آذَرشَهر، يا دهخوارقان، يکي از بخشهاي حوم? شهرستان تبريز. اين بخش در 24 کمـ
خاور درياچ? اروميه و در جنوب غربي کوه سهند قرار دارد و از شمال و خاور به بخش
اُسْکو، از جنوب به دهستان سراجو، و از باختر به درياچ? اروميه محدود است. هواي اين
بخش معتدل و در تابستان نسبتاً گرم است. روستاهاي خاوري آن در دامن? کوهستان و
روستاهاي باختري در جلگه و کنار درياچ? اروميه قرار گرفته است. رودخان? دهخوارقان
که از کوههاي سهند سرچشمه ميگيرد، از اين بخش ميگذرد و به درياچ? اروميه ميريزد.
مطابق آخرين تقسيمات کشوري، بخش آذرشهر از 3 دهستانِ آذرشهر، گاوگان و شيرامين
تشکيل شده است (دفتر تقسيمات کشوري، 9). دهستان آذرشهر داراي 19 ده، گاوگان 12 ده و
شيرامين 8 ده و هم? اين بخش داراي 39 ده و 10 مزرعه تابع و مستقل است (فرهنگ
اجتماعي دهات و مزارع، 1/66). زمينهاي زراعتي روستاهاي اين بخش با چشمهسارها،
قناتها و چاههاي عميق آبياري ميشود. افزون بر اين از آب رودخانههاي دهخوارقان و
ايشکهچاي نيز استفاده ميگردد. در بخش آذرشهر 49 قناتِ داير، 45 حلقه چاه عميق،
235 چاه نيمه عميق، 91 چشمه و 7 رودخان? دائمي براي آبياري وجود دارد (فرهنگ
اقتصادي دهات و مزارع، 5/66). مهمترين محصولات آنجا. گندم، جو، حبوبات، انگور،
بادام، سيب درختي و گوجهفرنگي است. مهمترين مشاغل اهالي، دامداري و صنايعدستي
همچون قاليبافي، زيلو و جاجيمبافي است.
گاوگان از شيرامين بزرگتر و داراي روستاهاي متعدد است. جمعيت اين دهستان براساس
سرشماري 1355ش، 322’14 نفر، متمرکز در 591’2 خانوار، بوده است. شهرک گاوگان مرکز
اين دهستان براساس همين سرشماري داراي 384’9 نفر جمعيت بوده که 1640 خانوار را
تشکيل ميداده است. در سرشماري 1360ش که توسط جهاد سازندگي صورت گرفته، دهستان
آذرشهر 152’3 خانوار، شيرامين 420’2 خانوار و گاوگان 961’3 خانوار ساکن داشته است.
شهرک آذرشهر مرکز بخشِ آذرشهر در 54 کيلومتري جنوب باختري تبريز و 17 کمـ خاور
درياچ? اروميه قرار گرفته و از مرکز شهر تا راهآهن تبريز ـ مراغه 12 کمـ فاصله
دارد. ط.ل جغرافيائي آن ْ45 و َ58 و عرض جغرافيائيش ْ37 و َ46 و ارتفاع آن از سطح
دريا 468’1 متر است. جمعيّت آن مطابق سرشماري 1355ش، 653’19 تن بوده که در 816’3
خانوار متمرکز بوده است. اين شهر چون از يکسو در نزديکي رشتهکوه سهند و از سوي
ديگر نزديک درياچ? اروميه قرار گرفته، داراي آب و هوايي معتدل است. کوههاي مرتفعي
که در جنوب و شرق آن قرار گرفته بسيار برفگير و سرد است. زمستان آذرشهر برخلاف
تبريز زودرس و طولاني نيست. تابستان آن ملايم و مطبوع است و گرماي شديد ندارد. رود
دهخوارقان از جنوب آن ميگذرد و پس از مشروب کردن باغهاي اطراف آن به درياچ? اروميه
ميريزد. طول اين رود نزديک به 40 کمـ است (کيهان، 82). اين شهر از طريق راه
آسفالته به تبريز و از سوي ديگر به عجبشير و مياندوآب متصل ميشود. راهآهن نيز از
روستاهاي غربي آن ميگذرد.
سابق? تاريخي: آذرشهر تا 1316ش دهخوارقان ناميده ميشد، ولي برحسب پيشنهاد
فرهنگستان ايران و تصويب وزارت معارف وقت، در اين سال نام آن به آذرشهر تغيير يافت.
امّا در اسفند 1325ش با تصويب وزارت کشور بار ديگر نام دهخوارقان بر آن نهاده شد.
در سالهاي پس از آن مجدداً نام آذرشهر متداول گرديد. آذرشهر از شهرهاي قديم
آذربايجان است و احتمالاً پيش از اسلام در اين ناحيه آتشکدهاي داير بوده است. در
نخستين سدههاي اسلامي نام آنجا «داخَرَّقان» بوده است. ابنخردادبهْ يکبار آنجا
را داخرقان (ص 120) و بار ديگر «دهالخرقان» (ص 213) ناميده است. طبري در حوادث
234ق/848م از روستاي داخرقان نام برده و آن را در منطق? فرمانروايي محمدرَوّاد به
شمار آورده است (11/1380). ديگر جغرافيدانان اسلامي همچون اصطخري، ابنحوقل،
مقدسي، نيز چندبار از داخرقان به همين عنوان ياد کرده و آن را شهر دانسته و نامش را
به صورتهاي دِهْنَخيرجان، دهنَخيرجان و حربقان ضبط کرده و آن را منسوب به تخيرجان
ـ خزانهدار انوشيروان پادشاه ساساني ـ دانسته است (ياقوت، 2/494، 631). حافظ ابرو
از «ديه خارقان» نام برده (ص 269)، اما حمداللّه مستوفي نخستينبار نام دهخوارقان
را به صورت فعلي آورده و از هواي معتدل، باغستانها و تاکستانهاي فراوان و از غله و
پنب? آنجا سخن گفته و افزوده است که مردمان اين شهر، سفيدچهره و بر مذهب شافعياند.
او 8 ده را از توابع اين شهر و حقوق ديواني آنجا را 600’23 دينار ضبط کرده است (صص،
80، 86-87). در متون تاريخي دور? نادري نيز به مناسبت آنکه يکبار در لشکرکشي
نادرشاه به سوي عثماني اين شهر محل ورود پيشقراولان سپاه عثماني بوده نام آنجا
آمده است (استرآبادي، 126-127). در زمان فتحليشاه، پس از اينکه ايرانيان در دومين
جنگ از سپاهيان روس شکست خوردند، دهخوارقان محل ملاقات عباسميرزا و پاسکويچ
فرمانده سپاهيان روسي تعيين شد و تنظيم مواد عهدنام? ترکمانچاي در همين شهر صورت
گرفت (افشار، 47، 68، 70، 77، 78، 81، 87). اوژناوبن که در 1324-1325ق/1906-1907م
از ايران ديدن کرده از دهخوارقان نيز گذشته و آنجا را شهري کوچک که 000’12 جمعيت
داشته توصيف کرده و افزوده است که تعدادي از جمعيت اين شهر ارمني هستند. او از
باغهاي بادام آنجا که مالکيت بيشتر آنها در دست تبرزيان بوده، ياد کرده است (ص
131). نادرميرزا صفحات چندي از کتاب خود را به دهخوارقان اختصاص داده و از معدن
مرمر اين ناحيه و چگونگي استخراج آن از روزگاران قديم سخن گفته و مشاهير آنجا را
نيز برشمرده است (صص 83-87، 119).
آثار تاريخي: در اين شهر و روستاها و دهستانهاي پيرامون آن، آثار تاريخي چندي وجود
دارد که مشهورترين آنها را ياد ميکنيم: 1. گورستان پيرحيران. اين گورستان به نام
خواجه يوسف دهخوارقاني ملقب به پيرحيران است و مقبر? او نيز در ميان گورستان در
اطاق کوچکي جاي دارد (خاماچي، 33-34)؛ 2. مسجد قدمگاه. اين مسجد در بالادشت گورستان
قدمگاه (يا قري? باداميار) واقع شده و برخي از باستانشناسان آن را به دوران پيش از
تاريخ نسبت ميدهند که بعداً به صورت آتشکده و سپس به صورت مسجد درآمده است. گنبد
اين مسجد در حدود 12 متر بلندي دارد و از نظر شيو? معماري جزو بناهاي مهم است
(مشکوتي، 7)؛ 3. مقبر? پيرلَر. اين مقبره در شمال شرقي آذرشهر و در يک کيلومتري
مرکز شهر واقع شده و به نام پير حيران ناميده ميشود و متعلق به قرن 10 و 11ق/16 و
17م است (همانجا)؛ 4. گورستان قدمگاه. اين گورستان در 15 کيلومتري جنوب آذرشهر در
قري? باداميار (قدمگاه) قرار گرفته و متعلق به قرن 9 و 10ق/15 و 16م است. بيشتر
مردگان اين گورستان از شيوخ دور? صفوي هستند. اهالي محل، آن را به نام ديک قبرستان
مينامند (مشکوتي، 8). اين گورستان بر روي پشتهاي قرار گرفته و سنگنبشتهها و
حجّاريهايي در آن ديده ميشود. از اشخاصي که درين گورستان مدفونند بايد خواجه
ابواسحق ابراهيم مشهور به پير چوپان (د 724ق/1324م) و خواجهعلي بادامياري (د
699ق/1300م) را نام برد (خاماچي، 39).
از مشاهير دهخوارقان بايد خواجهيوسف حيران دهخوارقاني (د 670ق/1272م) را ذکر کرد
که از عرفاي منسوب به اين شهر است.
وضع کنوني: مردم آذرشهر بيشتر به داد و ستد، سوداگري، پيشهوري و پارهاي از کارهاي
توليدي و بازرگاني و خدمات دولتي اشتغال دارند. قاليبافي رونق فراواني دارد و تا
روستاهاي دوردست اين شهر نيز کشانده شده است. قالي آن در ساير جاها به نام قالي
تبريز عرضه ميشود. حولهبافي، پارچه و پتوبافي نيز از صنايع اين شهر است که مقداري
از محصول آن در محل مصرف ميشود و بقيه به تبريز و ساير شهرهاي کشور ارسال ميگردد.
در حوم? آذرشهر چند کارخان? آجرفشاري نيز مشغول کار است. برطبق مدارک موجود در
1355ش، در اين شهر 38 مسجد، 6 آب انبار، 5 بازار، 3 بيمارستان و درمانگاه و يک
چاپخانه وجود داشته است. در همين سال يک کارخان? کمپوتسازي در آنجا داير بوده است
(خاماچي، 75-84).
محصولات عمد? کشاورزي اين شهر غلات، ترهبار، سيبزميني، پياز و نخود است. توتون
نيز سابقاً کاشته ميشد، ولي پس از اجراي قانون انحصار دخانيات ديگر به کشت آن
توجهي نشد (خاماچي 85-93). از ميوهها، انگور به فراواني در اطراف شهر به دست
ميآيد. آموزش و پرورش در آذرشهر با سابق? ديرينهاي که دارد از رونق ويژهاي
برخوردار است. اين شهر داراي دو کتابخان? عمومي، چند دبيرستان، دبستان و هنرستان
حرفهاي است.
مآخذ: ابنحوقل، ابوالقاسم، صورهالارض، ترجم? جعفر شعار، تهران، بنياد فرهنگ
ايران، 1345ش، ص 85؛ ابنخردادبه، عبيداللّهبن عبداللّه، المسالک والممالک، ليدن،
1896م؛ استرآبادي، ميرزامهديخان، جهانگشاي نادري، به کوشش عبداللّه انوار، تهران،
انجمن آثار ملي، 1341ش؛ اصطخري، ابراهيمبن محمد، مسالکالممالک، به کوشش دخويه،
ليدن، 1927م، صص 181-182، 190؛ افشار، ميرزامصطفي، سفرنام? خسروميرزا، به کوشش محمد
گلين، تهران، مستوفي، 1349ش؛ ارين، اوژن، ايران امروز و ايران بينالنّهرين، ترجم?
علياصغر سعيدي، تهران، زوّار، 1362ش؛ جهاد سازندگي، فرهنگ اجتماعي دهات و مزارع
استان آذربايجان شرقي، تهران، 1363ش؛ همان، فرهنگ اقتصادي دهات و مزارع استان
آذربايجان شرقي، تهران، 1363ش؛ حافظ ابرو، عبداللّهبن لطفاللّه ذيل
جامعالتّواريخ رشيدي، به کوشش خانبابا بياتي، تهران، انجمن آثار ملي، 1350ش؛
خاماچي، بهروز، آذرشهر (دهخوارقان)، تبريز، 1355ش؛ سازمان جغرافيايي کشور، نقش?
اروميه (و اطراف آن)، تهران، 1353ش؛ طبري، محمدبن جرير، تاريخ، به کوشش دخويه،
ليدن، 1881م؛ فرهنگ جغرافيايي ايران، تهران، سازمان جغرافيايي کشور، 4/225؛ کيهان،
مسعود، جغرافياي مفصل ايران، تهران، وزارت معارف، 1310ش؛ صص 80، 119، 156-157؛ مرکز
آمار ايران، خصوصيات اساسي شهرهاي ايران، تهران، 1350ش، ص 122؛ همان، سالنام? آماري
(1360ش)، تهران، 1361ش، ص 64؛ سرشماري عمومي نفوس و مسکن 1355ش (تبريز)، تهران،
1358ش، ص «د»؛ همان، فرهنگ آباديهاي کشور، (براساس سرشماري 1355ش)، استان آذربايجان
شرقي، ج 9؛ مستوفي، حمداللّه، نزههالقلوب، به کوشش گايلسترنج، ليدن، 1331ق/1913م؛
مشکوتي، نصرتاللّه، فهرست بناهاي تاريخي و اماکن باستاني ايران، تهران، سازمان ملي
حفاظت آثار باستاني ايران، 1349ش؛ مشکور، محمّدجواد، نظري به تاريخ آذربايجان،
تهران، انجمن آثار ملي، 1349ش، صص 27، 50، 58، 433، 438؛ مقدسي، محمدبن احمد،
احسنالتّقاسيم، ترجم? علينقي منزوي، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ايران، 1361ش؛
صص 73، 555؛ نادرميرزا قاجار، تاريخ و جغرافياي دارالسّلطن? تبريز، تهران، 1323ق؛
وزارت کشور، فهرست واحدهاي تقسيمات کشوري، تهران، شهريور 1365ش؛ ياقوت حموي،
ابوعبداللّه، معجمالبلدان، به کوشش فرديناند ووستنفلد، لايپزيک، 1866-1870م.
سيدعلي آلداود