دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 1

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آذربايجان، جمهوري شوروي سوسياليستيجلد: 1نويسنده: عنايت الله رضا 
 
 
شماره مقاله:145
















آذربايجان، جمهوري شوروي سوسياليستي، جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان سرزميني
است اسلامي و شيعه‎نشين در شرق قفقاز که در 1918م از سوي دولت مساواتيان به نام
«جمهوري آذربايجان» و از 1920م توسّط دولت بلشويکي قفقاز به نام «جمهوري شوروي
سوسياليستي آذربايجان» ناميده شد. مرکز اين جمهوري باکو و جمعيت آن 000’477’5 نفر
است (بنيگسن، 6).
وجه تسميه: اين سرزمين تا 1918م هرگز آذربايجان ناميده نمي‎شد. زماني نام کهن آن
«آلبانيا» بود (بارتولد، III/334). در روستاي «بويوک دَکَن» واقع در بخش نوخاي
قفقاز نوشته‎اي به خط و زبان يوناني باستان به دست آمده که تاريخ آن را سد? 2م
دانسته‎اند و در آن از آلبانيا ياد شده است (لاتيشف، 103, 104). در نوشته‎هاي
مورخان باستان از جمله پوليبيوس، استرابون و ديگران نيز اين سرزمين با نام آلبانيا
آمده است. به نظر بعضي محققان، آلبانيا در مآخذ پارتي به صورت «اردان» آمده است
(علي اف، 18, 19). در مآخذ عهد اسلامي اين نام را «اران» و «الران» نوشته‎اند
(بارتولد، III/334) اين نام به احتمال قوي با نام پارتي «اردان» مرتبط است. گاه نيز
از اين سرزمين با دو نام اران و شروان ياد کرده‎اند (نکـ اران و سيروان). پس از
لشکرکشيهاي تيمور و داستان ترکمانان آق‎قويونلو (هـ م) و قره‎قويونلو (هـ م) نام
اران به تدريج از کتابها برداشته شد (کسروي، 264’265). در دايره‎المعارف بزرگ شوروي
آمده است که «در اواسط سد? 11م ]5ق[ هجوم اقوام ترک (ازجمله غُزان و ديگران) که
دودمان سلجوقي در رأس آنها قرار داشتند به سرزمين اران و شيروان آغاز گرديد»
(1/251). از اين عبارت معلوم مي‎شود که جزئي از ايران بود چند خان‎نشين، ملک‎نشين و
سلطان‎نشين کوچک پديد آمد که در نيم? دوم سد? 12ق/نيمه دوم سد? 18م شمار? آنها به
15 رسيد. عمده‎ترين آنها عبارت بودند از خان‎نشينهاي باکو، گنجه، دربند، قُبه (قوبا
= کوبا). قراباغ، نخجوان، طالش، شَکي، شروان، ايروان، کوتکاشِن، قَبَله و شَمشاديل.
سلطان‎نشينهاي کوچک بعضي مستقل و بعضي ديگر تابع خانها بودند (ابراهيم بيگ‎لي، 39)
به عنوان نمونه سلطان‎نشينهاي آرش، ايلي‎سو و کوتکاشن از خان‎شکي، و ملک‎نشينها از
خان قراباغ تبعيت مي‎کردند («تاريخ آذربايجان »، 334, 335). در 14 و 21 مه 1805م در
اردوگاه ارتش روسيه واقع در ساحل کورک‎چاي (20 کمـ گنجه) موافقتنامه‎اي به امضا
رسيد که طبق آن، خانهاي قراباغ و شکي تابعيّت دولت روسيه را پذيرفتند (ابراهيم
بيگ‎لي، 62). پس از پايان جنگهاي ايران و روس که بخشي از اين سرزمين به اشغال روسيه
درآمد و در پي انعقاد معاهد? ترکمانچاي، بعضي خانها، ازجمله خانهاي اردوباد و
نخجوان، الحاق خود را به امپراتوري روسيه اعلام نمودند (دايره‎المعارف بزرگ شوروي،
1/252). در هيچ‎يک از مآخذ مربوط به دوران مذکور و سالهاي پيش از آن نامي از
آذربايجان براي اين سرزمين نمي‎يابيم (رضا، 52-58). در سال 1911م حزب مساوات در
اراضي کنوني جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان تأسيس يافت. مساواتيان در مارس
1918م قيامي مسلحانه در باکو ترتيب دادند که اندکي بعد به ديگر نواحي آن سرزمين
کشيده شد. اينان در 27 مه 1918م در شهر تفليس دولتي تشکيل دادند و با نام «جمهوري
آذربايجان» اعلام استقلال کردند (همو، 214). در پايان 1919 و اوايل 1920م دولت
مساواتيان دستخوش بحران سياسي و اقتصادي شد. در بهار 1919م در نواحي مغان و لنکران
دولت شوروي تأسيس يافت. در 26 آوريل 1920م کميت? موقت انقلاب به رياست نريمان
نريمان اف تشکيل گرديد. در 28 آوريل 1920م دولت مساواتيان ساقط شد و کميت? انقلاب
قدرت را در باکو به دست گرفت و خود را دولت «جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان»
ناميد (عزيزبيگ اوا 158).
موقع جغرافيايي: در مآخذ ايراني و اسلامي، اراضي جنوب کوههاي قفقاز و منطق? قفقاز
مرکزي را تا شمال رود ارس، قفقاز؛ و نواحي شمالي کوههاي بزرگ قفقاز را ماوراء قفقاز
نوشته‎اند. ولي در مآخذ روسي و به پيروي از آنها در نوشته‎هاي محلي نامهاي مذکور به
صورتي وارونه ارائه شده‎اند و آن محدوده‎اي را که در مآخذ ايراني و اسلامي به صورت
ماوراء قفقاز آمده، قفقاز؛ و بخشي را که به صورت قفقاز نوشته شده است، ماوراء قفقاز
مي‎خوانند. به عنوان نمونه دايره‎المعارف بزرگ شوروي در بحث پيرامون جمهوري شوروي
سوسياليستي آذربايجان، آن را بخشي از «منطق? جنوب شرقي ماوراء قفقاز» ناميده است
(1/247). اين دوگانگي سبب بروز آشفتگيهايي در نوشته‎هاي مورخان و جغرافي‎نگاران شده
است. جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان مشتمل بر جمهوري شوروي خودمختار نخجوان و
ولايت خودمختار قراباغ کوهستاني و شهرها و بخشهاي متعدد است. اين جمهوري داراي 60
بخش، 57 شهر و 119 قصبه از نوع شهري است (همانجا). جمهوري آذربايجان از شمال با
جمهوري شوروي خودمختار داغستان (جزء جمهوري شوروي سوسياليستي فدراتيو روسيه)، از
شمال غرب با بخشي از گرجستان، از غرب با جمهوريهاي گرجستان و ارمنستان و از جنوب با
ايران و ترکيه هم‎مرز است. سراسر مرز شرقي جمهوري آذربايجان محدود به درياي خزر
است. آن بخش از اين جمهوري که در شمال رود کر (به زبان گرجي: کورا) واقع است،
روزگاري شروان (شيروان) نام داشت (دانشنامه)، ولي بعدها اين نام به ناحيه‎اي بسيار
کوچک‎تر در بخش مذکور اطلاق شد. بخش اعظم اين جمهوري در کران? درياي خزر 800 کمـ
است. شبه‎جزيره‎هاي عمد? آن عبارتند از: آبشوران، کورينسکايا، کوسا و سارا؛ خليجهاي
عمد? آن عبارتند از آبشوران، کيروف (قيزيل آغاج) و خليج باکو، و جزاير عمد? آن
عبارتند از: ژيلوي و آرتيوم که سدي آن را به ساحل مرتبط مي‎کند. در اطراف شبه‎جزير?
آبشوريان جزاير کوچکي وجود دارد که مجموع آنها را مجمع‎الجزاير آبشوريان مي‎نامند.

ناهمواريها: حدود يک دوم اراضي جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان کوهستاني است. در
محدود? جنوب شرقي جمهوري سه شکل ساختاري قفقاز کوچک در جنوب و فرورفتگي کُر در ميان
اين دو برجستگي. در انتهاي جنوبِ شرقيِ جمهوري کوههاي طالش، در جنوب فرورفتگيهاي
مياني ارس و در شمالِ آن برآمدگيهاي کوهستاني آيوتس دزور (دارالاگز) و زنگه‎زور از
رشته‎کوههاي قفقاز کوچک قرار دارند. مرتفع‎ترين قله‎هاي آن عبارتند از «بازاردوز»
به ارتفاع 466’4 متر (در بعضي مآخذ 480’4) و شاه‎داغ به ارتفاع 243’4 متر
(دايره‎المعارف بزرگ شوروي، 1/248). ناهمواريهاي کوههاي قفقاز بزرگ داراي يخچالهاي
متعددي است که سرچشم? رودهاي کوهستاني را تشکيل مي‎دهد. جبال قفقاز بزرگ در حدود
شرق کوه باباداغ (به ارتفاع 3629 متر) داراي شيب کوهستاني تندي است (همانجا). در
شرق جبال قفقاز دشت شيب‎دار کوسار قرار دارد که به جلگ? سامور ـ دوه‎چي (روسي:
سامور ـ دويچي) منتهي مي‎گردد. فرورفتگي کُر در جمهوري آذربايجان شامل دو بخش است:
ناهمواريهاي منطق? غربي، ناهمواريهاي منطق? شمالي. اين ناهمواريها از کوههاي کوتاه
و فرورفتگيهايي تشکيل يافته که بزرگترين آنها فرورفتگي آلازان ـ آفتوران (آلازان ـ
آغري‎چاي) در شيب تند دامن? جنوبي است. در بخش مرکزي و شرقي فرورفتگي کُر، جلگه کُر
ـ ارس قرار گرفته است. در محدود? جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان کوههاي
شاه‎داغ، موروداغ (725’3 متر) و کوههاي قراباغ از سلسله جبال کوچک قفقاز واقع شده
است. در کوههاي طالش سه قل? بلند وجود دارد که مرتفع‎ترين آنها 477’2 متر است.
بلندترين قله در کوهستانهاي نخجوان 904’3 متر ارتفاع دارد (همانجا).
زمين‎شناسي: اراضي جمهوري آذربايجان در منطق? ژئوسنکلينال بزرگ (ناوديس) قرار
دارند. بخش مرکزي اين کوهها از سنگهاي گرانيت مقاوم پرکامبرين تشکيل شده است. دامن?
شمالي کوههاي قفقاز بزرگ به زمينهاي کِرتاسه مي‎پيوندد. اين کوهها با مقطع نامتقارن
در دامن? جنوبي داراي شيب تند است و پيدايش آنها به حرکات کوهزايي دور? ميوسن تا
پليوسن مربوط مي‎شود. حرکات کوهزايي اواخر دوران سوم زمين‎شناسي با فعاليتهاي
آتشفشان در لاکوليتهاي بشتائو در مجاورت پياتي گورسک ديده مي‎شود که ا پليوسن
فوقاني فعال بوده‎اند. فرورفتگي کر، در جنوب کوههاي قفقاز بزرگ، از رسوبات اواخر
دوران سوم پوشيده شده است. اين فرورفتگي به وسيل? برجستگي سورام به دو بخش تقسيم
مي‎گردد. همين برجستگي ديگر کوههاي قفقاز کوچک مي‎پيوندد.
در شبه‎جزير? آبشوران و مجمع‎الجزاير آن منابع نفت و گاز وجود دارد. در منطق? مياني
جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان، فرورفتگي کر و نواحي سفلاي جلگ? کر نيز منابع
نفت و گاز موجود است. مناطق جلفا و اردوباد داراي معادن موليبدن و سنگ نمک است. در
بسياري از مناطق جمهوري، به‎ويژه دامنه‎هاي جنوبي کوههاي قفقاز بزرگ، نواحي شکي ـ
شماخي و بخشهاي جنوبي کوههاي قفقاز کوچک تا جلگه ارس، منابع متعددي از آبهاي معدني
وجود دارد که از آن جمله است آبهاي معدني باداملي، ترش‎سو، وابستي‎سو. در کوههاي
شاه‎داغ منابع سنگ آهن، و در مناطق مرتبط با رشته جبال قفقاز کوچک منابع کوبالت و
بسياري مواد کاني ديگر وجود دارند. بدين جهت مناطق مزبور را «اورال آذربايجان»
ناميده‎اند («دايره‎المعارف مختصر جغرافيايي» ، I/38). منطق? نخجوان داراي معادن
نمک و موليبدن است.
اقلم: آب و هواي جمهوري سوسياليستي آذربايجان گرمسيري است، ولي مي‎توان در آن چند
نوع منطق? خشک و مرطوب با آب و هواي کوهستاني و جلگه‎اي مشاهده نمود. حرارت متوسط
اين جمهوري از 5/ْ14 سانتي‎گراد تا صفر درجه نوسان دارد. حداکثر متوسط در ماه ژوئيه
ْ25 تا ْ27 سانتي‎گراد است (دايره‎المعارف بزرگ شوروي، 1/248). هواي مناطق جنگلي در
تابستانها خشک است. در اين نواحي حرارت بين صفر تا ْ30 سانتي‎گراد نوسان دارد.
حداکثر گرماي هوا به ْ40 تا ْ43 سانتي‎گراد و حداقل سرما به ْ30 سانتي‎گراد مي‎رسد
(همانجا). ميزان بارندگي در نواحي مختلف اين جمهوري متغير است. در شبه‎جزير?
آبشوران و جنوب شرقي ناحي? شيروان ميزان بارندگي کمتر از 200 ميلي‎متر، در جلگ? کر
ـ ارس 200-300 ميلي‎متر، در دامن? کوهها 300-900 ميلي‎متر، در دامن? سلسله جبال
قفقاز بزرگ 1200-1300 ميلي‎متر، در بخش لنکران 1200-1400 و گاه 1700-1800 ميلي‎متر
است (همانجا؛ دايره‎المعارف مختصر جغرافيايي، I/38).
آبها: در جمهوري آذربايجان حدود 250’1 رود، رودخانه و نهر موجود است که از اينها
فقط 21 رود بيش از 100 کمـ طول دارند (دايره‎المعارف بزرگ شوروي، 1/249). بزرگترين
رودي که از اين جمهوري مي‎گذرد رود کُر است که از شمالِ غرب تا جنوبِ شرق کشيده شده
است و پس از پيوستن به رود ارس در ناحي? صابرآباد به درياي خزر مي‎ريزد. اکثر
رودخانه‎ها، نهرها و جويبارهاي اين جمهوري به رود کر مي‎ريزند. رودهاي عمد? آن
عبارتند از بيلقان‎چاي، موخاج‎چاي، تال‎چاي قورموچاي سامور، کوديال‎چاي، شامخورچاي،
آقسطفا ، گنجه‎چاي، ترترچاي و غيره. رودهاي کر و ارس بزرگ‎ترين منابع آبياري جمهوري
به شمار مي‎روند. بر روي رود کر در ناحي? مينگه‎چوير (روسي: مينگه‎چائور) سدي احداث
گرديده است. درياچ? پشت اين سد به وسعت 605 کمـ 2 است (همانجا). در کنار سد تأسيسات
برق آبي تهبيه شده است. در منطق? سفلاي سد مينگه‎چائور کشتيراني محلي امکان‎پذير
گشته است. طي سالهاي اخير بر روي رود ارس نيز سدهايي پديد آمده و تأسيسات برق آبي
ايجاد شده است. مجموع نيروي برق اين جمهوري را 15 ميليارد کيلووات ساعت نوشته‎اند
(همان، 24 (2)/526). ولي حدود 90? نيروي برق جمهوري از طريق تأسيسات برق حرارتي
تأمين مي‎گردد (همانجا). در جمهوري حدود 250 درياچه وجود دارد که بزرگ‎ترين آنها
عبارتند از درياچه‎هاي حاجي قبول به گنجايش 5/15 کمـ 3، بويوک شور 3/10 کمـ 3،
آلاگل به گنجايش 5 کمـ 3 و 8 متر عمق و گوي گل (همان، 1/249).
پوشش گياهي: دشتهاي جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان اغلب خشک و به صورت
نيمه‎صحرا و نمکزار است، ولي در جلگه‎هاي مسير رودهاي کر و ارس و نيز دامن? کوههاي
قفقاز بزرگ و قسمتي در دامن? کوههاي قفقاز کوچک و کوههاي طاش واقع شده‎اند. در
دامنه‎هاي جنوبي کوههاي قفقاز بزرگ درختان بلوط ايبريايي (گرجي) و شاه بلوط
مي‎رويد.
حيات حيواني: جانوران اين ناحيه را به 12 هزار نوع تخمين زده‎اند. در بعضي نواحي آن
انواع مارها و ديگر خزندگان، جانوراني چون، گراز، آهو و پرندگاني از قبيل قرقاول،
دراج، تيهو، مرغابي و غيره زندگي مي‎کنند. در نواحي کوهستاني، يوزپلنگ، خرس، گراز،
گرب? وحشي و سنجاب وجود دارد. در آبهاي طالش انواع ماهيهاي ارزشمند ازجمله ماهي
آزاد، و در مناطق رود کر و درياي خزر ماهيهاي خاويار چون استورژن و بلوگا زندگي
مي‎کنند (همان، 247، 252، 24 (2)/526).
جمعيت و ترکيب دموگرافيک: جمعيت اين جمهوري در 1959م 000’940’2 تن بود که در 1970م
به 000’380’4 نفر افزايش يافت (بنيگسن، 6). بدين روال رشد متوسط جمعيت اين جمهوري
در فاصل? 1959-1970م حدود 49? و از 1970 تا 1979م حدود 25? بوده است. طبق سرشماري
1970م تعداد جمعيت از لحاظ ملي و قومي عبارت بود از مردم بومي و محلي 000’777’3،
روسها 000’510، ارامنه 000’484، لزگي 000’137 و بقيه از ديگر اقوام و مليتها از
جمله آوارها، اودينها ، تساخورها ، تاتها، کُردها، اوکرايينيها، يهوديان، تاتارها،
گرجيها و غيره (داير?‎المعارف بزرگ شوروي، 1/249، 24 (2)/527). بنيگسن نسبت روسها
به مردم محلي را در 1979م حدود 9/7? نوشته است (p.9). جمعيت نسبي اين جمهوري (طبق
آمار اول ژانويه 1976م) 7/65 نفر بوده است. نسبت روسها در اين جمهوري در مقايسه با
مردم بومي طي 1959م 5/13? بود. ولي اين نسبت در 1970م به 9/9? و در 1979م 9/7? کاهش
يافت (همانجا). دليل اين امر را بايد در افزايش جمعيت نواحي مسلمان‎نشين شوروي از
جمله جمهوري شوروي آذربايجان دانست. 52? اهالي اين جمهوري را زنان تشکيل مي‎دهند
(دايره‎المعارف بزرگ شوروي، 1/249). به تقريب نيمي از اهالي در شهرها و نيمي ديگر
در روستاها سکني دارند. مرکز اين جمهوري شهر باکو است. جمعيت اين شهر و بخشهاي تابع
شوراي آن در اول ژانوي? 1976م بالغ بر 000’406’1 تن بود (همان، 24 (2)/525). شهرهاي
عمد? جمهوري عبارتند از کيروف‎آباد با جمعيت 000’211 نفر (کبروف‎آباد در گذشته گنچه
نام داشت. اين شهر پس از جنگهاي ايران و روس، اليزابت پل ناميده شد که در زبان روسي
آن را يليزاوتوپل مي‎ناميدند. پس از تأسيس جمهوري دوباره نام کهن به شهر مذکور
بازگشت. چون سرگي ميرونويچ کيروف يکي از رهبران حزب بلشويک مدتي در آذربايجان شوروي
فعاليت داشت، لذا پس از قتل وي که در 1934م صورت گرفت، شهر گنجه بار ديگر تغيير نام
داد و کيروف‎آباد ناميده شد)، سومقائيت با جمعيت 000’168 نفر، مينگه چِوِير (مينگه
چائور)، استپاناکِرْت، علي بايْرامْلي و داش کَسَن که جمعيت آنها هريک کمتر از
000’100 نفر است. در سرشماريهاي 1926، 1939، 1959، 1970، 1979م هيچ‎گونه اطلاع رسمي
پيرامون پيروان اديان و مذاهب ارائه نشده است، لذا نمي‎توان آماري دقيق از مسلمانان
جمهوري مذکور را به دست داد.
منابع طبيعي: جمهوري آذربايجان داراي منابع طبيعي از قبيل نفت، گاز، سنگ آهن،
گوگرد، مواد کودهاي شيميايي و غيره است. نفت عمده‎ترين ماد? معدني اين جمهوري است.
استخراج نفت اين سرزمين به صورت تجاري بالنسبه وسيع از 1863م با 500’6 تن آغاز شد،
ولي رقم مذکور در 1901م به 11 ميليون تن رسيد. اما در 1920م و آغاز حکومت شوروي
ميزان استخراج نفت به 9/2 ميليون تن کاهش يافت. از آن پس رفته‎رفته فزوني گرفت و تا
1940م به 2/22 ميليون تن رسيد، ولي پس از آن دوباره کاستي پذيرفت و در 1950م از
8/14 ميليون تن تجاوز نکرد. متعاقب آن دولت شوروي به استخراج نفت از آبهاي درياي
خزر پرداخت. در 1967 ميزان استخراج نفت جمهوري به 6/21 ميليون تن بالغ گرديد، ولي
به ميزان 1940م نرسيد. در پي آن بار ديگر ميزان استخراج نفت رو به کاستي نهاد و در
1970م از 20 ميليون تن و در 1975م از 17 ميليون تن فراتر نرفت (دايره‎المعارف بزرگ
شوروي، 1/253’24 (2)/526).
کشاورزي و دامپروري: مجموع اراضي زير کشت در اين جمهوري که پيش از جنگ اول جهاني
000’962 هکتار بود تا 1975م به يک ميليون و 000’310 هکتار افزايش يافت (همان، 24
(2)/526). تا پايان 1975م در اين جمهوري 496 مؤسس? کشاورزي دولتي و 873 مؤسس?
کشاورزي جمعي (اشتراکي) وجود داشت. در آن سال 800’30 تراکتور، 400’4 کمباين و
100’22 کاميون در خدمت کشاورزي بود. تا پايان 1975م از اراضي جمهوري حدود 000’412
هکتار زير کشت گندم، 000’12 هکتار زير کشت ذرت 000’28 تن، پنبه 000’450 تن، توتون
000’42 تن، سيب‎زميني 000’89 تن و تره‎بار 000’604 تن بود (همانجا). از مجموع اراضي
مزروعي اين جمهوري 141/1 ميليون هکتار از طريق کانالهاي شروان عليا، قراباغ عليا،
سامور و آبشوران آبياري مي‎شود. تا سال 1975م حدود 65? از توليدات اين جمهوري محصول
کشاورزي بود. علاوه بر محصولات ياد شده انگور، چاي، سيب و مرکبات را بايد نام برد
آمار دامها در جمهوري محصول کشاورزي بود. علاوه بر محصولات ياد شده انگور، چاي، سيب
و مرکبات را بايد نام برد آمار دامها در جمهوري شوروي آذربايجان در 1976م بدين شرح
بوده است: گاو 000’667’1 گاوميش 000’622، گوسفند و بز 000’128’5 و مرغ و جوجه
000’800’12 (همانجا).
حمل و نقل: راه‎آهن عمده‎ترين سيل? حمل و نقل در جمهوري شوروي آذربايجان است و طول
آن به 850’1 کمـ مي‎رسد. طول راههاي شوس? اين جمهوري تا 1975م حدود 000’21 کمـ بود
و طول راههاي آبي آن حدود 500 کمـ است (همان، 24 (2)/527).
حاکميت دولت و شرايط اجتماعي: آذربايجان يکي از جمهوريهاي پانزده‎گان? اتحاد جماهير
شوروي سوسياليستي است. اين جمهوري بر پاي? قانون اساسي مصوب 14 مارس 1937م فعاليت
دارد (همان، 1/247).
عالي‎ترين ارگان حاکميت، شوراي عالي جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان است که
نمايندگان آن هر 4 سال يک‎بار انتخاب مي‎شوند و به تقريب هر 500’12 نفر حق انتخاب
يک نماينده را دارند (همانجا). در فواصل جلسات شوراي عالي جمهوري هيأت رئيس? شوراي
عالي جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان عالي‎ترين ارگان حاکميت محسوب مي‎شوند.
شوراي وزيران در جلسات شوراي عالي برگزيده مي‎شوند. جمهوري شوروي سوسياليستي
آذربايجان مشتمل بر جمهوري شوروي سوسياليستي خودمختار نخجوان و ولايت خودمختار
قراباغ کوهستاني است. ارگانهاي حاکميت محلي در ولايات، شهرها، قصبات و نيز ولايت
خودمختار قراباغ کوهستاني شوراهاي نمايندگان ولايات، شهرها و قصبات هستند که
نمايندگان آن هر 2 سال يکبار انتخاب مي‎شوند. از جمهوري آذربايجان 32 نماينده در
شوراي ملّيّتهاي شوراي عالي اتحاد شوروي عضويّت دارند. جمهوري شوروي خودمختار
نخجوان و ولايت خودمختار قراباغ کوهستاني به ترتيب 11 و 5 نماينده در شوراي مليتهاي
شوراي عالي اتحاد شوروي دارند (همانجا).
دادگستري: عالي‎ترين ارگان قضايي جمهوري دادگاه عالي است که اعضاي آن در جلسات
شوراي عالي جمهوري براي مدت 5 سال انتخاب مي‎شوند. دادگاه عالي شامل دو دادگاه عالي
حقوقي و جنايي است. گذشته از آن اُرگان ديگري به نام شوراي عالي قضايي وجود دارد.
دادستان جمهوري و نيز دادستان جمهوري خودمختار نخجوان و ولايت خودمختار قراباغ
کوهستاني از سوي دادستان کل اتحاد جماهير شووي سوسياليستي براي مدت ـ سال منسوب
مي‎شوند (همانجا).
تقسيمات کشوري: جمهوري خودمختار نخجوان که در محدوده سرزمين کهن ارمنستان قرار
گرفته با ايران و ترکيه هم‎مرز است. مساحت اين جمهوري 500’5 کمـ 2 و جمعيت آن تا
ژانويه 1976م حدود 000’227 نفر بود (همان، 24 (2)/527). جمهوري خودمختار نخجوان در
نهم فوري? 1924 تأسيس يافت. طبق سرشماري 1970م تعداد اهالي بومي آن 000’190، ارمني
000’6 و روس 000’4 نفر بود. جمعيت نسبي اين جمهوري تا ژانويه 1976م حدود 2/41 نفر
بوده است. مرکز جمهوري شهر نخجوان و شهرهاي عمد? آن اردوباد و نخجوان است. تا 1975م
24 مؤسس? کشاورزي دولتي و 49 مؤسس? کشاورزي اشتراکي در اين جمهوري وجود داشت. تا
1970م مساحت کشتزارهاي نخجوان 000’40 هکتار بود که بيشتر به کشت پنبه اختصاص داشت.
دامداري نيز در اين منطقه گسترش يافته است (همانجا).
ولايت خودمختار قراباغ کوهستاني در 7 ژوئيه 1923م تأسيس يافت. اين ولايت در جنوب
شرقي کوههاي قفقاز کوچک واقع و مساحت آن 400’4 کمـ 2 است. جمعيت اين ولايت تا اول
ژانوي? 1976م 000’156 نفر بود. اکثر اهالي اين ولايت، ارمني تبارند. جمعيت نسبي در
اين ولايت حدود 4/35 نفر است (همانجا). مرکز اين ولايت شهر استپانکرت است. در 1975م
در اين ولايت 18 مؤسس? کشاورزي دولتي و 64 مؤسس? کشاورزي اشتراکي وجود داشت. مساحت
کشتزارهاي اين ولايت تا 1975م 100’63 هکتار بود (همانجا).
محصولات عمد? اين ولايت عبارتند از پنبه، توتون، غله و انگور. دامداري نيز در اين
ولايت رشد يافته است. توليد قالي يکي از رشته‎هاي سنتي اين ولايت است.
آموزش و پرورش: طي 1975-1976م در جمهوري آذربايجان جمعاً 618’4 مدرسه از انواع
مختلف وجود داشت که 000’656’1 دانش‎آموز در آنها به تحصيل اشتغال داشتند. در اين
جمهوري 17 دانشکده وجود دارد که جمعاً 000’99 دانشجو در آنها تحصيل مي‎کنند
(همانجا). مدارس عالي عمد? جمهوري عبارتند از دانشگاه باکو، دانشکد? نفت و شيمي،
دانشکد? پزشکي، دانشسراي عالي و کنسرواتوآر که مشتمل بر هنرستان عالي موسيقي است.
فرهنگستان عمده‎ترين مؤسس? علمي اين جمهوري است. تا اول ژانويه 1976م جمعاً 300’21
کارمند علمي در مؤسسات فرهنگي اين جمهوري کار مي‎کردند. در جمهوري شوروي خودمختار
نخجوان 225 مدرسه و آموزشگاه وجود دارد که حدود 900’71 دانش‎آموز و هنرآموز از
مجموع محصلين جمهوري آذربايجان شوروي در آن تحصيل مي‎کنند. طي 1975-1976م شمار?
دانش‎آموزان ولايت خودمختار قراباغ کوهستاني 000’42 نفر بود. در شهر استپاناکرت
تنها يک مدرس? عالي وجود دارد و آن دانشسراي عالي ولايت است. در اين دانشسرا حدود
600’1 دانشجو تحصيل مي‎کنند (همانجا).
فرهنگ و هنر: تا اول ژانوي? 1975م در اين جمهوري 14 تئاتر وجود داشت که عمده‎ترين
آنها عبارتند از تئاتر اپرا و بال? ميرزافتحعلي آخونداف، تئاتر درام عزيزبگ اف،
تئاتر درام صمد وُرغون، تئاتر جوانان گورکي، تئاتر کمدي موزيکال و تئاتر درام
جبارلي. در اين جمهوري 200’2 دستگاه نمايش سينماي ثابت و سيار و 806’2 باشگاه وجود
دارد. تا 1975م در جمهوري خودمختار نخجوان يک تئاتر، 3 موزه، 238 باشگاه و 180
سينما وجود داشت. ولايت خودمختار قراباغ کوهستاني نيز داراي يک تئاتر، 3 موزه، 222
باشگاه و 188 سينما است. کتابخان? ميرزافتحعلي آخونداف در باکو بزرگ‎ترين کتابخان?
جمهوري است که شمار? کتابها، نجله‎ها و جزوه‎هاي آن به حدود 3 ميليون جلد مي‎رسد.
در سراسر جمهوري 479’3 کتابخان? عمومي وجود دارد که مجموع کتابها، مجله‎ها و جزوات
آنها به 7/26 ميليون جلد بالغ مي‎شود.
در اين جمهوري 41 موزه وجود دارد و 117 روزنام? مرکزي و محلي به زبانهاي ترکي، روسي
و ارمني انتشار مي‎يابد. جمهوري آذربايجان داراي يک دستگاه راديو تلويزيون است که
به زبانهاي ترکي، روسي و ارمني برنامه پخش مي‎کند (همانجا).
بهداشت: در جمهوري آذربايجان تا 1975م حدود 748 بيمارستان و درمانگاه بزرگ و کوچک
با 800’54 تختخواب وجود داشت که از اين تعداد، بيمارستانهاي نخجوان داراي 100’2
تختخواب و بيمارستانهاي ولايت خودمختار قراباغ کوهستاني داراي حدود 600’1 تختخواب
بوده است. شمار? پزشکان حدود 500’16 نفر است که از آن ميان 400 پزشک در جمهوري
خودمختار نخجوان و 312 پزشک در ولايت خودمختار قراباغ کوهستاني خدمت مي‎کنند.
جمهوري آذربايجان شوروي داراي آسايشگاههاي درماني است که مهم‎ترين آنها عبارتند از
ايستي‎سو (آب گرم)، ترش‎سو (آب ترش) و نفت چالا (چاله) (همانجا).
دين: مسلمانان شوروي اغلب اهل سنت هستند و همانند ترکان مذهب حنفي دارند، ولي
مسلمانان داغستان و جمهوري آذربايجان از اين قاعده مستثنا هستند. اکثر مسلمانان
داغستان شافعي مذهب و اغلب مسلمانان جمهوري شوروي آذربايجان شيعي و پيرو مذهب جعفري
اثني‎عشري‎اند. شمار? شيعيان اين جمهوري را در 1979م به حدود 000’800’3 نفر تخمين
زده‎اند (بنيگسن، 55, 56). تاتهاي مسلمان جنوب داغستان و جمهوري آذربايجان را حدود
000’15 تن نوشته‎اند (همو، 56). مرکز ادار? روحانيت شيعي قفقاز در شهر باکو و رياست
آن بر عهد? شيخ‎الاسلام است. وي در ضمن معاون مفتي اهل سنت حنفي نيز هست. مدارس
ديني و مساجد زير نظر آنان اداره مي‎شوند (همو، 57). روحانيت اجاز? فعاليتهاي
اقتصادي و اجتماعي ندارد. به عنوان نمونه هيچگونه موقوفه‎ا در اختيار مراکز روحاني
نيست و رؤساي مراکز روحاني قادر به صدور احکام شرعي نيستند. پرداخت زکات يا هرگونه
نذورات به مساجد ممنوع است (همو، 60). پس از انقلاب اکتبر 1917م در روسيه و طي
جنگهاي داخلي آن کشور مسلمانان قفقاز کوشيدند تا دولت مستقلي پديد آورند. پيروزي
بلشويسم از تلاش مسلمانان در راه تحکيم موجوديت ملي نکاست. در فاصل? 1917-1920م
گروهي از رجال سياسي قفقاز به حزب کمونيست پيوستند. آنها گمان داشتند از اين طريق
به استقلال، خودمختاري و برابري دست خواهند يافت. درواقع پيوستن آنان به حزب
کمونيست جنب? تاکتيکي داشت (همو، 23). اينان تا 1928م نقش نسبتاً مؤثري ايفا کردند،
ولي از 1928 تا 1935م به تدريج مشمول تصفيه شدند (همو، 24). پس از برقراري حاکميت
شوروي در قفقاز، رابط? مسلمانان اين سرزمين با ديگر کشورها و ملتهاي مسلمان
رفته‎رفته قطع گرديد. مرزها بسته شد و ارتباط مسلمانان قفقاز با برادران هم‎کيش و
همزبان منقطع گشت. از 1920م زيارت حج و سفر شيعيان جمهوري آذربايجان به اماکن
متبرک? ايران و عراق متوقف شد (همو، 35). يکي ديگر از عواملي که موجب قطع ارتباط
مسلمانان اين جمهوري با برادران هم‎کيش گرديد، تغيير خط بود. تا 1928م ميان کلي?
مسلمانان ترکي زبان شوروي خط و کتابت عربي رواج داشت. آنها با وجود اختلاف لهجه، از
طريق اين خط تا اندازه‎اي با يکديگر مرتبط بودند. قفقازي باسواد به سهولت مي‎توانست
با قزاق، تاتار، ازبک و يا ترکمن رابط? فرهنگي برقرار کند. بدين روال رابط? فرهنگي
ميان مسلمانان شوروي امري ممکن شمرده مي‎شد. از 1929م دولت شوروي خط و کتابت عربي
را ملغي اعلام کرد و الفباي لاتين را جانشين آن نمد. اين سياست نخست با مقاومتهايي
از سوي مسلمانان مواجه گرديد، ولي چون با الفباي روسي يکسان نبود، سرانجام پذيرفته
شد و تا 1938م به کار مي‎رفت (همو، 38). گرچه وجود الفباي جديد رابط? مسلمانان
شوروي را استحکام نبخشيد، ولي در گسترش امر سوادآموزي تسهيلاتي فراهم آورد. اما
ديري نپاييد که اين الفبا نيز در 1939م ملغي? اعلام شد و الفباي روسي در ميان مردم
مسلمان از جمله ساکنان جمهوري شوروي آذربايجان به عنوان الفباي رسمي متداول گرديد.
بنيگسن اين اقدام را نخستين گام در راه استحال? زباني و فرهنگي ملل مسلمان در فرهنگ
روس ناميده است (P.38). اکنون اسلام در ميان 29 قوم شوروي رواج دارد که در واقع
داراي 29 زبان ادبي هستند (همو، 43). در سال 1924م شريعت اسلام به عنوان عادات
«منسوخ» قومي و قبيله‎اي ملغي? اعلام گرديد. در آستان? 1928م نيز کلي? مدارس ديني
تعطيل شد و تا 1930م کل موقوفات از سوي دولت مصادره گرديد (همو، 44). شمار? مساجد
کاستي پذيرفت. اطلاع دقيقي از مساجد اين جمهوري در دست نيست، ولي تا 1912م در سراسر
مناطق مسلمان‎نشينِ تابع دولت روسيه تزاري 000’26 مسجد وجود داشت. اين تعداد در
1941م به 000’1 و در دوران حاکميت نيکيتا خروشچف طي 1953-1964م به کمتر از 500 کاهش
يافت (همو، 44-45). با افزايش ميزان تولد در ميان مسلمانان شوروي، نسبت روسها به
مسلمانان همواره رو به کاستي است. در فاصله 1970-1979م شمار? روسهاي مقيم جمهوري
شوروي سوسياليستي آذربايجان از 000’570 به 000’475 نفر و به ديگر سخن حدود 10? کاهش
پذيرفت (همو، 53).
سابق? تاريخي: تاريخ جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان از بدر تأسيس اين جمهوري
آغاز مي‎گردد (پيرامون تاريخ گذشت? اين سرزمين نکـ اَران و شروان). در ساعت 2 بعد
از نيمه‎شب 28 آوريل 1920م «کميت? موقت انقلاب آذربايجان» به رياست نريمان نريمان
اف تشکيل شد و نام «جمهوري آذربايجان» را که مساواتيان بر اين سرزمين نهاده بودند
اخذ نمود و سرزمين مزبور را «جمهوري مستقل شوروي سوسياليستي آذربايجان» خواند
(عزيزبک اوا، 158). و در همان زمان شوراي کميسرهاي خلق جمهوري شوروي سوسياليستي
آذربايجان تأسيس شد و نريمان نريمان اف رياست شوراي کميسرها و کميسارياي امور خارجه
را نيز برعهده گرفت. از اهداف جمهوري نوبنياد، تحکيم جمهوري، انهدام مساواتيان و
تأمين امنيت در برابر هجوم بيگانگان و مخالفان بود، ولي اعضاي کميت? موقت انقلاب
دريافتند که دولت جديد تنها با تکيه به نيروي خويش نمي‎تواند از عهد? تأمين
خواستهايشان برآيد. از اين‎رو کميته پس از تشکيل دولت بي‎درنگ با دولت روسي? شوروي
اعلام همبستگي کرد و ضمن مخابر? تلگرامي براي لنن مخالفت خود را با دشمنان روسي?
شوروي ابراز نمود و براي مقابله با هجوم مشترک نيروهاي خارجي و گروههاي دشمن داخلي
درخواست کمک نظامي کرد. با رسيدن نيروهاي کمکي روسي? شوروي به باکو حکومت جديد
تثبيت گرديد (دايره‎المعارف بزرگ شوروي، 1/254) و لنين در 29 آوريل پيروزي دولت
شوروي را در باکو اعلام نمود (XL/332).
نريمان اف رئيس کميت? انقلاب در ماه مه 1920م طي نامه‎ها و تلگرامهايي جريان مبارزه
به خاطر حاکميت شوروي در جمهوري آذربايجان را به لنين گزارش داد (عزيزبک اوا، 162).
پس از برقراري حکومت شوروي در جمهوري آذربايجان مقادير متنابهي نفت به صورتي منظم
به روسي? شوروي ارسال گرديد. لنين ارسال نفت باکو به روسي? شوروي را بسيار مهم
ناميد (همو، 166). وي در پايان ماه آوريل سربروفسکي رئيس امور نفتي روسي? شوروي را
به باکو اعزام داشت. سربروفسکي اندکي بعد در رأس شرکت نفت آذربايجان قرار گرفت
(همو، 167). در همان سال اقداماتي در زمين? تسريع ارسال نفت باکو به روسيه صورت
پذيرفت (همانجا). چند روز بهد در تاريخ 18 مه 1920م ناوگان جنگي روسي? شوروي بهبندر
انزلي حمله برد و پايگاه نظامي گارد سفيد را در بندر مزبور درهم شکست (فخرايي،
233). در مه 1920م نخستين انتخابات شوراهاي باکو و جمهوري شوروي سوسياليستي
آذربايجان مرکب از نمايندگان کارگران، سربازان ارتش و نيروي دريايي سرخ برگزار شد و
650 نماينده براي عضويت در شوراي باکو انتخاب شدند و در ژوئيه 1920م شوراي مذکور
کار خود را آغاز کرد (عزيزبک اوا، 173). (دايره‎المعارف بزرگ شوروي، 1/255).
مخالفان دولت جديد در شهر تفليس، مرکزي به منظور مبارزه با دولت جمهوري شوروي
سوسياليستي آذربايجان پديد آوردند که در آن مخالفان دولت جديد از قراباغ و توري
پاشا فرمانده سابق نيروهاي ترک با افرادش و نيز گروهي از داغستانها شرکت داشتند. در
ناحي? شوشا نمايندگان ترک تحت رهبري کاظم‎بيگ به مبارزه برخاستند (عزيزبک اوا، 177)
و در شهر گنجه قيامي روي داد که در آن گروهي از افسران ترک شرکت داشتند (همانجا).
اين مخالفتها همه با ياري روسي? شوروي سرکوب شد. در اکتبر 1921م دولت ترکيه متعهد
گرديد که از اين جمهوري نوبنياد در مقابل تخلي? قارْص حمايت کند (بروکلمان، 693).

پس از تأسيس جمهوري آذربايجان املاک و مستغلات خانها، بيگها، صاحبان اراضي و نيز
موقوفات مساجد، کليساها و غيره مصادره شد و به تصرف دولت درآمد. مساحت اراضي مصادره
شده متجاوز از 000’300’1 دسياتين (هر دسياتين معادل 09/1 هکتار) بود (دايره‎المعارف
بزرگ شوروي، 1/255).
جنگلها، معادن، آبها، تأسيسات شيلات، تأسيسات کشتيراني درياي خزر، بانکها، مؤسسات
حمل و نقل و غيره همه به تصرف دولت درآمدند. در 19 مه 1921م در اولين کنگر? شوراهاي
جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان نخستين قانون اساسي جمهوري مذکور به تصويب رسيد
(همانجا). در 12 مارس 1922م بين آذربايجان شوروي، ارمنستان و گرجستان معاهده‎اي
مبني بر ايجاد فدراسيون منعقد گرديد. از 12 مارس 1922م تا 5 دسامبر 1936م آذربايجان
شوروي عضو فدراسيون جمهوريهاي شوروي سوسياليستي ماوراء قفقاز بود. فدراسيون مذکور
پس از تأسيس در تاريخ 30 دسامبر 1922م الحاق خود را به اتحاد جماهير شوروي اعلام
نمود. ولايت خودمختار قراباغ کوهستاني در 1923م و جمهوري خودمختار نخجوان در 1924م
به صورت جزئي از سرزمين جمهوري شوروي آذربايجان درآمدند (همانجا). در 1936م
فدراسيون جمهوريهاي شوروي سوسياليستي ماوراء قفقاز منحل شد و سه جمهوري عضو
فدراسيون هريک جداگانه به صورت جمهوريهاي اتحاد جماهير شوروي درآمدند. در 14 مارس
1927م دومين قانون اساسي جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان به تصويب رسيد. اين
قانون اساسي تاکنون به قوت خود باقي است (همانجا).

مآخذ: بروکلمان، کارل تاريخ‎الشعرب‎الاسلاميه، ترجم? نبيه امين فارس و
منيرالبعلبکي، بيروت، دارالعلم للملايين، 1984؛ دانشنام? ايران و اسلام؛
دايره‎المعارف بزرگ شوروي (روسي، چ 3)؛ رضا، عنايت‎اللّه، آذربايجان و ارّان
(آلبانياي قفقاز)، تهران، ايران زمين، 1360ش؛ فخرايي، ابراهيم، سردار جنگل، تهران،
جاويدان، 1351ش؛ کسروي، احمد، شهرياران گمنام، تهران، اميرکبير، 1335ش؛ نيز:

Alive, K. G., "K voprosu ob istochnikakh I literature po istorii drevney
Kovkazskoy Albanii", Voprosy istorii Kaukazskoi Albanii, ed Igrar Aliv, Baku,
izdatelstvo An Azerb. SSR, 1962; Azizbekova, P., Sovetskaia Rossiia I borba za
uprochenie ulast Sovetou v Zakavhazie, Baku, Az. Gos. Voennoe izdatelstov, 1969;
Bartold V. V., Sochineniia, Moskva, izdatelstvo Nauka, 1965; Benigsen A.,
Musulmane v SSSR, Paris, 1983; Ibragimbeili, Khaddzi Murat, Rossia i Azerbaidzan
v Pervoi tretie XIX veka, (iz voiennopoliticheskoi istorii), Moskva, Nauka,
1969; Istoriia Azerbaidzana, Baju, 1958; Kratkaia Geograficheskaia
Entsiklopediia, Moskva, 1960, vol I; Latishev, V. V., Zametki O Kavkazskikh
nadpisiakh, Sint, Petersburg izvestia imper. Arkheot. Komis., 1904, No. 10;
Lenin, V.I., Polnoe sobranie sochinenii, izdanie piatoe, Moskva, izdatelstvo
Politicheskoi literatury; vols. 40.
عنايت‎اللّه رضا

 





/ 415