بدان كه از احاديث اهلبيت عليهم السلام ظاهر مىشود كه طعامهاى لذيذ خوردن و به مردم خورانيدن و تكلف در خوبى و پاكيزهگى اينها خوبست و طعامهاى لذيذ را بر خود حرام كردن خوب نيست اما بايد از حلال باشد و آنقدر نخورد كه او را از عبادت الهى باز دارد و مانند حيوانات پيوسته همتش مصروف به خوردن و آشاميدن نباشد بلكه بايد منظور و مقصود او از خوردن و آشاميدن تحصيل قوت عبادت باشد و بايد آنقدر صرف كند كه نسبت به حال او اسراف نباشد كه خدا مسرفان را دوست نمىدارد.به سند معتبر منقول است كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام بسيار بود كه نانها و فرنى نفيس و حلواهاى لذيذ به مردم مىخورانيدند و مىفرمودند كه هرگاه خدا بر ما توسعه مىدهد ما نيز توسعه مىدهيم و هرگاه خدا بر ما تنگ مىگيرد ما نيز تنگ مىگيريم.در حديث معتبر ديگر از آنجناب منقول است كه سه چيز است كه حقتعالى مؤمن را در قيامت بر اينها حساب نمىكند طعامى كه بخورد و جامه كه بپوشد و زن صالحه كه ياور او باشد و فرج او را از حرام نگاه دارد.ابوخالد كابلى مىگويد كه به خدمت امام محمّد باقر عليه السلام رفتم حضرت چاشت طلبيدند و من خوردم با آنجناب طعاميكه هرگز از آن نيكوتر و پاكيزهتر طعامى نخورده بودم پس فرمود كه چگونه ديدى طعام ما را؟ گفتم فداى تو شوم هرگز باين خوبى طعام نخورده بودم ليكن بيادم آمد اين آيه كه در كتاب خدا است وَ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ النَّعيم كه ترجمهاش اين است كه البته سؤال كرده خواهيد شد در روز قيامت از نعمت الهى حضرت فرمود مراد از نعيم در اين آيه مذهب تشيع و ولايت اهلبيت عليه السلام است كه در روز قيامت از شما سؤال خواهد شد.به سند صحيح از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حقتعالى از آن كريمتر است كه سؤال كند از مؤمن از خوردند و آشاميدنى كه در دنيا بر او حلال كرده باشد.به سند حسن از آنجناب منقول است كه طعام به عمل بياور و ياران خود را بطلب و با ايشان بخور.از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه با سيرى چيزى خوردن مورث پيسى است.از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه سه چيز است كه خدا دشمن دارد صاحب آنها را خواب كردن بدون بيدارى شب و خنده كردن در غير محل تعجب و خوردن طعام در هنگام سيرى.از حضرت رسول منقول است كه مؤمن در يك شكم چيزى مىخورد و كافر در هفت شكم چيزى مىخورد يعنى بسيار مىخورد.در حديث ديگر منقول است كه ابو جحيفه به خدمت آنجناب آمد و آروق مىزد از سيرى حضرت فرمود كه آروق خود را منع كن كه هر كه در دنيا سيرتر است در قيامت گرسنهتر است پس ابو جحيفه بعد از آن طعام سير نخورد تا از دنيا رفت.در حديث ديگر فرمود كه هيچ چيز را خدا دشمن نمىدارد مانند شكم پر از طعام.از جناب امير المؤمنين منقول است كه حضرت عيسى عليه السلام به شهرى رسيد كه مرد و زنى فرياد مىكردند و با يكديگر نزاعى داشتند از سبب آن پرسيد مرد گفت كه اين زن من است و صالحه است و عيبى ندارد اما من او را دوست نمىدارم و مىخواهم از او جدائى اختيار كنم فرمود كه به همه حال سبب اين كراهت را بگو چيست و گفت كه رويش كهنه و بى طراوت شده است بى آنكه پير شده باشد حضرت عيسى عليه السلام بآن زن فرمود كه مىخواهى كه آب رويت برگردد و تازه شود گفت بلى فرمود طعام كه مىخورى سير مخور زيرا كه طعام زياد كه در معده بجوش آمد آبرو را مىبرد آن زن چنين كرد پس به حال طراوت برگشت و محبوب شوهر شد.از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه اگر مردم ميانهرو باشند در طعام خوردن هميشه بدن ايشان صحيح باشد.از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه پنج خصلت است كه مورث برص و پيسى است نوره كشيدن در روز جمعه و چهارشنبه و وضو و غسل كردن بآبى كه در آفتاب گرم شده باشد و در حالت جنابت چيزى خوردن و در حال حيض با زن جماع كردن و در وقت سيرى چيزى خوردن.از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه آدمى را ناچار است از طعامى كه بآن قوت بيابد و هرگاه طعامى خورد بايد كه يك حصه شكم را براى طعام قرار دهد و يك حصه را براى آب و يك حصه را براى نفس و سعى مكنيد در فربه كردن خود چنانچه حيوانات را براى كشتن فربه مىكنند و فرمود كه هرگاه شكم سير شد باعث طغيان و فساد مىشود و فرمود كه هر دردى و بيمارى از بسيار خوردن بهم مىرسد بغير از تب كه آن بناگاه مىرسد.در حديث ديگر منقول است كه حضرت عيسى عليه السلام فرمود كه اى بنى اسرائيل تا گرسنه نشويد چيزى مخوريد و هرگاه گرسنه شويد بخوريد و سير مخوريد زيرا كه چون سير شديد گردنهاى شما گنده مىشود و پهلوهاى شما فربه مىشود و پروردگار خود را فراموش مىكنيد.از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه كفران نعمت الهى است اينكه كسى گويد فلان طعام را خوردم مرا آزار كرد.از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه روزى شير و عسل به نزد آنجناب آوردند، اندكى تناول نمودند و بر زمين گذاشتند گفتند يا رسول اللّه حرام مىكنى خوردن اين را؟ فرمود كه نه امام تواضع و شكستگى مىكنم براى خدا و پالوده بسيار طيّب و خوشبوى به نزد حضرت امير المؤمنين عليه السلام آوردند انگشتى بآن فرو بردند و به دهان گذاشتند و فرمودند كه حرام نيست اما نمىخواهم خود را عادت دهم به چيزى كه عادت نكردهام.در حديث ديگر وارد است كه فرمود چيزى كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله نخورده است نمىخواهم بخورم.در حديث ديگر از آنحضرت منقول است كه هميشه اين امت با خير و نعمت باشند مادام كه لباس عجمان را نپوشند و طعامهاى عجمان را نخورند پس چون چنين كنند خدا ايشان را خوار و ذليل كند.از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه نيكو نان خورشى است سركه و همين بس است در اسراف كه نعمتى را به نزد او بياورند دشمن دارد و نخواهد.
فصل سوم
در بيان بعضى از آداب و اوقات طعام خوردن
سنّت است كه چاشت را بامداد بخورد و در ميان روز ديگر چيزى نخورد و بعد از نماز خفتن بار ديگر طعام خورد و لقمه را كوچك بردارد و نيكو بجايد و بر روى مردم نظر نكند و طعام بسيار گرم نخورد و در طعام گرم ندمد بلكه بگذارد تا سرد شود و بعد از آن بخورد و نان را به كارد نبرد و استخوان را پاك نكند و به كمتر از سه انگشت چيزى نخورد و دست در پيش ديگران دراز نكند و كاسه و انگشتان را بليسد و در حالت جنابت مكروهست طعام و آب خوردن و اگر وضو بسازد يا دست بشويد و مضمضه و استنشاق بكند يا دست رو را بشويد و مضمضه بكند يا دستها را بشويد و مضمضه بكند كراهتش ضعيف مىشود.در حديث ديگر وارد است كه اگر چيزى بخورد در حال جنابت بى آنكه اينها را به عمل آورد بيم آنست كه پيس شود.در حديث معتبر ديگر منقول است كه پسر برادر شهاب به حضرت امام جعفر عليه السلام شكايت كرد از دردها و امتلا و فساد معده حضرت فرمود كه چاشت و شام بخور و در ميان ديگر چيزى مخور زيرا كه خداوند عالميان در وصف طعام اهل بهشت مىفرمايد لَهُمْ رِزْقُهُمْ فيها بُكْرَةً وَ عَشّيا ترجمهاش اين است كه مهيا است براى اهل بهشت روزى ايشان در بهشت در بامداد و پسين يا خفتن.در حديث معتبر از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه طعام خوردن آخر روز پيغمبران بعد از نماز خفتن است پس آنرا ترك مىكنيد كه تركش موجب خرابى بدن است.در حديث ديگر منقول است كه ترك طعام خوردن طرف شب آدمى را پير مىكند و فرمود كه چون آدمى پير شد بايد كه در شب پيش از خواب البته چيزى بخورد كه بهتر خواب مىرود و دهانش خوشبو مىشود يا خلقش نيكو مىشود.از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه چيز خوردن شب را ترك مكنيد اگر چه به پاره نان خشكى باشد كه باعث قوت بدن و قوت جماع است.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هر كه ترك كند طعام خوردن را در شب شنبه و شب يكشنبه پى هم قوت از او برطرف شود كه چهل روز به او بر نگردد و فرمود كه طعام شب نافعتر از طعام روز است.از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه در بدن رگى هست كه آن عشا نام دارد و هر كه در طرف شب چيزى نمىخورد آن رگ او را نفرين مىكند تا صبح مىگويد خدا ترا گرسنه بدارد چنانچه مرا گرسنه داشتى خدا ترا تشنه بدارد چنانچه مرا تشنه داشتى پس البته ترك مكنيد عشا را اگر چه به لقمه نان باشد و اگر چه بدمى آب باشد.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه سزاوار نيست كه مؤمن از خانه بيرون رود تا آنكه چاشت نخورد كه باعث زيادتى عزت او است.در حديث ديگر فرمود كه هرگاه خواهى كه پى حاجتى بروى پاره نان يا نمك بخور كه بيشتر باعث عزت تو است و حاجتت زودتر بر مىآيد.از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه طعام را بگذاريد تا سرد شود بدرستى كه طعامى به نزديك رسول خدا صلّى الله عليه وآله آوردند فرمود بگذاريد تا سرد شود كه خدا آتش را طعام ما نگردانيده و بركت در طعام سرد است.از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه طعام گرم بركت ندارد و شيطان در آن بهره دارد و در حديث موثق از سليمان بن خالد منقول است كه گفت حاضر شدم شب بر سفره حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در تابستان خوانى آوردند كه نانى در آن بود و كاسه آوردند كه تريد و گوشت در آن بود پس دست بر آن گذاشتند و برداشتند و فرمودند كه امان مىطلبيم از خدا از آتش جهنّم پناه مىبريم به خدا از آتش جهنّم تاب اين گرمى را نداريم و صبر بر آن نمىتوانيم كرد چگونه تاب آوريم و صبر كنيم بر آتش جهنّم. اين را مكرر فرمودند تا طعام چنان شد كه مىتوانست خورد پس تناول فرمود ما نيز تناول كرديم.از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه نهى فرمود از دميدن در خوردنى و آشاميدنى.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه مكروه است سه دميدن در گرهها و افسانهها و در طعام و در موضع سجده.در حديث ديگر از آن حضرت منقول است كه اگر از براى سرد كردن بدمد قصور ندارد و حمل بر ضرورت و حالت استعجال مىتوان كرد.از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه مخوريد از بالاى تريد و از پهلوهايش بخوريد كه بركت در بالاى طعام است.در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه هرگاه يكى از شما طعام خورد بايد كه از پيش خود بخورد.در حديث ديگر منقول است كه آنحضرت كاسه طعام را مىليسيدند و مىفرمودند كه هر كه كاسه طعام را بليسد چنان است كه مثل آن طعام را تصدق كرده باشد.منقول است كه حضرت امير المؤمنين عليه السلام به تمام انگشتان تناول مىفرمود و مىگفت كه هر كه كاسه طعام را بليسد ملائكه بر او صلوات فرستند و دعا كنند براى او به فراخى روزى و حسنات مضاعف براى او بنويسند.از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه در وقت طعام خوردن دو زانو به روش بندگان مىنشستند و دست بر زمين مىگذاشتند و به سه انگشت تناول مىكردند و مىفرمودند كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله چنين طعام تناول مىفرمودند نه به روش متكبران و جباران كه به دو انگشت چيز مىخوردند.به سند معتبر منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله فرمود كه هرگاه كسى طعام خورد و انگشتان خود را بليسد و بمكد خداوند عالميان فرمايد كه خدا بركت دهد تو را.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه آنحضرت كراهت داشتند از اينكه دست را به دستمال پاك كنند در وقتى كه چيزى از اطعام در آن باشد تا آنكه خود مىمكيدند يا به طفلى كه در پهلوى آنحضرت بود مىدادند كه ميمكيد براى حرمت طعام.از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه كسى كه خواهد طعام او را ضرر نرساند تا گرسنه نشود و معده پاك نشود چيزى نخورد و چون خواهد بخورد بِسْمِ اللّهِ اَلْرَحْمنِ اَلْرحيمِ بگويد و نيكو بجايد و دست از اطعام وقتى بكشد كه هنوز خواهش طعام داشته باشد.به سند معتبر منقول است كه حضرت على بن الحسين عليه السلام فرمود كه استخوان را پاك مكنيد كه جنيان را در آن بهر هست و اگر پاك كنيد ايشان از خانه شما مىبرند چيزى را كه بهتر از اين باشد.به سند معتبر از حضرت امام حسن منقول است كه در خوان دوازده خصلت است كه بر هر مسلمان واجبست كه بداند: چهار از آن فرض است و چهار ديگر سنّت است و چهار ديگر تأديب است اما فرض آن است كه منعم خود را بشناسد و بداند كه نعمت از جانب پروردگار است و راضى باشد به آنچه خدا به او عطا كرده است و بسم اللّه بگويد و خدا را شكر كند و اما سنّت پس دست شستن پيش از طعام و بر جانب چپ نشستن و به سه انگشت چيز خوردن و انگشتان را ليسيدن و اما تأديب پس از پيش خود چيز خوردن و لقمه را كوچك برداشتن و بسيار خائيدن و در روى مردم نگاه نكردن.در حديث معتبر منقول است كه حضرت امير المؤمنين عليه السلام به حضرت امام حسن عليه السلام فرمود كه مىخواهى ترا تعليم كنم به چهار خصلت كه اگر بجا آورى از طبابت طبيبان مستغنى شوى؟ گفت بلى يا امير المؤمنين فرمود منشين بر طعامى مگر وقتى كه گرسنه باشى و برمخيز از طعام مگر وقتى كه خواهش داشته باشى و نرم بجا و هرگاه خواهى كه بخواب روى بيت الخلاء برو.از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه وقتى كه طعام مىخوردند بِسْمِ اللّهِ اَلرَّحمنِ الرّحيم مىگفتند و از پيش ديگرى چيزى بر نمىداشتند و پيش از مهمانان شروع به طعام مىكردند و بانگشت مهين و انگشت بعد از آن و انگشت ميانين طعام مىخوردند و گاهى انگشت چهارم را هم ضم مىكردند و گاهى به تمام انگشتان مىخوردند و هرگز بدو انگشت چيزى نمىخوردند و مىفرمودند كه اين خوردن شيطان است.
فصل چهارم
در ساير آداب طعام خوردن
سنّت است كه به دست راست چيزى بخورد و دو زانو بنشيند و خوابيده چيزى نخورد اما اگر به دست چپ تكيه كند باكى نيست و چهار زانو نشستن مكروهست و اگر پا را بر روى زانو گذارد بدتر است و تنها چيزى خوردن مكروه است و با خدمتكاران و غلامان چيز خوردن و بر روى زمين چيزى خوردن سنّت است و مشهور اين است كه در وقت راه رفتن چيزى خوردن مكروهست و پيش از اطعام و بعد از طعام دست شستن سنّت است. و در دست شستن پيش از طعام سنّت است كه دست را به دستمال خشك نكنند و اول صاحب خانه دست بشويد و بعد از آن هر كه در جانب راست اوست و به ترتيب بشويند تا آخر مجلس و در شستن بعد از طعام از جانب چپ صاحب خانه ابتدا كنند و خود آخر همه بشويد و سنّت است كه همه در يك تشت بشويند و آب را نريزند و بر سر خوانى كه شراب در آن خوردند چيزى خوردن حرام است و بعضى گفتهاند كه هر حرامى كه خورند يا كنند در آن مجلس چيزى خوردن حرام است حتى بر سر سفره جماعتى كه غيبت مسلمانان كنند به حرام و سنّت است كه در اول و آخر طعام نمك بخورند.در حديث معتبراز حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه حضرت رسولصلّى الله عليه وآله لعنت فرمود سه كس را: كسى كه توشه خود را تنها بخورد و كسى كه سفر تنها برود و كسى كه در خانه تنها بخوابد.در حديث ديگر از آن حضرت منقول است كه چون در طعام چهار چيز جمع شود آن تمام است هرگاه كه از حلال باشد و دست بسيار بر آن دراز شود و نام خدا در اولش گفته شود و در آخرش حمد الهى بكنند.در حديث صحيح منقول است كه چون خوان طعام نزد حضرت امام رضا عليه السلام حاضر مىشد كاسه مىطلبيدند و از طعامهائيكه لذيذتر بود از هر طعامى قدرى بر مىگرفتند و در آن كاسه مىگذاشتند و مىفرمودند كه به مساكين و درويشان بدهند.در احاديث معتبره از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حضرت يعقوب بمفارقت فرزند براى آن مبتلا شد كه روزى گوسفند فربهى كشت و بريان كرد و مرد صالح روزهدارى در نزديك خانه او بود و بوى آنرا شنيد و غافل شد كه به او بخوراند پس جبرئيل در همان شب آمد و گفت مهياى بلا باش از جانب خدا و در همان شب حضرت يوسف آنخواب را ديد پس بعد از آنحضرت يعقوب مىفرمود در وقت چاشت كه ندا مىكردند تا يك فرسخ راه كه هر كه چاشت مىخواهد بطعام يعقوب حاضر شود و در شب نيز چنين ندا مىكردند.در حديث ديگر منقول است چون طعام حاضر شود هر سائلى كه بيايد رد مكنيد.به سند صحيح از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه ملعون است كسى كه بنشيند بر سر خوانى كه در آن شراب خورند.در حديث معتبر ديگر از آنحضرت منقول است كه هر كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد پس نخورد چيزى بر سر سفره كه در آن شراب خورند و در فقه الرضا مذكور است كه مخور طعام در خوانيكه بعد از رفتن تو بر سر آن شراب خورند و در چندين حديث وارد شده است كه چيز خوردن در حالت جنابت سبب فقر و بى چيزى مىشود.در احاديث بسيار وارد شده است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله نهى فرمود از خوردن و آشاميدن به دست چپ مگر آنكه مضطر باشد و در دست راستش علتى باشد.به سندهاى معتبر منقول است كه از حضرت صادق عليه السلام كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله هرگز تكيه كرده بر پهلوى راست و پهلوى چپ چيزى تناول نفرمود تا از دنيا رفت و بروش بندگان مىنشست و بروش بندگان چيزى مىخورد از جهت تواضع و فروتنى نزد پروردگار خود.در حديث ديگر منقول است از آنحضرت كه نبايد تكيه كرده و برو خوابيده چيزى بخورند.در حديث حسن منقول است كه روزى عباد بصرى از مشايخ صوفيه و علماء عامه است در خدمت حضرت صادق عليه السلام نشسته بود و حضرت طعام تناول مىفرمودند و دست چپ خود را بر زمين گذاشته بودند عباد گفت مگر نمىدانيد كه حضرت پيغمبر صلّى الله عليه وآله نهى كرده است از تكيه كردن در وقت طعام خوردن حضرت لحظه دست را برداشتند و باز بر زمين گذاشتند دست را، باز عباد اعاده آن سخن كرد تا سه مرتبه پس حضرت فرمود كه و اللّه كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله هرگز اين نهى نفرموده.به سند معتبر از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه هرگاه بخوردن طعام بنشينيد بروش بندگان دو زانو بنشينيد و يك پاى را بروى پاى ديگر مگذاريد و چهار زانو منشينيد كه اين نشستن را و صاحبش را خدا دشمن مىدارد و ظاهر اين حديث آن است كه چهار زانو كه نهى واقع شده است آن است كه بروش جباران يك پا را بر ران گذارد.در حديث ديگر منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله چون بر سر خوان مىنشستند از پيش خود طعام مىخوردند و به روشى كه در تشهّد نماز مىنشستند به همان روش مىنشستند و زانوى راست را بر بالاى زانوى چپ و پاى راست را بر شكم پاى چپ مىگذاشتند و مىفرمودند كه من بندهام بروش بندگان مىخورم و بروش بندگان مىنشينم.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه مكروه است آدمى را كه از دست چپ چيزى بخورد يا بياشامد يا چيزى به آن بردارد و حال آنكه تواند از دست راست برداشتن.در حديث معتبر از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه باكى نيست كه در حال او راه رفتن چيزى بخورند.در حديث ديگر فرمود كه روزى حضرت رسول صلّى الله عليه وآله پيش از نماز صبح بيرون آمدند و پاره نانى در دست داشتند كه در ميان شير فرو برده بودند و مىخوردند و به نماز مىآمدند بلال اقامه نماز مىگفت پس با مردم نماز مىكردند.در حديث معتبر از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه مخور چيزى در حالت راه رفتن مگر آنكه مضطر باشى.در احاديث معتبره بسيار از حضرت امير المؤمنين و ائمه طاهرين صلوات اللّه عليهم اجمعين منقول است كه هر كه خواهد خير خانهاش بسيار شود دست را پيش از طعام خوردن بشويد و فرمودند كه دست شستن پيش از طعام و بعد از طعام فقر را زايل مىكند و روزى را زياد مىكند و چرك را از جامه دور مىكند و چشم را جلا مىدهد و دردها را از بدن دور مىكند.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه دستها را همه در يكظرف بشوئيد تا اخلاق شما نيكو شود.در حديث معتبر از آن حضرت منقول است كه در دست شستن پيش از طعام اول صاحب خانه مىشويد كه ديگران را دشوار نباشد دست شستن و چون از طعام فارع شود ابتدا از كسى مىكند كه در جانب راست درگاه نشسته باشد.در روايت ديگر اين است كه در شستن بعد از طعام ابتدا به دست چپ صاحبخانه مىكنند و خود آخر همه مىشويد زيرا كه او اولى است باينكه صبر كند بر آلودگى دست.در حديث حسن از مرازم منقول است كه ديدم حضرت امام موسى عليه السلام كه چون پيش از طعام دست مىشستند دست را به دستمال پاك نمىكردند و بعد از طعام كه مىشستند دست را به دستمال پاك مىكردند.در حديث معتبر از حضرت امام جعفر عليه السلام منقول است كه دست را براى طعام خوردن كه بشوئى به دستمال پاك مكن زيرا كه تا ترى در دست هست بركت در طعام هست و فرمودند كه بعد از شستن دست بر رو ماليدن كلف را از رو برطرف مىكند و روزى را زياد مىكند و از مفضل بن عمر منقول است كه شكايت كرد بآنحضرت از آزار چشم حضرت فرمود كه چون بعد از طعام دست بشوئى دستها را بر ابروها بمال و سه نوبت بگو اَلْحَمْدُللّهِ الْمُحْسِنِ الْمُجْمِلِ الْمُنْعِمِ الْمُفْضِلِ، مفضل گويد كه چنين كردم هرگز آزار چشم نديدم. از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه چون حضرت رسول صلّى الله عليه وآله بعد از اطعام دست مىشستند آب در دهان مىكردند و مضمضه مىفرمودند و حضرت صادق عليه السلام فرمود كه در اشنان كه دست بآن مىشوئيد سعد داخل كنيد كه دهان را خوشبو مىكند و بر قوت جماع ميافزايد و منقول است كه چون جناب امام رضا عليه السلام باشنان دست مىشستند اشنان را در دهان مىكردند و مىخوائيدند و ميانداختند و منقول است كه امام محمّد تقى عليه السلام بعد از آنكه چاشت تناول فرمودند و دست شستند دستها را بر سر و رو ماليدند پيش از آنكه به دستمال پاك كنند و فرمودند اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِمَّنْ لا يُرْهِقْ وَجْهَهَ قَتَرُ وَ ذَلَةٌ.در روايت ديگر از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه چون دست را بعد از طعام بشوئى بر روى ديدهها بمال پيش از آنكه به دستمال پاك كنى و بگو اَللّهُمَّ اِنّى اَسْألُكَ الزّينَةَ وَ الْمَحَبَّةَ وَ اَعُوذُبِكَ مِنَ الْمَقْتِ وَ الْبَغْضَةِ از جناب امام رضا عليه السلام منقول است كه هر كه دستش پاكيزه باشد باكى نيست كه طعام خورد بدون آنكه دست بشويد و از فضل بن يونس منقول است كه حضرت موسى عليه السلام به منزل من آمدند و چون طعام حاضر شد دستمال آوردم كه در دامن ايشان بيندازم قبول نكردند و فرمودند كه اين طريقه عجمان است.و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه چون بعد از طعام دست بشوئى بآن ترى كه در دست هست ديدههاى خود را مسح كن كه اين امان است از درد چشم.در روايت ديگر منقول است كه چون رسول صلّى الله عليه وآله از دست شستن بعد از طعام فارغ مىشدند دست را بر رو مىكشيدند و اين دعا مىخواندند اَلْحَمْدُللّهِ الّذى هَدانا وَ اَطْعَمَنا وَ سَقانا وَ كُلّ بَلاءٍ صالِحٍ اَوْلانا.در حديث موثق منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله به حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود كه يا على در اول طعام و آخر طعام نمك بخور كه هر كه در طعام افتتاح و اختمام به نمك كند خدايتعالى دفع كند از او هفتاد نوع از انواع بلا را كه آسانتر آنها خوره باشد.در روايت حسن ديگر عافيت يابد از هفتاد و دو نوع از انواع بلا كه از جمله آنها ديوانگى و خوره و پيسى است و در روايت ديگر از دردگلو و از درد دندان و درد شكم و در حديث معتبر از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام منقول است كه در نمك شفاى هفتاد نوع از انواع درد هست و اگر مردم بدانند كه چه منفعتها در نمك هست مداوا نكنند مگر بآن فرمود كه حقتعالى وحى نمود به موسى عليه السلام كه امر كن قوم خود را كه افتتاح و اختتام به نمك كنند و اگر نكنند و ببلائى مبتلا شوند ملامت نكنند مگر خود را.در روايت ديگر منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله را در اثناى نماز عقربى گزيد حضرت نعلين بر او زد و او را كشت و چون فارغ شد فرمود كه لعنت خدا بر تو باد نه نيكوكار را مىگذارى نه بدكار را مگر آنكه او را آزار مىرسانى پس نمك سائيده طلبيد و بر موضع گزيده عقرب ماليد و فرمود كه اگر مردم منفعتهاى نمك را بدانند محتاج بترياق فاروغ و غير آن نشوند و در بعضى روايات معتبره وارد شده است كه ابتدا بسركه نيز خوبست و عقل را زياد مىكند.در روايت ديگر از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه ما ابتدا به نمك و ختم به سركه مىكنيم.در روايت ديگر از آنجناب منقول است كه هر كه نمك بپاشد بر اول لقمه كه مىخورد رو بتوانگرى آورد.در حديث ديگر منقول است كه آنجناب فرمود كه من روزى به مجلس سفاح كه يكى از خلفاى بنى عباس بود رفتم در وقتى كه سفرهاش گسترده بود پس دست مرا گرفت و به نزد خود كشيد پاى من بر كنار سفره واقع شد پس آنقدر غمگين شدم كه خدا داند زيرا كه اين كفران نعمت است.در روايت ديگر از آنجناب منقول است كه طول بدهيد نشستن بر سر سفره را اين ساعتى است كه از عمر شما حساب نمىشود.در حديث معتبر منقول است كه از ياسر خادم امام رضا عليه السلام كه چون آنحضرت بر سر سفره مىنشستند هيچ كوچك و بزرگى نمىگذاشتند مگر آنكه بر سر سفره مىطلبيدند حتى مهتر و حجام. و از ابراهيم بن العباس مروى است كه آنجناب چون خلوت مىشد و سفره ميآوردند غلامان خود همه را بر سر خوان مىطلبيدند حتى دربانان و خدمتكاران را.از جناب رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه چون طعام خوريد نعلين و كفش را از پا بيرون كنيد كه سنّت نيكو است و بيشتر راحت مىيابد پاهاى شما. و در اخبار معتبره وارد شده است كه يك امتياز انسان از حيوانات ديگر آن است كه بدست چيزى مىتواند خورد پس بايد به دست چيزى بخورد و باسانيد معتبره منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله با جماعتى طعام مىخوردند يعنى ميهمانان پيش از همه دست دراز مىكردند و بعد از همه دست مىكشيدند براى آن كه ايشان بيشتر چيزى بخورند و منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله هرگز بر خوان چيزى نمىخوردند بلكه بر روى سفره مىخوردند و از فحواى اخبار چنين معلوم مىشود خوانها را پايه دار و بلند مىساختند از روى تكبر كه براى طعام خوردن خم نبايد شد و اللّه يعلم.در حديث موثق منقول است از سماعة بن مهران كه از حضرت صادق عليه السلام پرسيد كه وقت نماز مىشود و طعام رسيده به كدام يك ابتدا كنيم فرمود: اگر ابتداى وقت نماز باشد اول طعام بخوريد و اگر وقت پاره گذشته باشد و بيم آن باشد كه تا طعام خوردن وقت فضيلت بدر رود ابتدا به نماز كنند.
فصل پنجم
در بيان دعاى وقت طعام خوردن
از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه چون خوان را مىگذارند چهار هزار ملك بر دور آن احاطه مىكنند اگر بنده بسم اللّه گفت ملائكه ميگويند خدا بركت فرستد بر شما و بر طعام شما پس با شيطان مىگويند بيرون رو اى فاسق كه تو را بر ايشان سلطنتى نيست و بعد از فارغ شدن اگر گفتند اَلْحَمْدُلِلّهِ ملائكه مىگويند كه ايشان جماعتىاند كه نعمت داد خدا بايشان پس ادا كردند شكر پروردگار خود را و اگر بِسْمِ اللّه در اول نگفتند ملائكه با شيطان مىگويند كه بيا اى فاسق و با ايشان طعام بخور و اگر خوان را برداشتند و ايشان حمد الهى نكردند ملائكه مىگويند كه ايشان گروهىاند كه خدا بايشان نعمت داد و ايشان پروردگار خود را فراموش كردند.در حديث معتبر از حضرت ابى عبداللّه صلوات اللّه عليه منقول است كه چون خوان را بگذارند بگو بِسْمِ اللّهِ و چون شروع كنى بخوردن بگو بَسْمِ اللّهِ عَلى اَوَّلِهَ وَ آخِرِهْ و چون خوان را بردارند بگو اَلْحَمدُللّهِ.از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه هر كه نام خدا بر اول طعام ببرد و حمد خدا را در آخر بكند هرگز از آن طعام از او سؤال نكنند.به سند حسن از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هرگاه مسلمانى خواهد كه طعام بخورد و چون لقمه را بردارد و بگويد بِسْمِ اللّهِ وَ الْحَمْدُللّهِ رَبّ الْعالَمينَ پيش از آنكه لقمه بدهانش رسد خدايتعالى گناهانش را بيامرزد.در حديث ديگر منقول است كه چون سفره نزد حضرت رسول صلّى الله عليه وآله مىگستردند اين دعا مىخواندند سُبْحانَكَ اَللّهُمَّ ما اَحْسَنَ ما تَبْتَلينا سُبْحانَكَ ما اَكْثَرَ ما تُعْطينا سُبْحانَكَ ما اَكْثَرَ ما تُعا فينا اَللّهُمَّ اَوْسِعْ عَلَيْنا وَ عَلى فُقَراء الْمُومنينَ وَ الْمُؤمِناتِ وَ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ.در روايت معتبر ديگر منقول است كه چون طعام نزد حضرت امام زين العابدين مىگذاشتند اين دعا مىخواندند اَللّهُمَّ هذا مِنْكَ وَ منْ فَضْلِكَ وَ عَطائِكَ فَبارِكْ لَنا فيهِ وَ سَوِّغْناهُ وَ ارْزُقْنا خَلَفاً اِذا أكَلْناهُ وَ رُبَّ مُحْتاجٍ اِلَيْهِ رَزَقْتَ فَاَحْسَنْتَ اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ الشّاكِرينَ و چون خوان را بر مىداشتند ايندعا مىخواندند اَلْحَمْدُللّهِ الّذى حَمَلَنا فى الْبَرّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقَنا مِنَ الطّيّبات وَ فَضَّلَنا عَلى كَثيرٍ مِنْ خَلْقِهِ مِمَّنْ خَلَقَ تَفْضيلا.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه نام خدا بر طعام ببريد چون فارغ شويد بگوئيد اَلْحَمْدُللّهِ الّذى يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ.در حديث ديگر منقول است كه چون خوانرا برميداشتند حضرت رسول صلّى الله عليه وآلهاين دعا مىخواندند: اَلّلهُمَّ اَكْثَرْتَ وَ اَطَبْتَ وَ بارَكْتَ ما شَبَعْتُ وَ اَرْوَيْتُ اَلْحَمْدُللّهِ الّذى يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ.در حديث حسن از حضرت امام جعفر عليه السلام منقول است كه فرمود پدرم بعد از طعام ايندعا مىخواندند اَلْحَمْدُللّهِ الَّذى اَشْبَعَنا فى جائعينَ وَ اَرْوانا فى ظامِئينَ وَ اوانا فِى ضاحينَ وَ حَمَلَنا فى راجِلينَ وَ امَنَنا فى خائِفينَ وَ اَخْدَمَنا فى عانينَ.در حديث كالصحيح از زرارة منقول است كه با حضرت صادق عليه السلام طعام خوردم بسيار مىگفت اَلْحَمْدُاللّهِ الّذى جَعَلَنى اَشْتَهيِه.در حديث معتبر ديگر از آنحضرت منقول است كه روزى حضرت امير المؤمنين مىفرمودند كه من ضامنم از براى كسى كه بِسْمِ اللّهِ بر طعام بگويد كه آزارش نكند ابن كوا گفت كه يا امير المؤمنين عليه السلام ديشب طعام خورم و بِسْمِ اللّهِ گفتم و آزار كشيدم حضرت فرمود كه شايد چند رنگ طعام خورده باشى بر بعضى بِسْمِ اللّهِ گفته باشى و بر بعضى نگفته باشى اى احمق.در حديث صحيح منقولستكه شخصى بخدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كرد كه از طعام آزار مىكشم فرمود كه مگر بِسْمِ اللّهِ نمىگوئى؟ گفت مىگويم و باز آزار مىكشم فرمود كه هرگاه سخن مىگوئى باز هم بِسْمِ اللّهِ مىگوئى؟ گفت نه فرمود باين سبب آزار مىكشى هرگاه از سخن فارغ شوى و عود بخوردن كنى بِسْمِ اللّهِ بگو.در روايت صحيح ديگر منقول است از آنجناب كه هرگاه چند ظرف باشد بر هر ظرفى يك بِسْمِ اللّهِ بگو راوى گفت كه اگر فراموش كنم چه كنم؟ فرمود بگو بِسْمِ اللّهِ على اوله و آخره.در روايت معتبر ديگر منقول است كه آنجناب بعد از طعام اين دعا را خواندند اَلّلهُمَّ هذا مِنْكَ وَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِكَ صلّى الله عليه وآله اَلّلهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه خدا را ياد كنيد در هنگام طعام خوردن و حرف بسيار مگوئيد كه آنطعام نعمت و روزى خدا است بر شما واجب است كه در وقت صرف كردن آن شكر خدا و ياد او و حمد او بكنيد.در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه چون ملائكه به نزد حضرت ابراهيم عليه السلام آمدند و گوساله بريان براى ايشان آورد و گفت بخوريد گفتند نمىخوريم تا بگوئى قيمت اين نعمت چيست حضرت ابراهيم گفت كه چون شروع بخوردن كنيد بگوئيد بِسْمِ اللّهِ و چون فارغ شويد بگوئيد اَلْحَمْدُللّهِ حضرت جبرئيل رو كرد به سوى سه ملك ديگر و گفت لازم است يا سزاوار است كه حقتعالى چنين بنده را خليل خود گرداند.به سند معتبر از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه طعام خورنده شكر كننده بهتر از روزهدار خاموش است.در حديث ديگر منقول است كه حضرت صادق عليه السلام بسماعه گفت اى سماعه بخور و حمد خدا كن و مخور كه خاموش باشى و منقول است به سند صحيح كه حضرت على بن الحسين بعد از طعام ايندعا خواندند اَلْحَمْدُللّهِ الّذى اَطْعَمَنا وَ سَقانا وَ كَفانا وَ اَيَّدَنا وَ اوانا وَ اَنْعَمَ عَلَيْنا وَ اَفْضَلَ الْحَمْدُ للّهِ الّذى يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ.در حديث معتبر از حضرت امير المؤمنين منقول است كه فرمود هرگز از امتلاى طعام آزار نكشيدم زيرا هيچ لقمه را به نزديك دهان نبردهام مگر آنكه نام خدا بر آن گفتهام.در حديث معتبر ديگر منقول است كه آنحضرت فرمود كه من ضامنم هر كه اين كلمات را بگويد هيچ طعامى او را آزار نكند اَلّهُمَّ اِنّى اَسْئلُكَ بِاسْمِكَ خَيْرِ اْلاَسْماء مِلْاءَ اْلارضِ وَ السَّماء اَلَّرحْمنِ الرَّحيم الَّذى لا يَضُّرُ مَعَهُ داءٌ.در روايت ديگر منقول است كه شخصى از ضعف معده به حضرت عليه السلام شكايت كرد حضرت فرمود چون از طعام خوردن فارغ شوى دست بر شكم بمال و بگو اَلّهُمَّ هَنِئنيهِ اَللهُمَّ أمْرَ أنْيِه.در حديث صحيح از آنحضرت منقول است كه چون خوان حاضر شود اگر يكى از حاضران بِسْمِ اللّهِ بگويد از ديگران مجزيست.
فصل ششم
در آداب بعد از طعام
در حديث معتبر از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه هرگاه چيزى خوردى بر پشت بخواب و پاى راست را بر روى پاى چپ گذار.در حديث معتبر از حضرت امير المؤمنين عليه السلام مروى است كه بخوريد آنچه از خوان بر زمين افتد كه خوردن آن شفاى هر درديست بامر الهى براى كسى كه بآن طلب شفا نمايد.در حديث ديگر منقول است كه شخصى به حضرت صادق شكايت كرد از درد تهيگاه فرمود كه بر تو باد آنچه از خوان بر زمين ميافتد بخور پس چند كسى كه صاحب اين درد بودند كردند و زايل شد از ايشان.در حديث ديگر معاوية بن وهب گويد كه در خدمت آنحضرت طعام خورديم چون خوان را برداشتند بر ميچيدند آنچه از خوان افتاده بود تناول مىفرمودند بعد از آن فرمودند كه خوردن اينها فقر و درويشى را برطرف مىكند و فرزندان را زياد مىكند.از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است هر كه پاره نانى بيابد بردارد بخورد يك حسنه از براى او باشد و هر كه پاره نانى در ميان جاى كثيفى يا نجسى بيابد پس بشويد آنرا و بردارد براى او هفتاد حسنه بوده باشد.در حديث معتبر ديگر منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله روزى بخانه عاشيه آمدند پاره نانى ديدند كه بر زمين افتاده است برداشتند و تناول فرمودند و گفتند اى عاشيه گرامى دار نعمتهاى خدا را بر خود كه نعمت خدا از جماعتى كه گريخت ديگر بسوى ايشان بر نمىگردد.در حديث صحيح از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه هر كه در خانه طعامى بخورد و از آن طعام چيزى بيفتند آنرا بردارد و اگر در صحرا باشد براى مرغان و حيوانات بگذارد. و از امام محمّد تقى عليه السلام منقول است كه اگر در صحرا باشد برمدار اگر چه يك ران گوسفند باشد و از عبداللّه ارجائى منقول است كه گفت در خدمت حضرت صادق عليه السلام بودم ديدم كه بعد از طعام مىگردد و آنچه بر زمين افتاده بر مىدارد حتى كنجد و امثال آنرا گفتم فداى تو شوم اينها را هم بر مىچينيد فرمود كه اينها روزى تست مگذار از براى ديگرى كه اينها شفايند از همه دردى.در حديث ديگر منقول است كه خوردن آن فقر را برطرف مىكند از خورنده آن و فرزندان و فرزندان فرزندان او تا فرزند هفتم.در روايت ديگر هر كه بخورد خدا نگاه دارد او را از ديوانگى و خوره و پيسى و زرداب و حماقت.در حديث منقول است كه هر كه خرمائى يا پاره نانى ببيند كه بر زمين افتاده است پس بردارد و پاك كند و بخورد در شكمش قرار نگيرد مگر آنكه بهشت او را.به سندهاى معتبر از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه آنچه از سفره مىريزد مهر حورالعين است و به سند معتبر ديگر منقول است كه روزى امام حسين صلوات اللّه عليه وآله داخل بيت الخلاء شدند لقمه نانى ديدند كه افتاده است برداشتند و به غلامى از غلامان خود دادند و فرمودند كه هرگاه بيرون آيم اين را به من ده پس چون بيرون آمدند پرسيدند كه چه شد لقمه نان گفت خوردم فرمود كه ترا آزاد كردم از براى خدا شخصى پرسيد كه سبب آزاد كردن غلام چه بود؟ حضرت فرمود كه از جدم رسول خدا شنيدم كه هر كه لقمه بيابد و آنرا پاك كند يا بشويد پس بخورد آنرا در شكمش قرار نگيرد مگر آنكه خدا او را از آتش جهنّم آزاد گرداند و من نمىخواهم در بندگى بدارم كسى را كه خدا از آتش جهنّم آزاد گردانيده.در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه نيم خورده مؤمن شفاى هفتاد درد است.در حديث ديگر منقول است كه آن حضرت فرمود كه من انگشتان خود را بعد از طعام آنقدر مىليسم كه خادم من گمان مىكند كه اين از حرص است و همچنين نيست بدرستيكه حقتعالى نعمت فراوان عطا فرمود باهل نهر ثرثار بحديكه از مغز گندم نان سفيد مىپختند و بآن استنجا مىكردند و بر مقعد اطفال خود مىماليدند تا آنكه كوه عظيمى از آن نانها جمع شد روزى مرد صالحى گذشت ديد زنى از زنان نجاست طفل خود را پاك مىكند گفت از خدا بترسيد و نعمت خدا را از خود بر مگردانيد آن زن گفت كه را از گرسنگى مىترسانى؟ تا اين نهر ما جارى است ما از گرسنگى نمىترسيم پس حقتعالى بر ايشان غضب فرمود و باران آسمان و گياه زمين را از ايشان باز داشت تا آنكه محتاج شدند بآن نانها كه استنجا كرده بودند و به ترازو در ميان خود قسمت مىكردند.به سند معتبر از يسر و نادر خادمان حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه آن حضرت فرمود به خادمان خود كه اگر من بالاى سر شما بايستم در وقت طعام خوردن بر نخيزيد تا فارغ شويد از طعام خوردن و بسيار بود كه يكى از ماها را مىطلبيدند مىگفتند چيزى ميخورد مىفرمود كه بگذاريد تا فارغ شود و در وقت طعام خوردن ما را خدمت نمىفرمود.
فصل هفتم
در فضيلت نان و سويق و گوشت و روغن و ساير آنچه
از حيوان حاصل مىشود و سركه و شيرينيهابروايت معتبر از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه گرامى داريد نان را كه كار كردهاند در آن ملائكه از ما بين عرش تا زمين و بسيارى از اهل زمين تا آنكه براى شما بعمل آمده است بعد از آن فرمود كه روزى حضرت دانيال به نزد كشتيبانى آمده و گرده نانى به او داد كه مرا از آب بگذران كشتىبان نان را انداخت و گفت اين نان را چه مىكنم در پيش ما اين نان در زير پاى مردم افتاده است و پا بر آن ميمالند پس دانيال دست بسوى آسمان بلند كرد و گفت پروردگارا نان را گرامى دار بتحقيق كه ديدى اين بنده چه كرد با نان و چه گفت پس خداوند عالميان وحى نمود بآسمان كه باران مبار بر ايشان و وحى فرمود به زمين كه گياه مرويان براى ايشان تا آنكه كار ايشان بجائى رسيد كه از گرسنگى يكديگر را مىخوردند پس دو زن كه هر يك فرزندى داشتند روزى يكى به ديگرى گفت كه بيا من و تو امروز فرزند مرا بخوريم و فردا فرزند تو را بخوريم پس چون نوبت به فرزند ديگرى رسيد ابا كرد از خوردن فرزند و نزاع كردند و مخاصمه به نزد حضرت دانيال آوردند حضرت فرمود كه كار شما باينجا رسيده است؟ گفتند بلى و بدتر پس دست بآسمان برداشت و گفت پروردگارا عود كن بر ما بفضل و رحمت خود و عقاب مكن اطفال و بيگناهان را بگناه كشتىبان پس حضرت باريتعالى فرمود بآسمان كه باران ببار و بزمين كه گياه برويان براى خلقم آنچه در اين مدت از ايشان فوت شده است بدرستيكه من رحم كردم بر ايشان و طفل صغير ايشان.به سند صحيح و غير صحيح از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه نان را در زير كاسه مگذاريد.در حديث ديگر فرمود كه نان را گرامى داريد گفتند گرامى داشتن نان كدامست؟ فرمود كه چون نان حاضر شود بخوريد و انتظار چيزى ديگرى مبريد.از حضرت رسول عليه السلام مروى است كه نانرا بو مكنيد بروش درندگان كه نان مباركست و بآن نماز مىكنيد و روزه مىداريد و حج خانه پروردگار خود مىكنيد.در روايت ديگر فرمود كه خداوندا بركت بده از براى ما د نان و ميان ما و آن جدائى ميفكن كه اگر نان نباشد ما نماز نميكنيم و روزه نميگيريم و فرائض خدا را ادا نمىتوانيم كرد.در حديث ديگر فرمود كه چون نان و گوشت حاضر شود ابتدا بنان كنيد و رخنه گرسنگى را بنان ببنديد پس گوشت بخوريد.به سند صحيح از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله فرمود كه گردههاى نانرا كوچك كنيد كه با هر گرده بركتيست.در چند حديث معتبر منقول است كه نانرا بروش عجمان از كارد مبريد و ليكن بدست بشكنيد.در بعضى روايات وارد شده است كه اگر نان خورش نباشد نانرا بكارد مىتوان بريد.در حديث از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه فضيلت نان جو بر نان گندم مانند فضيلت ما اهل بيت است بر ساير مردم و هيچ پيغمبرى نيست مگر آنكه دعا كرده است براى خورنده نان يا آش جو و بركت فرستاده است بر او و داخل هيچ شكمى نمىشود مگر آنكه هر درديكه در آن هست بيرون مىكند و نان و طعام جو قوت پيغمبرانست و طعام نيكان است و حقتعالى نگردانيده است قوت پيغمبرانرا مگر نان جو و فرمود كه داخل شكم صاحب مرض سل نمىشود چيزيكه نافعتر از نان برنج باشد.در روايت ديگر از حضرت امام جعفر عليه السلام منقول است كه براى صاحب اسهال برنج نيكوست و همچنين براى صاحب سل و دردها را از بدن ميكشد.در حديث ديگر از آنحضرت منقول است كه پيوستهخوراكحضرت رسول صلّى الله عليه وآلهنان جو بود تا از دنيا مفارقت كردند.در حديث صحيح از حضرت امام رضا صلّى الله عليه وآله منقول است كه نيكو خوراكى است سويق يعنى آرد بو داده گرسنه را سير مىكند و طعام را هضم مىكند.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه سويق بوحى الهى ساخته شده است و گوشت را ميروياند واستخوان را محكم مىكند و خوراك پيغمبرانست و قاووت خشك پيسى را زايل مىگرداند و بازيت خوردن گوشت ميروياند و استخوانرا سخت مىكند و بشره را نازك مىكند و قوت جماع را زياد مىكند و اگر سه كف سويق خشك ناشتا خورده شود بلغم و صفرا را برطرف مىكند.در حديث ديگر فرمود كه سويق هفتاد نوع بلا را دفع مىكند و هر كه چهل صباح بخورد كتفين او پر مىشود از قوت.در حديث ديگر فرمود كه سويق عدس تشنگى را زايل مىكند و معده را قوت مىدهد و صفرا را فرو مىنشاند و معده را پاك مىكند و هفتاد درد را دواست و هيجان خون و حرارت را برطرف مىكند.در حديث صحيح از حضرت امام محمّد تقى عليه السلام منقول است كه زنى كه خون حيضش بند نشود سويق به او بايد خورانيد تا بند شود.در حديث صحيح از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه بهترين نان خورشها در دنيا و آخرت گوشت است مگر نشنيده كه حقتعالى در وصف بهشت مىفرمايد كه ولَحْم طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ يعنى گوشت مرغ از آنچه خواهش داشته باشند آنرا.در حديث معتبر ديگر منقول است كه عَبْدُ الْأعْل وَ مُسْمَعْ بآنحضرت عرض نمودند كه نزد ما روايت مىكنند از حضرت رسول عليه السلام كه خدا دشمن مىدارد خانه پر گوشت را حضرت فرمود كه راست مىگويند اما اين معنى ندارد كه ايشان فهميدهاند بلكه معنيش آن است كه خدا دشمن مىدارد خانه را كه گوشت مردم را به غيبت در آن خانه بخورند.در حديث ديگر از آنحضرت منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله گوشت بسيار مىخوردند و دوست مىداشتند و فرمود كه پدرم گوشت را بسيار دوست مىداشت و روزى كه فوق شد سى درهم براى گوشت جدا كرده بود و حضرت رسول صلّى الله عليه وآله فرمود كه ما گروه قريش گوشت را دوست مىداريم.در حديث حسن از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه گوشت خوردن در بدن گوشت مىروياند و كسى كه چهل روز گوشت نخورد كج خلق مىشود و هر كه كج خلق شود اذان در گوشش بگوئيد و فرمود: هر كه چهل روز بگذرد و گوشت نخورد توكل بر خدا كند و قرض كند و بخورد كه قرضش ادا مىشود.در حديث صحيح منقول است كه شخصى به خدمت امام رضا عليه السلام عرض كرد كه اهل بيت ما گوشت گوسفند نمىخوردند و مىگويند كه سودا را بحركت ميآورد و از آن دردسر و دردهاى ديگر بهم مىرسد حضرت فرمود كه اگر خداى عزوجل گوشتى بهتر از گوشت گوسفند ميدانست فداى اسمعيل را گوسفند قرار نمىداد.از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام منقول است كه بنى اسرائيل به حضرت موسى عليه السلام شكايت كردند از پيسى كه در ميان ايشان بسيار شده بود حقتعالى وحى نمود به حضرت موسى كه امر كن ايشانرا كه گوشت گاو را با چغندر بخورند.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه مرق گوشت گاو پيسى را زايل مىكند و فرمود كه شير گاو دواست و روغن گاو شفا است و گوشت گاو درد است.در چند حديث منقول است كه هر كه يك لقمه چربى گوشت بخورد بقدر آن درد از بدنش بيرون رود.از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه اردك گاوميش مرغان است چون لجن مىخورد و مرغ خانگى خوك مرغان است زيرا كه فضله آدمى مىخورد و دراج حبشى مرغان است چرا نمىخورى دو كبوتر بچه را كه تازه بيرون آمده بشاند و زنكى بزيادتى قوت پاكيزه خود ايشان را تربيت كرده باشد.در احاديث معتبره وارد شده است كه هر كه خواهد خشم او كم شود و اندوهش زايل شود گوشت دراج بخورد.از جناب امام موسى عليه السلام منقول است كه گوشت كبك ساق پا را قوى مىگرداند و تب را دور مىكند.در حديث صحيح از حضرت امام محمّد تقى عليه السلام منقول است كه گوشت اسفرود مباركست و پدرم آنرا دوست مىداشت و مىفرمود كه براى صاحب يرقان بريان كنيد و يا بخورانيد.از جناب امام موسى عليه السلام منقول است كه گوشت هبره را خوردن باكى نيست و از براى دفع بواسير و درد پشت نافع است و اعانت مىكند بر بسيارى جماع.از حضرت امام رضا عليه السلام سؤال كردند از گوشت گوره خر، فرمود كه چون وحشى است خوردن آن جايز است اما نخوردنش نزد من بهتر است.از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه باكى نيست در خوردن گوشت و شير و روغن گاوميش.در حديث حسن منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله نهى فرمود از خوردن گوشت خام و فرمود كه اين خوردن حيوانات درنده است بلكه نبايد خورد تا آنكه آتش يا آفتاب آنرا تغيير دهد.در حديث صحيح منقول است كه از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند از خوردن گوشت خام فرمود كه طعام درندگان است.در احاديث بسيار منع وارد شده است از گوشت قديد كه در سايه خشك كرده باشند و وارد شهد است كه دردها را بحركت مىآورد و معده را سست مىكند و در بعضى احاديث تجويز خوردنش هم وارد شده است.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه سه چيز است كه بدن را خراب مىكند و بسيار باشد كه آدمى را بكشد خوردن گوشت قديد بد بو و با امتلاى معده به حمام رفتن و جماع با زنان پير كردن.در حديث ديگر از آن حضرت منقول است كه سه چيز است كه خوردنى نيستند و بدن را فربه مىكنند و سه چيز است كه خوردنى اند و بدن را لاغر مىكنند و دو چيز است كه به همه چيز نفع مىرسانند و به هيچ چيز ضرر نمىرسانند و دو چيز است كه به همه چيز ضرر مىرسانند و به هيچ جهت نفع نمىرسانند اما آنهايى كه خوردنى نيستند و فربه مىكنند پيراهن كتان پوشيدن و بوى خوش كردن و نوره ماليدن و اما آنها كه خوردنى اند و لاغر مىكنند گوشت خشك و پنير و شكوفه خرما و اما آن دو چيز كه به همه جهت نفع مىرسانند آب نيم گرم و انار و اما آن دو چيز كه به همه جهت ضرر مىرسانند گوشت خشك كرده پنير.در احاديث بسيار وارد شده است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله گوشت دست و كتف گوسفند را دوست مىداشت و از گوشت ران گوسفند كراهت داشتند براى آنكه بمحل بول نزديك است.به چندين سند منقول است كه حضرت آدم گوسفندى قربانى كرد براى پيغمبران از فرزندان خود براى هر پيغمبرى عضوى نام برد و از آنجمله براى پيغمبر آخر الزمان صلّى الله عليه وآله دست گوسفند را نام برد باين سبب آنجناب آنرا دوست مىداشت و بر همه اعضاى گوسفند تفضيل مىداد.در حديث حسن از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه گوشت با شير پخته باشند مرق پيغمبران است.از جناب امير المؤمنين منقول است كه هرگاه ضعف بر مسلمانى مستولى شود گوشت را با شير بپزد و بخورد.در حديث ديگر منقول است كه يكى از پيغمبران بحق تعالى شكايت نمود از ضعف و سستى بدن وحى رسيد به او كه گوشت را با شير طبخ كن و بخور كه بدن را قوت مىدهد.در روايت معتبر منقول است كه محبوبترين طعامها نزد حضرت رسول صلّى الله عليه وآله آش انار بود.به سند صحيح منقول است كه حضرت صادق عليه السلام ذبيبه را دوست مىداشتند و آن آش يا قليه بوده است كه مويز در آن ميكردهاند.در احاديث بسيار مدح مرق گوشت كه نان را درآن تريد كردهاند وارد شده است و احاديث معتبره در مدح كباب منقول است كه ضعف را زايل مىكند و رنگ را سرخ مىكند و تب را زايل مىكند.در حديث معتبر منقول است كه اصبغ بن نباته گفت روزى به خدمت حضرت امير المؤمنين رفتم در پيش آن حضرت گوشت بريانى نهاده بود فرمود كه نزديك بيا و بخور گفتم يا امير المؤمنين مرا ضرر مىكند فرمود كه نزديك بيا كه تو را دعائى تعليم مىكنم كه چون آن دعا را بخوانى هيچ چيز تو را ضرر نرساند بِسْمِ اللّهِ خَيْر السْماء مِلَاء اْلارْضِ وَ السَّماء اَلرَّحْمنِ الرَّحيمِ الَّذى لا يَضُرُّ مَعَ اِسْمِهِ شَيْئىٌ وَ لا داءٌ.مدح كله نيز در حديث وارد شده است كه محل تذكيه است و بچراگاه از همه اعضاء نزديكتر است و از كثافات دورتر است.از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه بر شما باد بخوردن هريسه كه تا چهل روز قوت عبادت مىدهد و از جمله مائدهايست كه خداوند عالميان بر حضرت رسول صلّى الله عليه وآله نازل گردانيد.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه پيغمبرى از پيغمبران بحق تعالى شكايت نمود از ضعف و كمى قوت جماع حقتعالى او را امر فرمود بخوردن هريسه.در حديث ديگر از آن حضرت منقول است كه خداوند عالم هديه فرستاد براى پيغمبرش صلّى الله عليه وآله هريسه از هريسههاى بهشت كه دانهاش در باغهاى بهشت روئيده بود و حوران بهشت بدست خود بعمل آورده بودند پس چون حضرت رسول صلّى الله عليه وآله آنرا تناول فرمودند قوت چهل مرد بر قوت آنحضرت افزود و آن چيزى بود كه خدا مىخواست كه پيغمبرش را باين خوشحال گرداند.مدح مثلثه وارد شده است و آن طعامى بوده است كه يك قفيز برنج و يكقفيز نخود و يك قفيز باقلا را مىكوفتهاند و مىپختهاند و گاهى بعوض باقلا دانه ديگر ميكردهاند.مدح تلبين نيز وارد شده است آن حلواى رومى بوده است كه از آرد و شير و عسل بعمل ميآوردند.از هرون بن موفق منقول است كه حضرت امام موسى عليه السلام روزى مرا طلبيد و در خدمت آنحضرت طعامى خوردم و حلواى بسيار آورده بودند گفتم چه بسيار است حلوا فرمود كه ما و شيعيان ما از شيرينى خلق شدهايم پس دوست مىداريم حلوا را.از عبدالاعلى منقول است كه روزى در خدمت حضرت صادق طعام خوردم مرغى آوردند كه ميانش را از خرما و روغن پر كرده بودند.در حديث موثق منقول است از يونس بن يعقوب كه او گفت ما در مدينه بوديم حضرت صادق عليه السلام به نزد ما فرستادند كه براى ما پالوده بسازيد و كم بفرستيد ما كاسه كوچكى به خدمت آنحضرت فرستاديم.در حديث ديگر از آن حضرت منقول است كه هر كه هر شب ماهى بخورد و بعد از آن خرما يا عسل نخورد تا صبح رگ فالج در بدن او متحرك مىباشد و فرمود كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله چون ماهى تناول مىكردند مىفرمودند اَلّلهُمَّ بارِكْ لَنا فيهِ وَ اَبْدِلْنا بِهِ خَيْراً مِنْهُ يعنى خداوندا بركت ده براى ما در اين ماهى و بعوض اين بهتر از اين به ما عطا كن.به سند معتبر از حضرت موسى بن جعفر منقول است كه بر شما باد بخوردن ماهى كه اگر بى نان بخوريد كافى است و اگر با نان بخوريد گوارا است.از حضرت امير المؤمنين منقول است كه مداومت منمائيد بر خوردن ماهى كه بدن را ميكاهاند.در روايت ديگر منقول است كه ماهى تازه پيه جسم را مىگدازد.در حديث صحيح وارد است كه شخصى به خدمت حضرت امام حسن عسكرى نوشت كه هرگاه حجامت مىكنم صفررا بهيجان مىآيد و اگر نميكنم خون آزار مىكند حضرت در جواب نوشتند كه حجامت بكن و بعد از آن ماهى تازه كه با آب و نمك كباب كرده باشند بخور پس آنمرد چنين كرد هميشه در عافيت بود.در حديث معتبر ديگر از آنحضرت منقول است كه تخم سبك است و خواهش گوشت را برطرف مىكند و مفسده گوشت را ندارد. شخصى به خدمت حضرت امام رضا عليه السلام شكايت كرد از كمى فرزند فرمود كه استغفار بكن و تخم مرغ را با پياز بخور.از حضرت جعفر عليه السلام منقول است كه پيغمبرى به خدا شكايت كرد از كمى فرزند و نسل وحى به او رسيد كه تخم با گوشت بخورد.در حديث ديگر فرمود كه زرده تخم سبك است و سفيدهاش سنگين است.از حضرت امام موسى منقول است كه بسيار خوردن تخم زياد مىكند فرزند را.احاديث در مدح سركه بازيت وارد شده است كه خوراك پيغمبران است و ائمه تناول مىفرمودند و در مدح سركه احاديث معتبره بسيار وارد شده است و منقول است كه بهترين نان خورشها نزد حضرت رسول سركه بود و مىفرمودند خانه كه سركه در آن باشد خالى از نان خورش نيست.حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود كه نيكو نان خورشى است سركه كه صفرا را فرو مينشاند و دل را زنده مىكند.از حضرت صادق بطرق متعدده منقول است كه سركه كه از شراب بهم رسيده باشد كرم معده را مىكشد و بن دندان را محكم مىكند و عقل را قوى مىكند و شهوت را قطع ميكند فرمود كه بنى اسرائيل در اول و آخر طعام سركه مىخوردند و ما در اول طعام نمك مىخوريم و در آخر طعام سركه مىخوريم.در احاديث بسيار مدح خوردن روغن زيت و بر خود ماليدن آن وارد شده است و منقول است كه نان خورش پيغمبران و برگزيدگان است و مدح ميوه زيتون نيز بسيار وارد شده است و منقول است كه دفع بادها مىكند.بچندين سند از ائمه طاهرين عليهم السلام منقول است كه مردم طلب شفا ننمودهاند به چيزى مانند عسل و آن شفاى هر درديست و خوردن عسل و تلاوت قرآن و خائيدن كندر بلغم را مىگدازند.در مدح شكر احاديث بسيار وارد شده است و مراد از آن يا نبات است يا قند يا از قبيل نقل چيزى از شكر مىساختند و منقول است كه حضرت امام موسى عليه السلام در وقت خواب تناول مىفرمودند و منقول است كه بهمه جهة نافع است و دفع بلغم مىكند و در روايتى وارد شده است كه اگر كسى هزار درهم داشته باشد و بغير آن چيزى نداشته باشد و همه را شكر بخرد مسرف نخواهد بود.در مدح روغن خصوصاً روغن گاو احاديث بسيار وارد شده است و از براى پيران كه پنجاه سال و زياده داشته باشند منع از خوردن روغن وارد شده است و منقول است كه روغن گاو شفاست.در حديث معتبر منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله هر چه مىخوردند و مىآشاميدند و مىگفتند اَلّلهُمَّ بارِكْ لَنا فيهِ وَ اَبْدِلْنا خَيْراً مِنْهُ يعنى خداوندا بركت ده براى ما در اين كه خورديم و بعوض آن بهتر از آن بما عطا فرما و چون شير تناول مىفرمودند مىگفتند اَلّلهُمَّ بارِكْ لِنْا فيهِ وَزِدْنا مِنْهُ يعنى خداوندا بركت ده براى ما در اين كه آشاميديم و از اين بيشتر به ما عطا فرما.از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام منقول است كه شير يك گوسفند سياه بهتر است از شير ده گوسفند سرخ و شير يك گاو سرخ بهتر است از شير ده گاو سياه.منقول است كه شير خوراك پيغمبرانست و شخصى بخدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كرد كه شير خوردم و آزار كشيدم حضرت فرمود كه شير آزار نمىكند وليكن با شير چيز ديگر خورده و آزار كشيده از آن.شخصى به آنحضرت شكايت كرد از ضعف بدن فرمود كه شير بخور كه گوشت را مىروياند و استخوانرا سخت مىكند.حضرت موسى فرمود كه هر كه آب پشتش متغير شود يعنى فرزند از او حاصل نشود شير با عسل بخورد.به سند موثق كالصحيح از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه بر شما باد بشير گاو كه آن از همه درختى مىخورد و خاصيت همه گياه در شيرش هست.حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود كه شير گاو دواست و در حديث ديگر منقول است كه براى فساد معده نافع است.حضرت امام موسى عليه السلام فرمود كه بول شتر نافعتر است از شير او و حقتعالى در شيرش شفا قرار داده است.در روايت ديگر منقول است كه شير شتر شفاى همه دردها است.در روايتى چند مدح شير الاغ و خاصيت آن وارد شده است.در حديث معتبر از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام منقول است كه هر كه خواهد كه ماست او را ضرر نرساند بازنيان بخورد.حضرت امام محمّد باقر عليه السلام فرمود كه دوست مىدارم پنير را و در روايتى وارد شده است كه در طرف چاشت مضر است و در طرف شب نافع است و موجب تولد فرزند مىشود.از حضرت امير المؤمين عليه السلام منقول است كه خوردن مغز گردكان در تابستان حرارت اندرون را به حركت مىآورد و دملها را در بدن احداث مىكند و در زمستان گردها را گرم مىكند و سرما را دفع مىكند.در چند روايت وارد شده است كه پنير و مغز گردكان را چون با هم بخورى دواست و هر يك را كه تنها بخورى درد است.
فصل هشتم
در فوائد سبزىها و ميوهها و ساير مأكولات
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه نيكو طعامى است برنج رودهها را گشاده مىكند و بواسير را قطع مىكند و در چند روايت وارد شده است كه ما بيماران خود را به برنج دوا مىكنيم.در حديث موثق منقول است كه شخصى به خدمت حضرت صادق عليه السلام از درد شكم شكايت نمود حضرت فرمود كه برنج را بشوى و در سايه خشك كن و اندكى بريان كن و نرم بكوب و هر صبح يك كف بخور.در روايت ديگر منقول است كه آنحضرت را درد شكم بود فرمود كه برنج را با سماق بپزيد و چون تناول نمود برطرف شد.در حديث معتبر منقول است كه حضرت امام رضا عليه السلام نخود بريان كرده پيش از طعام و بعد از طعام تناول مىفرمودند.در روايت معتبره بسيار وارد شده است كه خوردن عدس دل را نرم مىكند و آب ديده را جارى مىكند.در روايت معتبره منقول است كه خوردن باقلا ساق را پر مغز مىكند و دماغ را زياد مىكند و توليد خون تازه مىكند.در روايت ديگر مروى است كه باقلا را با پوست بخوريد كه معده را دباغى مىكند و منقول است كه خوردن لوبيا بادهاى اندرونى را دفع مىكند و منقول است كه شخصى به حضرت امام موسى عليه السلام شكايت كرد از بهق فرمود كه ماش در طعام خود داخل كن.در حديث معتبر منقول است كه اگر چند طعام به نزد حضرت رسول صلّى الله عليه وآله ميآوردند كه در ميان آنها خرما بود ابتدا بخوردن خرما مىنمود.حضرت على بن الحسين عليه السلام خرما را دوست مىداشتند.از سليمان بن جعفرى منقول است كه رفتم به خدمت حضرت امام رضا عليه السلام نزد آنحضرت خرماى برنى گذاشته بود و آنحضرت باهتمام از روى خواهش تناول مىنمود و فرمود كه اى سليمان نزديك بيا و بخور پس گفتم فداى تو شوم بسيار بجد تناول مىفرمائيد فرمود بلى دوست مىدارم كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله و امير المؤمنين عليه السلام و امام حسن و امام حسين و امام زين العابدين و امام محمّد باقر و امام جعفر صادق «عليهما السلام» و پدرم همگى خرما را دوست مىداشتند و من دوست مىدارم و شيعيان ما دوست مىدارند زيرا كه از طينت ما خلق شدهاند و دشمنان ما شراب را دوست مىدارند زيرا كه از آتش خلق شدهاند.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هر كه هر روز هفت دانه خرماى عجوه كه از خرماهاى اطراف مدينه است تناول نمايد ناشتا هيچ زهرى و سحرى و شيطانى به او ضرر نرساند.در حديث ديگر فرمود كه هر كه هفت دانه خرماى عجوه در هنگام خواب بخورد كرمهاى شكمش را مىكشد.در احاديث معتبره منقول است كه پنج ميوه است كه از بهشت آمده است انار ملس و سيب شامى و به و انگور رازقى و رطب مشان.در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه كراهت دارد پوست ميوه را كندن و در حديث ديگر فرمود كه بر روى هر ميوه زهرى هست پس چون بياورند براى شما بآب فرو بريد و بخوريد.در حديث صحيح منقول است كه از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام پرسيدند از انجير و خرما و ساير ميوهها دو دانه با هم خوردن چونست؟ حضرت فرمود كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله نهى فرمود از اين پس اگر تنها باشى بهر روشى كه خواهى بخور و اگر با جمعى از مسلمانان خورى چنين مكن و يك دانه يك دانه بخور و در حديث ديگر فرمود كه اگر خواهى دو تا دوتا بخورى رفيق خود را اعلام كن و از او رخصت بگير و بخور.در روايت معتبر منقول است كه روزى امام رضا عليه السلام ديدند كه غلامان ميوه را نيم خورده انداختهاند فرمود سُبْحانَ اللّهِ اگر شما مستغنى شدهايد ديگران مستغنى نيستند به كسى كه محتاج باشد بخورانيد.در حديث موثق از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه دو چيز است كه بدو دست ميبايد خورد انگور و انار.حضرت امام موسى عليه السلام فرمودند سه چيز است كه ضرر نمىرساند انگور رازقى و نيشكر و سيب.در احاديث معتبره از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه چون حضرت نوح عليه السلام از كشتى فرود آمد از ديدن استخوان مردهها غم عظيم او را عارض شد پس حقتعالى به او وحى فرمود كه انگور سياه بخور تا غمت زايل شود.در حديث ديگر فرمود كه پيغمبرى از پيغمبرا به خدا شكايت نمود از اندوه و غم به او وحى رسيد كه انگور بخورد.در حديث حسن منقول است كه حضرت على بن الحسين عليه السلام انگور را بسيار دوست مىداشتند روزى روزه بودند چون وقت افطار شد اُم ولد آنحضرت خوشه انگورى به نزد آنحضرت گذاشت و اول انگور بود پس سائلى رسيد حضرت آن انگور را به سائل دادند پس ام ولد به تنهائى رفت و آن انگور را از سائل خريد و به نزد آنجناب گذاشت پس سائل ديگر رسيد باز حضرت آن را بسائل دادند و باز كنيزك رفت و خريد و آورد تا چهار مرتبه پس در مرتبه چهارم تناول فرمودند.منقول است كه ابوعكاشه به خدمت حضرت امام محمّد باقر عليه السلام آمد انگورى به نزد او گذاشتند حضرت فرمود كه مرد پير و طفل خورد يك دانه يك دانه مىخوردند و كسى كه مىترسد كه سير نشود سه دانه و چهار دانه مىخورد و تو دو دانه دو دانه بخور كه مستحب است.بدو سند از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه بيست و يكدانه بدن را محكم مىكند و كلال و ماندگى را مىبرد و نفس را خوشحال مىكند.در حديث معتبر از آنجناب منقول است كه ميوه صد و بيست قسم است و بهتر از همه انار است و فرمود بر شما باد بخوردن انار كه گرسنه را سير مىكند و سير را هضم طعام مىكند و فرمود كه هيچ ميوه نزد حضرت رسول صلّى الله عليه وآله محبوبتر از انار نبود و نمىخواست كه با او در خوردن كسى شريك شود.در احاديث معتبره بسيار وارد شده است كه در هر انارى دانه از بهشت هست و چون كافر مىخورد ملكى ميآيد و آن دانه را بر مىدارد كه او نخورد و باين سبب مستحب است كه انار را تنها بخورند.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هر مؤمنى كه يك انار را تمام بخورد خدا شيطان را از روشنى دل او چهل روز دور كند و هر مؤمنى كه دو انار تمام بخورد خدايتعالى شيطان را از روشنى دل او صد روز دور كند و هر مؤمن كه سه انار تمام بخورد خداى تعالى شيطان را از روشنى دل او يكسال دور گرداند و هر كه يك سال شيطان از او دور گردد گناه نمىكند و هر كه گناه نكند داخل بهشت مىشود.در حديث صحيح از آن حضرت منقول است كه بر شما باد بخوردن انار شيرين كه هيچ حبه از آن در معده مؤمن نميافتد مگر آنكه دردى را برطرف مىكند و وسوسه شيطان را از او دور مىكند.در حديث حسن منقول است كه هر كه يك انار ناشتا بخورد دلش تا چهل روز روشن باشد و در حديث ديگر فرمود كه انار را با پيهش ببخوريد كه دباغى معده مىكند و شعور را ميافزايد و فرمود كه انار ترش و شيرين شايستهتر است در شكم.از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه هر كه در روز جمعه يك انار ناشتا بخورد تا چهل روز دلش را روشن كند و اگر دو تا بخورد تا هشتاد روز و اگر سه تا بخورد تا صد و بيست روز وسوسه شيطان را از او دور گرداند و هر كه وسوسه شيطان از او دور شود معصيت خدا نكند و هر كه معصيت خدا نكند داخل بهشت شود.در حديث ديگر فرمود كه دود چوب درخت خرما حشرات و گزندگان زمين را برمىاندازد.به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه سيب معده را جلا ميدهد.حضرت امام موسى عليه السلام فرمود كه خوردن سيب نافع است براى زهر و سحر و استيلاى اجنه و غلبه بلغم و هيچ چيز منفعتش ازآن تندتر نيست.در روايات معتبره وارد شده است كه خوردن سيب دفع تب و رعاف و طاعون مىكند.در روايت معتبره ديگر منقول است كه سويق سيب خشك قطع رعاف مىكند و فرمود كه هيچ دوائى در دفع زهرها بهتر از سويق سيب نيست و فرمود كه اگر مردم بدانند كه چه منفعتها در سيب هست هر آينه بيماران خود را دوا نكنند مگر به سيب.از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه بخوريد سيب را كه دباغى مىكند معده را.از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه خوردن بِهْ دل ضعيف را قوى مىكند و معده را پاكيزه مىكند و دل را زيرك و مرد ترسان را شجاع مىكند. و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه بِهْ رنگ را صاف مىكند و فرزند را نيكو مىكند.در حديث ديگر فرمود كه هر كه بِهْ ناشتا بخورد آب منى او پاكيزه مىشود و فرزندش وجيه مىشود.در حديث معتبر ديگر فرمود هر كه يك بِهْ بخورد حقتعالى حكمت را بر زبان او گويا گرداند چهل صباح و فرمود كه خداى تعالى هيچ پيغمبر را نفرستاده است مگر آنكه بوى بِهْ با او بوده و فرمود كه بِهْ غم اندوهگين را مىبرد چنانچه دست عرق جبين را ميريزد.در حديث حسن از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه انجير، گند دهان را زايل مىكند و استخوان را سخت مىكند و مو را ميروياند و با آن بدواى ديگر حاجت نيست و شبيهترين ميوههاست به ميوههاى بهشت.به سند معتبر از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه بخوريد امرود را كه جلا مىدهد دل را و دردهاى اندرونى را ساكت مىكند بامر الهى.در حديث معتبر ديگر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه امرود دباغى معده مىكند و قوت مىدهد معده را و با سيرى خوردن نافعتر است از ناشتا خوردن.در حديث ديگر فرمود كه براى دفع قولنج نافع است.از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه خوردن انجير سدهها را نرم مىكند و براى بادهاى قولنج نافع است در روز بخوريد و بسيار بخوريد و در شب بخوريد و بسيار مخوريد و منقول است كه دفع مىكند بواسير و نقرس را و قوت مجامعت را مىافزايد.از زياد قندى منقول است كه رفتم به خدمت حضرت امام موسى ديدم كه نزد آنحضرت ظرف آبى گذاشته و در ميان آن آلوى سياه ريختهاند پس فرمود كه حرارتى بر من غالب شده بود و آلوى تازه حرارت را فرو مىنشاند و صفرا را ساكن مىگرداند و آلوى خشك خون را ساكن مىكند و دردهاى كهنه را از بدن مىكشد.در حديث معتبر منقول است كه حضرت صادق عليه السلام از شخصى سؤال نمود كه اطباى شما چه مىگويند در باب ترنج؟ گفت كه مىگويند پيش از طعام بايد خورد فرمود كه من مىگويم بعد از طعام بخوريد.در حديث ديگر فرمود كه بخوريد ترنج كه آل محمّد مىخوردند آنرا و فرمود كه نان خشك هضم مىكند ترنج را.از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله را خوش ميآمد نگاه كردن بسوى ترنج سبز و سيب سرخ بدان كه عرب ليمو و نارنج را همه ترنج مىگويند و در بعضى احاديث مدح مويز وارد شده است.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه سنجد مغزش گوشترا مىروياند و پوستش را ميروياند و استخوانش استخوانرا و خوردن سنجد گردها را گرم مىكند و معده را دباغى مىكند و امان مىدهد از بواسير و از تقطير بول و ساق پا را قوت مىدهد و رگ خوره را قطع مىكند.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه بخوريد خربزه كه در آن ده خصلت هست: دردى و فسادى در آن نيست و خوردنى است و آشاميدنى است و ميوه است و گل است و اشنان است كه دهانرا پاك مىكند و نان خورش است و قوت جماع را زياد مىكند و مثانه را مىشويد و ادرار بول مىكند و ريگ مثانه را دفع مىكند.از حضرت رضا عليه السلام منقول است كه خربزه خوردن ناشتا مورث فالج است و حضرت رسول صلّى الله عليه وآله خربزه را با رطب ميل مىفرمودند و دوست مىداشتند و گاهى شكر و قند با خربزه مىخوردند.به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه چون حضرت رسول صلّى الله عليه وآله ميوه تازه مىديدند مىبوسيدند و بر هر دو ديده مىگذاشتند و مىگفتند اَللّهُمَّ كَما اَرَيْتَنا اَوَّلَها فى عافيةٍ فَأرِنا آخِرَها فى عافية يعنى خداوندا چنانكه نمودى به ما اولش را در عافيت پس بنما بما آخرش را در عافيت.در حديث ديگر از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه هر كه ميوه بخورد و اول بِسْمِ اللّهِ بگويد به او ضرر نرساند.از حضرت صادق منقول است كه هرگز خوانى نزد حضرت امير المؤمنين عليه السلام نمىآوردند مگر آنكه سبزى در آن بود و فرمود كه دلهاى مؤمنان سبز است و به سبزى مايل است و فرمود كه هر كه شب بخوابد و هفت برگ كاسنى در معده او باشد در آن شب از قولنج ايمن گردد و فرمود كسى كه خواهد مال و فرزندش زياد شود بسيار بخورد برگ كاسنى را.در حديث ديگر فرمود كه نيكو سبزيست كاسنى، هيچ برگى نيست از آن مگر آنكه قطره از آب بهشت بر روى آن هست پس در وقت خوردن حركت مدهيد كه قطراتش بريزد و فرمود كاسنى بهترين سبزيها است و فرزندان را بسيار نيكو مىكند و پسر ميآورد و فرمود كه فضيلت آن بر سبزيها مانند فضيلت ما است بر جميع خلايق.حضرت امام رضا عليه السلام فرمود خوردن كاسنى شفاى همه دردها است هيچ دردى در اندرون فرزند آدم نيست مگر آنكه كاسنى آنرا از بيخ مىكند و شخصى را تب عارض مىشد صداع داشت حضرت فرمو كاسنى را بكوبند و بر روى كاغذ پهن كنند و روغن بنفشه بر آن بريزند و بر پيشانيش بيندازند كه تب و صداع را برطرف مىكند.حضرت صادق فرمود كه كاسنى سبزى حضرت رسول صلّى الله عليه وآله است و بادروج سبزى امير المؤمنين است و برگ خرفه سبزى حضرت فاطمه عليهما السلام است.احاديث بسيار در تعريف بادروج مروى است و آنكه بايد در اول طعام خورده شود كه فتح سده مىكند و اشتهاى طعام را زياد مىكند و سل را مىبرد و آروق را خوشبو مىكند و امان است از خوره و چون در شكم ساكن شود همه دردها را زايل مىكند.در روايت معتبر از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام منقول است كه شخصى را علت سپرز عارض شده بود فرمود كه سه روز به او تره بخورانيد چنان كردند بصحت مبدل شد.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه بخور تره را كه در آن چهار خصلت هست گند دهان را برطرف مىكند و بادها را دفع مىكند و بواسير را قطع مىكند و هر كه مداومت كند بر آن از خوره ايمن است.منقول است كه حضرت امير المؤمنين تره را با نمك سائيده تناول مىكردند.در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله فرمود كه بر شما باد بخوردن كرفس كه خوراك حضرت الياس و يسع و يوشع بن نون است.از حضرت امام موسى عليه السلام مروى است كه خوردن سيب ترش و گشنيز مورث فراموشى است.از حضرت امام جعفر منقول است كه بر روى زمين سبزى شريفتر و نافعتر از برگ خرفه نيست و آن سبزى حضرت فاطمه است.در حديث ديگر فرمود كه بر شما باد بخوردن كاهو كه خونرا صاف مىكند.در حديث معتبر از حضرت امام جعفر عليه السلام منقول است كه هر كه تره تيزك را بعد از نماز خفتن سير بخورد تا صبح نفس او را كشد بسوى خوره و در حديث ديگر فرمود كه كاسنى و بادروج از ما است و تره تيزك از بنى اميه است.در روايت ديگر از خادم حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه هرگاه آنحضرت ما را امر مىكرد بخريدن سبزى مىفرمود كه تره تيزك بسيار بخريم و مىفرمود كه چه بسيار احمقند بعضى از مردم كه مىگويند كه تره تيزك در كنار رودخانه جهنّم مىرويد كه حال آنكه حقتعالى مىفرمايد كه آتش افروز جهنّم مردمند و سنگهاى بتان يا سنگ كبريت پس چون تواند بود كه سبزى در جهنّم برويد.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حقتعالى از يهودان دفع كرد خوره را بخوردن چغندر و بيرون آوردن رگهاى گوشت.حضرت امام موسى فرمود كه نيكو سبزيست چغندر.حضرت امام رضا عليه السلام فرمود كه بخورانيد به بيماران خود برگ چغندر را كه آن شفاست و در آن درد نيست و مضرت ندارد و بيمار را بخواب راحت مىاندازد و اصلش سودا را به حركت ميآورد و در حديث ديگر فرمود كه داخل شكم صاحب ذات الجنب نشده است چيزى مثل برگ چغندر.در حديث معتبر منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله كه دمبلان داخل من است كه بر بنى اسرائيل نازل شد و من از بهشت آمده و آبش شفاى چشم است.در چندين حديث معتبر منقول است كه حضرت رسول دوست مىداشتند كدو را در ميان ديگر و از ميان صحن بر مىچيدند كدو را و امر مىفرمودند زنان خود را كه كدو در طعام بسيار بكنند و وصيت نمود بحضرت امير المؤمنين عليه السلام كه يا على بر تو باد بخوردن كدو كه دماغ و عقل را زياد مىكند.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه در ترب سه خصلت هست تخمش طعام را هضم مىكند و ريشهاش قطع بلغم مىكند و در روايت ديگر فرمود كه رگش مورث ادرار و بول است و در روايت ديگر تخمش ادرار بول مىكند.در حديث معتبر از امام جعفر و امام موسى عليهما السلام منقول است كه خوردن گزر قوت جماع را زياد مىكند و امان مىدهد از قولنج و دفع بواسير مىكند.در چهار حديث معتبر وارد شده است كه بخوريد شلغم و مداومت بر خوردنش بكنيد كه هيچكس نيست مگر آنكه در او رگ خوره هست و شلغم آن رگ را مىگذارد.در حديث معتبر منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله خيار را با نمك مىخوردند.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه خيار را از تهش ابتدا بخوردن كنيد كه باعث زيادتى بركت آن مىگردد. و در حديث معتبر از آنجناب منقول است بخوريد بادنجان را كه درد را مىبرد و با آن درد نيست و احاديث بسيار در مدح و منافعش وارد شده است.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه به چندين سند كه پياز گند دهن را مىبرد و بلغم را زايل ميگرداند و سستى و واماندگى را برطرف مىكند و پيهاى بدن را محكم مىكند و بن دندانرا سخت مىكند و قوت مجامعت را ميافزايد و نسل را زياد مىكند و تب را مىبرد و بدن را نازك مىكند.از حضرت رسول منقول است كه چون داخل شهرى بشويد پياز آن شهر را بخوريد كه طاعون آن شهر را از شما دور مىكند.در حديث حسن از حضرت امام محمّد باقر منقول استكه حضرت رسول صلّى الله عليه وآلهفرمود كه هر كه سير بخورد بجهة بوى بدش داخل مسجد ما نشود اما اگر كسى به مسجد نرود باكى نيست كه آنرا بخورد.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه پياز و تره را خام و پخته خوردن باكى نيست اما كسى كه بخورد داخل مسجد نشود زيرا كه كراهت دارد به سبب آزار كسى كه در پهلوى او مىنشيند.احاديث در مدح ابشم وارد شده است كه تقويت معده مىكند و اگر در صبح ناشتا سفوف كند و بخورد رطوبت معده را دفع مىكند.در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حقتعالى آدم را از خاك آفريد پس خوردن خاك را بر فرزندان او حرام گردانيد.از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه هر كه گل بخورد و بميرد در خون خود شريك شده است.از حضرت امام محمّد باقر منقول است كه بزرگترين دامهاى شيطان خوردن خاك و گل است و دردها در بدن حادث ميكند و خارش بدن و بواسير از آن بهم مىرسد و دردهاى سوداوى از آن متولد مىشود و قوت را از ساق و قدم مىبرد و هر چه از قوتش بسبب آن كم شده است و از اعمال خير كاسته است در قيامت او را بر آن حساب و عذاب مىكنند.حضرت امام موسى عليه السلام فرمود كه چهار چيز است كه از وساوس شيطانست خوردن گل و گل را به دست خورد كردن و ناخن را بدندان گرفتن و ريش را خائيدن.در احاديث معتبره وارد شده است كه خوردن هر گلى حرام است مانند مردار و خون و گوشت خوك مگر گل قبر حضرت امام حسين عليه السلام كه خوردن آن به قدر يك نخود شفاست از هر دردى و امان است از هر خوفى.
فصل نهم
در فضيلت ضيافت مؤمنان و آداب آن
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه چون برادر مؤمن به خانه تو بيايد او را تكليف خوردنى بكن اگر قبول نكند تكليف آشاميدنى بكن اگر قبول نكند تكليف دست و رو شستن بآب يا بعرق خوشبو بكن.از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه از جمله گرامى داشتن آدمى برادر مؤمنش را آن است كه تحفه او را قبول كند و آنچه حاضر داشته باشد براى او به تحفه بياورد و چيزى كه نداشته باشد براى او تكليف نكند.حضرت صادق عليه السلام فرمود كه هلاك شد كسى كه حقير شمارد آنچه را حاضر دارد از براى آوردن نزد مؤمن خود و هلاك شد هر كه حقير شمارد آنچه را برادر مؤمن او مىآورد و به سند حسن از آنحضرت منقول است كه هرگاه برادر مؤمن تو نطلبيده به نزد تو آيد آنچه حاضر دارى براى او بياور و اگر طلبيده باشى او را براى او تكلف كن.در حديث حسن از هشام منقول است كه با ابن ابى يعفور به خدمت حضرت صادق عليه السلام رفتم آنحضرت چاشت طلبيد هشام گفت كه من كمتر چيزى مىخورم حضرت فرمود مگر نمىدانى كه محبت مؤمن نسبت به برادر مؤمن او بقدر آن است كه از طعام او مىخورد يعنى هر چند او را بيشتر دوست دارد طعامش را بيشتر مىخورد و بر اين مضمون احاديث بسيار وارد شده است.حضرت امام رضا عليه السلام فرمود كه شخصى و صاحب همت از طعام مردم ميخورد تا مردم از طعام او بخورند و بخيل طعام مردم را نمىخورد تا از طعام او نخورند.حضرت رسول صلّى الله عليه وآله فرمود كه وليمه و مهمانى سنّت در پنج چيز مىباشد در عروسى و عقيقه و ختنه كردن پسر و خانه نو خريدن يا بنا كردن و در وقتى كه از سفر به خانه خود برگردد.در حديث ديگر وقتى كه از سفر حج برگردد و منقول است كه آنحضرت نهى فرمود از وليمه كه مخصوص توانگران باشد و فقرا را در آنجا نطلبند.در احاديث معتبره وارد شده است كه هر كه داخل شهرى شود مهمان برادر مؤمن و اهل دين خود است تا از آن شهر بيرون رود و سزاوار نيست كه مهمان روزه دارد مگر برخصت صاحبان خانه كه مبادا طعامى براى او به عمل آورند ضايع شود و سزاوار نيست اهل خانه را روزه داشتن مگر برخصت مهمان كه مبادا بسبب روزه ايشان شرم كند و طعام نخورد.به سند معتبر منقول است از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله كه حد ضيافت سه روز است و بعد از سه روز تصدق و تبرعيست كه نسبت به او مىكنى و فرمود كه آنقدر نمانيد نزد برادر مؤمن خود كه او را درهم شكنيد كه ديگر چيزى نداشته باشد كه خرج شما كند.ابن ابى يعفور روايت كرده است كه در خانه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام مهمانى ديدم كه برخاست پى كارى حضرت او را منع كردند و خود برخاستند و آن كار را بجا آوردند و فرمودند كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله نهى فرموده است از خدمت فرمودن مهمان.در حديث ديگر منقول است كه مهمانى در خدمت حضرت امام رضا عليه السلام بود دست دراز كرد كه چراغ را اصلاح كند حضرت او را منع كردند و خود اصلاح چراغ كردند و فرمودند كه ما اهل بيت خدمت نمىفرمائيم مهمان خود را.از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام منقول است كه از جمله ضعف و سستى آن است كه به تو احسانى كند و تو بعوض مكافات او نكنى و از خلاف آدابست خدمت فرمودن مهمان پس چون مهمان بيايد او را اعانت و يارى كنيد در فرود آمدن وقتى كه خواهد بار كند و برود او را مدد نكنيد بر رفتن كه اين دليل برخست نفس است و در رفتن توشه همراهش بكنيد و توشه نيكو و خوشبو بعمل آوريد كه اين دليل جوانمردى است.به سند معتبر از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه از جمله حق مهمان آن است كه همراه او برويد تا در خانه و از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام منقول است كه چون شخصى به خانه كسى برود هر جا كه صاحب خانه امر ميكند بنشيند كه صاحب خانه امور مخفى خانه خود را بهتر مىداند.از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه هشت كس اند كه اگر بايشان مذلتى و خوارى برسد ملامت نكنند مگر خود را كسى كه بر سفره حاضر شود كه او را نطلبيده باشند و كسى كه بر صاحب خانه تحكم كند و كسى كه طلب خير از دشمنان خود بكند و كسى كه بر صاحب خانه تحكم كند و كسى كه طلب خير از دشمنان خود بكند و كسى كه طلب فضل و احسان از لئيمان و بخيلان بكند و كسى كه خود را داخل كند در رازى كه ميان دو كس باشد بى رخصت ايشان و كسى كه استخفاف كند به پادشاهان و صاحبان حكم و كسى كه در مجلسى بنشيند كه سزاوار آن مجلس نباشد و كسى كه با شخصى سخن گويد گوش به او ندهد.در حديث ديگر فرمود كه به طعام خود صيافت كن كسى را كه از براى خدا او را دوستدارى.حضرت امام محمّد باقر عليه السلام فرمود كه يك برادر مؤمن را كه از براى خدا با او برادرى كنم سير كنم بهتر است نزد من از آنكه ده مسكين را سير كنم و فرمود كه چون حضرت رسول صلّى الله عليه وآله با مهمانان طعام تناول مىفرمودند پيش از همه شروع مىكردند و بعد از همه دست مىكشيدند.حضرت رسول صلّى الله عليه وآله مىفرمود كسى كه به جماعتى آب دهد بايد كه خودش بعد از همه آب بخورد.از حضرت صادق عليه السلام به سند صحيح منقول است كه چون برادر مؤمن تو بخانه تو بيايد مپرس كه امروز چيزى خورده و ليكن هر چه حاضر دارى به نزد او بياور كه جواد و جوانمرد آن است كه هر چه دارد حاضر سازد.در حديث ديگر فرمود اگر كسى هزار درهم صرف طعامى كند و مؤمنى از آن بخورد اسراف نكرده است.در احاديث معتبره بسيار وارد شده است كه هر كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد بايد كه مهمان خود را گرامى دارد.حضرت رسول صلّى الله عليه وآله فرمود كه از جمله حق مهمان آن است كه او را گرامى دارند و خلال براى او حاضر كنند.در احاديث بسيار وارد شده است كه هرگاه مهمان ميآيد با روزى خوى ميآيد و چون طعام خورد خدا صاحبخانه را ميآمرزد و در روايت ديگر چون بيرون مىرود گناه تو و عيال تو را بيرون مىبرد.در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه يك لقمه كه برادر مؤمن نزد من بخورد دوستتر مىدارم از بنده آزاد كردن و از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه هر مؤمنى كه صداى مهمانى را بشنود و به آن شاد شود گناهانش آمرزيده شود اگر چه ميان زمين و آسمان را پر كرده باشد.از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه هر خانه كه مهمان به آن خانه نمىرود ملائكه داخل آن خانه نمىشوند.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه از حقوق واجبه مؤمن بر مؤمن آن است كه او را اگر بضيافت بطلبد قبول كند.حضرت رسول صلّى الله عليه وآله فرمود كه وصيت مىكنم حاضران و غائبان امت خود را كه دعوت مسلمانان را قبول كنند بضيافت اگر چه پنج ميل راه باشد كه اين از اموريست كه در دين لازمست و هر ميل يك ثلث فرسخ است و فرمود كه اگر مومنى مرا براى دست گوسفندى بطلبد مىروم و فرمود كه بدترين عجزها آن است كه شخصى برادرش او را بطعامى بخواند و او قبول نكند.
فصل دهم
در فضيلت خلال و آداب آن
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه جبرئيل عليه السلام براى حضرت رسول صلّى الله عليه وآله مسواك و خلال و حجامت را آورد و فرمود كه خلال بن دندان را باصلاح مىآورد و روزى را زياد مىكند.حضرت امام موسى عليه السلام فرمود: خلال مكنيد به چوب گل و بچوب درخت انار كه هر دو رگ خوره را به حركت مىآورند.حضرت صادق عليه السلام فرمود هر كه به نى خلال كند تا شش روز حاجتش برآورده نشود و فرمود كه: حضرت رسول صلّى الله عليه وآله نهى فرمود از خلال كردن بچوب درخت انار و درخت مورد و نى و فرمود كه به حركت مىآورند عرق خوره را.از حضرت امير المؤمنين صلوات اللّه عليه وآله منقول است كه خلال كردن بچوب گز مورث فقر و بى چيزيست.در حديث ديگر فرمود كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله امر مىكرد ما را كه چون خلال كنيم آب نخوريم تا سه نوبت مضمضه كنيم دهن را به آب.از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه از جمله حق مهمان آن است كه خلال از براى او مهيا كنى و فرمود خلال كنيد كه ملائكه هيچ چيز را دشمن نميدارند مانند آنكه ببينند در دندان بنده طعامى.در حديث صحيح از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه هر چه از طعام در بن دندان مانده باشد بخورد و آنچه در ميان دندان مانده باشد بيندازد.از حضرت امام موسى عليه السلام مروى است كه هر چه را بزبان از ميان دندانها بدر مىآورى بخور و آنچه را به خلال بدر ميآورى مىخواهى بخور و مىخواهى بينداز.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه آنچه به خلال بيرون مياورد فرو نبرد كه جراحتهاى اندرونى بهم مىرسد.در احاديث وارد شده است كه هر چه را به خلال بيرون ميآورى بينداز و در احاديث معتبهر وارد شده است كه اندرون و بيرون دهان ررا بعد از طعام بسعد و اشنان بشوئيد.
فصل يازدهم
در فضيلت آب و انواع آن
در احاديث معتبره وارد شده است كه بهترين آشاميدنيهاى دنيا و آخرت آب است.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هر كه محظوظ و ملتذ باشد از آب دنيا خدا او را در آخرت ملتذ گرداند از آشاميدنيهاى بهشت و شخصى از آنحضرت پرسيد كه آب چه مزه دارد فرمود كه مزه زندگانى حقتعالى مىفرمايد كه از آب آفريدهايم هر چيز صاحب حيوتى را آيا ايمان نمىآورند به خدا كافران.از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه در تفسير آيه كريمه ثُمَّ لَتُسْئلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ يعنى پس سؤال كرده خواهيد شد در روز قيامت از نعمتهاى دنيا فرمود كه مراد از آن نعمتها رطب و آب سرد است.در حديث ديگر از آنحضرت منقول است كه آب زمزم بهترين آبها است بر روى زمين و بدترين آنها بر روى زمين آبيست كه در برهوت است در بلاد يمن كه ارواح كافران در آنجا وارد مىشوند در شب و معذب ميباشند.در حديث ديگر فرمود كه آب زمزم دواست از براى هر دردى كه از براى آن بخورند.حضرت صادق عليه السلام فرمود كه آب زمزم شفا است از هر دردى و در روايت ديگر از براى هر مطلبى كه بخورند آن مطلب حاصل شود.حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود كه بخوريد آب باران بدرستى كه بدن را پاك مىكند و بيماريها و دردها را از بدن دفع مىكند.از حضرت صادق عليه السلام نهى وارد شده است از خوردن تگرگ و در روايت ديگر وارد شده است كه خوردن تگرگ براى دندان نافع است. مصادف روايت كرده است كه شخصى از ياران ما در مكه بيمار شد تا آنكه به حال مرگ افتاد به خدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كردم حال او را فرمود كه اگر من بجاى شما بودم از آب ناودان كعبه به او مىخورانيدم پس ما طلب كرديم، نزد هيچ كسى نيافتيم ناگاه ابرى بلند شد و رعد و برق ظاهر شد و باران آمد قدحى گرفتم و از آب ناودان پر كردم و آوردم به نزد بيمار و از آن آب آشاميد و در ساعت شفا يافت.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه گمان ندارم طفلى را كه كامش را از آب فرات بردارند مگر آنكه دوست ما اهل بيت باشد و فرمود كه پيوسته دو ناودان از آب بهشت در آن مىريزد فرمود كه اگر ميان من و آب فرات راه بسيار باشد براى شفا به نزد آن مىروم.در حديث ديگر فرمود كه اگر نزديك فرات مىبودم دوست مىداشتم كه هر صبح و شام به نزد آن بروم.از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه اگر اهل كوفه كام فرزندان خود را از آب فرات بردارند هر آينه همه شيعه ما باشند.از حضرت امام زين العابدين عليه السلام منقول است كه ملكى در هر شب ميآيد و سه مثقال از مشك بهشت در آب فرات مىريزد و هيچ نهرى در مشرق و مغرب عالم بركتش زياده از نهر فرات نيست.در احاديث بسيار وارد شده كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله نهى كرد از شفا طلبيدنن از آبهاى گرم كه در كوهها مىباشد و بوى گوگرد مىدهد و فرمود كه گرمى آنها از گرمى جهنّم است.حضرت امام حسن و امام حسين «عليهما السلام» فرمودند كه ولايت و دوستى ما را بر همه آبها عرض كردند هر آب كه قبول كرد شيرين و نيكو شد و هر آب كه قبول نكرد تلخ و شور شد.حضرت امام محمّد باقر عليه السلام كراهت داشتند از آنكه كسى طلب شفا كند از آب تلخ و آبى كه بوى گوگرد از آن شنيده مىشود و ميفرمود كه حضرت نوح در وقت طوفان آبها را طلبيد همه اجابت او كردند بغير از آب تلخ و آب گوگرد پس نفرين كرد و لعنت كرد هر دو را.حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود كه آب نيل مصر دلها را مىميراند.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه آب سرد حرارت را فرو مىنشاند و صفرا را ساكن مىكند و طعام را در معده مىگدازد و تب را زايل مىكند و فرمود كه آب جوشانيده براى همه دردى نافع است و به هيچ جهة ضرر ندارد.حضرت امام موسى عليه السلام فرمود كه خوردن آب سرد لذتش بيشتر است.حضرت امام رضا عليه السلام فرمود كه آب جوشانيده كه هفت مرتبه بجوشد و از ظرف بظرف ديگر برگردانند تب را زايل مىكند و قوت مىدهد ساق و قدم را.از ابن ابى طيفور منقول است كه به خدمت امام موسى عليه السلام رفت آنحضرت را نهى كرد از خوردن آب حضرت فرمود كه خوردن آب بد نيست طعام را در معده مىگرداند و غضب را فرو مىنشاند و عقل را زياد مىكند و صفرا را كم مىكند.شخصى ديگر به خدمت حضرت صادق عليه السلام رفت حضرت خرما تناول فرمودند و آب بعد از آن خوردند گفت اگر آب بعد از خرما نخوريد بهتر است حضرت فرمود كه خرما از براى اين مىخورم كه لذت آب را بيابم.
فصل دوازدهم
در آداب آب خوردن
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه هر بنده كه آب بخورد و حضرت امام حسين صلوات اللّه عليه و اهلبيت او را ياد كند و لعنت كند كشندگان آنحضرت را حقتعالى صد هزار حسنه براى او بنويسد و صد هزار گناه از او بيندازد و صد هزار درجه براى او بلند كند و چنان باشد كه صد هزار بنده آزاد كرده باشد و حقتعالى در قيامت او را خوشحال و مطمئن خاطر محشور گرداند و اگر به اين نحو بگويد خوبست صَلَواتُ اللّهِ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ اَهْلِ بَيْتِتِ وَ اَصْحابِهِ وَ لَعْنَةةُ اللّهِ عَلَى قَتَلةِ الْحُسَيْنِ وَ اَعْدائِهِ.در حديث صحيح از آنحضرت منقول است كه گاه باشد كه شخصى يك شربت آب بخورد و خدا او را به همان آب خوردن ببهشت برد باينكه آب بخورد و هنوز خواهش داشته باشد كه از لب بردارد و حمد خدا بگويد پس بخورد و هنوز سير نشده از لب باز گيرد و حمد خدا بگويد پس باز بخورد پس حقتعالى بسبب اين بهشت را بر ا واجب گرداند.در حديث معتبر ديگر از آنحضرت منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله چون آب مىخوردند اين دعا مىخواندند: اَلْحَمْدُللّهَ الَّذى سَقانا عَذْبَاً زُلالاً وَ لَمْ يُسْقِنا مِلْحاً أجاجاً وَ لَمْ يُواخِذْنا بذُنُوبِنا.در روايت ديگر از آن حضرت منقول است كه هرگاه كسى پيش از آب خوردن بِسْمِ اللّهِ بگويد و دمى بخورد و اَلْحَمْدُللّهِ بگويد پس باز بِسْمِ اللّهِ بگويد و دمى بخورد اَلْحَمْدُللّهِ بگويد پس باز بِسْمِ اللّهِ بگويد و بخورد پس بعد از خوردن اَلْحَمْدُللّهِ بگويد مادام كه آن آب در شكم او باشد تسبيح خدا گويد و ثوابش از براى او باشد.در حديث ديگر فرمود كه هرگاه خواهى در شب آبخورى ظرف را بردار حركت بده و بگو يا ماءُ، ماءَ زَمْزَم وَ ماءَ فُراتٍ يَقْرآنِكَ السَّلامَ.در روايت ديگر فرمود هر كه در شب آب بخورد و سه مرتبه بگويد عَلَيْكَ السَّلامِ مِنْ ماء زَمْزَمٍ وَ ماء الْفُراتِ آب خوردن شب به او ضرر نرساند.در روايت ديگر منقول است در وقت آب خوردن اين دعا بخواند اَلْحَمْدُللّهِ الَّذى سَقانى فَاَرْوانى وَ اَعْطانى فَاَرْصانى وَ عافانى وَ كَفانى اَللّهمَّ اجْعَلْنى مِمَّنْ تسْقيهِ فى الْمَعادِ مِنْ حَوْضِ مُحَمَّدٍ صلّى الله عليه وآله وَ تُسْعِدُهُ بِمُرافَقَتِهِ بِرَحْمَتِكِ يا اَرْحَمَ الّراحِمينَ.حضرت صادق عليه السلام فرمود كه آب بسيار مخور كه هر دردى را به سوى تو مىكشد و تا تاب درد دارى دوا مخور و حضرت امام رضا عليه السلام فرمود كه بر بالاى طعام آب بسيار خوردن ضرر ندارد اما در غير آن حال آب بسيار مخور و فرمود كه اگر كسى به قدر دو كف طعام بخورد و آب بعد از آن نخورد و عجب دارم كه چرا معدهاش شق نمىشود و مشهور ميان علماء آنستكه آب ايستاده خوردن مكروه است و سنّت است كه به سه نفس خورده شود.احاديث بسيار وارد شده است كه آب ايستاده خوردن خوبست و آب به يك نفس خوردن خوبست و بهتر آن است كه به سه نفس خورده شود و در روز ايستاده بخورد و در شب نشسته چنانچه از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه آب ايستاده خوردن باعث غلبه زرداب و صفرا مىشود و در حديث ديگر فرمود كه آب ايستاده خوردن بيشتر باعث قوت و صحت بدن مىشود.از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه آب ايستاده مخوريد كه باعث دردى مىشود كه دوا نداشته باشد مگر آنكه خدا عافيت دهد.در حديث صحيح از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه ايستاده آب مخور و بر دور هيچ قبر مگرد و در آب ايستاده بول مكن پس هر كه چنين كند و بلائى به او رسد ملامت نكند مگر خود را. ابن بابويه عليه الرحمه گفته است كه مراد از اين احاديث آب خوردن شب است.بدو سند حسن از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه آب را به سه نفس خوردن بهتر است از خوردن به يك نفس.در حديث ديگر منقول است كه شخصى به خدمت آنحضرت عرض كرد كه اگر كسى دم از آب برندارد سيراب شود چون است؟ حضرت فرمود كه مگر لذت هست در غير اين؟ گفت مردم مىگويند كه اين شرب هيم است يعنى شتر تشنه حضرت فرمود كه شرب هيم آنستكه در وقت آشاميدن نام خدا نبرد.در روايت ديگر منقول است كه اگر آنكسى كه آب به تو مىدهد بنده تو باشد به سه نفس آب بخور و اگر آزاد باشد به يك نفس آب بخور.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حضرت رسول خدا دوست مىداشتند آب خوردن در قدح شامى را و مىفرمودند كه پاكيزهترين ظرفهاى شما است و براى آنحضرت قدحها از شام به هديه ميآوردند.در حديث ديگر منقول است كه حضرت امام محمّد باقر عليه السلام از كوزه سفالى آب مىخوردند.در روايت معتبر منقول است كه حضرت رسول گذشتند بر جماعتى كه دهان به آب گذاشته بودند و مىخوردند حضرت فرمود كه بدست بخوريد كه بهترين ظرفهاى شما است.در احاديث معتبره از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام منقول است كه آداب آب خوردن آن است كه در ابتدا بِسْمِ اللّهِ بگو و چون فارغ شوى اَلْحَمْدُللّهِ بگو و از پيش دسته كوزه و از جائيكه شكسته باشد يا رخنه داشته باشد نخورى كه اين دو موضع جاى شيطان است.حضرت رسول صلّى الله عليه وآله نهى فرمود از دميدن بدهان در آب.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه دميدن در آب وقتى مكروهست كه ديگرى حاضر باشد كه خواهد از آن آب بخورد كه مبادا او را خوش نباشد و در حديث ديگر از آنحضرت نهى وارد شده است از آب خوردن بدست چپ و فرمود كه آبرا بمكيد و كم كم بخوريد و دهانرا پر مكنيد كه باعث درد جگر مىشود.منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله گاهى در قدحهاى آبگينه كه از شام ميآورند آب تناول مىكردند و گاهى در قدح چوب و گاهى در پوست و گاهى در خزف و اگر ظرف حاضر نبود آب در كف مىكردند و ميآشاميدند.در بيان فضيلت تزويج و آداب مجامعت و معاشرت زنان و كيفيت تربيت فرزندان و معاشرت ايشان