علّت معدّه حركات دست بنّاست كه با اين حركات و ساير ابزار و شرايط ساختمان محقق مى شود.

اما (علّت غير معدّه) ويژگى ايجاد و انعدام را در بر ندارد بلكه صرف ايجاد را متضمن است.

3. علّت يا بسيط است يا مركّب. اگر علّت شىء واحد حقيقى باشد به آن (علّت بسيط) گويند; مانند: مبدأ اوّل براى افاضه فيض اقدس. و مانند: نفس ناطقه و امثال آن بر فرض بساطت; اما اگر علّت از چند چيز تركيب يافته باشد آن را (علّت مركّب) خوانند; مانند: اجتماع چند نفر براى تحريك شيئى سنگين.

4. علّت يا قريب است يا بعيد. (علّت قريب) آن است كه ميان آن و معلولش واسطه اى وجود نداشته باشد; مانند:

گرمى نسبت به آتش و مانند صادر اوّل نسبت به مبدأ فياض; اما (علّت بعيد) آن است كه ميان علّت و معلول يك يا چند واسطه وجود داشته باشد; مانند: احراق نسبت به انسان و مانند غلبه نسبت به سلطان.

5. علّت يا ذاتى است و يا عرضى. (علّت ذاتى) آن است كه خود مستقيماً مبدأ معلول باشد. به تعبير ديگر علّت ذاتى آن است كه معلول مستقيماً از او صادر شود بدون آن كه در بين واسطه اى وجود داشته باشد; اما (علّت عرضى) آن است كه معلول غير مستقيم از او صادر شود. حكيم سبزوارى مثال ذيل را در اين مورد مى آورد.

او مى گويد: سقمونيا ذاتاً حادّ است و اثرش ازاله صفرا است. مستقيماً زرد آب را از بين مى برد اما بالمآل تبريد مى كند; پس سقمونيا ذاتاً علّت ازاله صفرا است و بالعرض علّت تبريد است.

/ 187