دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 1

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آراميجلد: 1نويسنده: احمد تفضلي 
 
 
شماره مقاله:164















آرامي، نام زبان و قومي سامي که سرزمين اصلي آنان احتمالاً شمال عربستان بوده
است، اينان در زماني پيش از سد? 12ق م به تدريج به شام و بين‎النهرين و اسور و بابل
راه يافتند و در اين سرزمينها مستقر شدند و توانستند حومتهاي کوچک مستقلي در نواحي
شام تشکيل دهند. در سد? 11ق م حکومت بيت ـ اديني را در کنار رود فرات تأسيس کردند.
در استاد شاهان آسور همچنين از قلمرو سَمْعَل و حکومتهاي کوچک ديگر در نواحي حمص و
حلب و دمشق و غيره نام برده شده است. اين حکومتها پيوسته با شاهان آسور در کشمکش
بودند تا سرانجام در سد? 9 و 8ق به دست اين شاهان از ميان رفتند. آراميان همچنين به
صورت قبايل پرقدرتي در نواحي بين‎النهرين مي‎زيستند. گرچه حکومتهاي محلّي آراميان
از ميان رفت، اما نفوذ فرهنگي آنان بر اقوام مجاور برجاي ماند.
زبان آرامي يکي از مهم‎ترين اعضاي گروه شمالي زبانهاي سامي به شمار مي‎رود. اين
زبان نخست به صورت زبان تکلم و سپس به عنوان زبان کتابت رواج يافت. قديم‎ترين آثار
مکتوب آن کتيبه‎هايي متعلق به سد? 9 و 8ق م است که در نواحي شام و بين‎النهرين به
دست آمده است.
دبيران آرامي زبان در دستگاههاي اداري دولت آسور به خدمت مشغول بودند و خط آرامي به
سبب سهولت آن نسبت به خط ميخي بيشت‎تر به کار مي‎رفت.
آرامي قلمرو هخامنشي: با تصرف بابل در 539ق م به دست کوروش، پادشاه هخامنشي،
امپراتوري کلده برافتاد، ولي زبان ارامي به عنوان زبان ديواني امپراتوري نوبنياد
هخامنشي برگزيده شد. در دربار ايران و نيز در مراکز استانهاي گوناگون امپراتوري
هخامنشي، دبيران آرامي زبان به خدمت مشغول بودند که علاوه بر آرامي زبان آن محل
مانند فارسي باستان، سُغدي، مصري و غيره را نيز مي‎دانستند. بدين‎گونه مکتوبات
آراميِ رسيده را به زبان محلي براي فرمانرواي ناحيه ترجمه مي‎کردند و از زبان او
مکتوبات ارسالي را به آرامي برمي‎گردانيدند. حتي مکاتبات ميان فرمانروايان ايراني
نيز توسط همين دبيران به آرامي انجام مي‎گرفت. نمونه‎هايي از آنها، نامه‎هايي است
که در مصر به دست آمده و متعلق به سد? 5ق م يعني زماني است که مصر به تصرّف
ايرانيان درآمد و مأموران ايراني به مشاغل اداري در آنجا منصوب شدند. اين نامه‎ها
که بر روي چرم نوشته شده و به خط و زبان آرامي است، مشتمل بر دستورهايي رسمي و
نيمه‎رسمي است که از سوي والي (شَهْربان = ساتراپ) ايرانيِ مصر به نام اَرْشام يا
برخي مأموران عالي‎رتب? ايراني خطاب به کارمندان ايرانيِ مأمور خدمت در مصر صادر
شده است. از همين دوران تعدادي نامه، سند، صورت‎حساب و غيره نيز به زبان ارامي بر
روي پاپيروس کشف شده که متعلق به جامع? يهوديان آن زمان مصر است. در خود ايراني نيز
اسناد آرامي به دست آمده است. در کشفيات تخت‎جمشيد افزارهاي سنگي مانند هاون، سيني،
و غيره که در آيينهاي ديني به کار مي‎رفته، با نوشته‎هايي به زبان و خط آرامي پيدا
شده است. اين افزارهاي تاريخ‎دار متعلّق به زماني ميان 479 تا 435ق م است. همچنين
لوحه‎هاي گلي با نوشته‎هاي آرامي در همين‎جا کشف شده است. سنگ‎نوشته‎هاي فارسي
باستان ظاهراً ترجمه‎هايي به ارامي نيز داشته‎اند. قطعاتي از ترجم? آراميِ کتيب?
داريوش در بيستون بر روي پوست در مصر به دست آمده است. زبان آراميِ هم? اين اسناد
تحت تأثير زبان فارسي باستان است و کلمات و اصطلاحات و تعبيرات ايراني در آنها
بسيار ديده مي‎شود. برخي از اين کلمات ايرانيِ دخيل در آرامي بعداً از طريق اين
زبان وارد عربي شد مانند کَنْز، فَتْکُر (پيکر)، زرنيخ، زرد (زرّاد)، وَرْد و غيره.
البته زبان تکلم در ايران و نواحي ديگر همان زبانهاي محلي بوده و براي ثبت وقايع
تاريخي بر سنگ و فلز از خطّ ميخي استفاده مي‎شده است. از همين دوران هخامنشي در
نواحي مختلف آسياي صغير و بابل اسنادي به آرامي به دست آمده است. در شمال عربستان و
در فلسطين نيز کتيبه‎هايي از اين دوران در دست است. پس از دوران هخامنشي زبان آرامي
همچنان به حيات خود به عنوان زبان اداري ادامه داد. کتيبه‎هايي به زبان ارامي در
ارمنستان و گرجستان به دست آمده است. در افغانستان و پاکستان غربي (تاکسيلا، نزديک
راولپندي) 4 کتيبه به آرامي از آشوکا از سد? 3ق م کشف شده است. خط خروشتي هندي نيز
از خط آرامي اقتباس شده است. با روي کار آمدن سلسله‎هاي ايراني به تدريج زبان آرامي
در ايران از استعمال افتاد و به جاي آن زبانهاي ايراني ميانه مانند پارتي، سّغدي،
فارسي ميانه (پهلوي)، خوارزمي و غيره به کار رفت، ولي الفباي اين زبانها از خطّ
آرامي اقتباس شد. سنت آرامي‎نويسي موجب شد که تعدادي کلمات آرامي، خصوصاً افعال،
ضماير، حروف اضافه و ربط، در اين زبانها به کار رود. اين کلمات آرامي‎الاصل که
اصطلاحاً هُزوارش ناميده مي‎شود، فقط در خط نوشته مي‎شد، ولي در تلفظ معادل ايراني
آنها به کار مي‎رفت، مثلاً «لحما» مي‎نوشتند و به فارسي ميانه «نان» مي‎خواندند.

در خارج از قلمرو ايران در فاصل? ميان سد? اول ق م و سد? 3م کتيبه‎هايي در قلمرو
قديم نَبَطيان، از شمال حجاز تا مرزهاي مديترانه‎ايِ سوريه، کشف گرديده و نيز
کتيبه‎هايي در بخشهاي شمالي‎تر يعني در پالمير به دست آمده که به زماني ميان سد?
اول ق م تا 272م (سال برافتادن اين شهر) تعلق دارند. اين آثار به گونه‎اي از آراميِ
نزديک به آراميِ هخامنشي به نگارش درآمده‎اند.
آراميِ کتاب مقدّس: بخشهايي از عهد عتيق به زبان آرامي در دست است: قسمتي از کتاب
عزرا (ح 300ق م)، قسمتي از کتاب دانيال (قرن 2ق م)، 2 واژه در سِفْر تکوين و
سوره‎اي از کتاب ارميا. نيز اصل برخي از کتابهاي آپوکريف به زبان آرامي بوده که
بعدها از ميان رفته است. اين بخشها از زمانهاي گوناگون به فاصل? 3 قرن است و
اختلافات لهجه‎اي نيز در آنها ديده مي‎شود. چنين مي‎نمايد که روزگاري هم? کتاب
دانيال به آرامي که زبان متداول در ناحي? فلسطين بوده، وجود داشته است. اصطلاحاً
آراميِ به کار رفته در اين بخشها را آرامي کتاب مقدس ناميده‎اند.
بنا بر نظر زبان‎شناسان، از اوايل دوران مسيحيّت، آرامي به 2 گروه غربي و شرقي
تقسيم شد که حدفاصل ميان سرزمينهاي متکّمان به آنها رود فرات و صحراي شام است.
تفاوتهاي زباني ميان اين دو گروه حاصل از اختلاف سرزمينها و اقوام و فرهنگها و
مذاهب است. آرامي غربي شامل نَبَطي، پالميري (شمال شرقي دمشق)، آرامي مسيحيان
فلسطين و آرامي يهودي است. ترگومها ترجمه‎ها و تفاسير آرامي کتاب مقدّس است و به
دوران مسيحيّت تعلق دارد، و نيز تَلمود اورشليم (سد? 4 و 5م) و برخي کتيبه‎هاي
آرامي به زبان متداول در فلسطين است. از اوايل دوران اسلامي، عربي به تدريج جاي
زبان آرامي غربي را در فلسطين و سوريه گرفت. اما هنوز گونه‎اي از آن در روستاهاي
نزديک دمشق رواج دارد. از دوران مسيحيّت به بعد آرامي شرقي به 3 لهجه در منتهاي
ادبي و کتيبه‎ها به کار رفته است: آرامي يهودي ـ بابلي، مندايي و سُرياني. آرامي
يهودي ـ بابلي اساساً زبان «تَلمود بابلي» است که به سد? 5 و 6م تعلّق دارد. مندايي
زبان فرق? گنوستيکي است که در سد? اول م نشأت گرفته و آثار مکتوبي از آنان برجاي
است. سرياني اصلاً زبان اِدِسا (رّها)ست. آرامي شرقي به تدريج جاي خود را به زبان
عربي داد، ولي گونه‎اي از آن در ميان مسيحيان و يهوديان در نواحي حدود شرق اروميه
به کار مي‎رود و در آن نفوذ زبانهاي ديگر مانند فارسي، کردي، ترکي و عربي ديده
مي‎شود.
وجود زبان آرامي در مناطقي که عربي جاي آن را گرفت، موجب گرديد که بسياري کلمات از
آن زبان، يا به واسط? آن زبان، در عربي به وام گرفته شود مانند طاحون، کتان، ناطور،
خردل، شاقول، خراج و غيره.
خط آرامي مقتبس از خط فنيقي است و داراي 22 حرف است که از راست به چپ نوشته مي‎شد.
براي ضبط بعضي مصوّتهاي بلند از صامتها (يعني همزه، ه، و، ي) استفاده مي‎کردند.
خطوط گوناگوني مانند عبري، نَبْطي، عربي، پالميري، سُرياني و خطوط معمول در ايران
مانند پهلوي، سُغدي، خوارزمي و خطّ خروشتي در هند از آن اقتباس شده است.

مآخذ: مانسوخ، رودلف، «زبان آرامي در دور? هخامنشي»، مجل? دانشکد? ادبيّات و علوم
انساني، تهران، 10، شمـ 2 (دي 1341)، صص 176-202، شمـ 3 (فروردين 1342ش)؛ صص
324-356؛ نيز:

Bowman, R., Aramaic Ritual Texts from Persepolis, Illinois, 1970; Cowlwy, A.,
Aramaic Papyri, Oxford, 1923 (Reprint Osnabrück, 1967), Imtroduction, pp.
XIII-XXXII; Driver, G. R. Aramaic Documents of The Fifth Century B. C., Oxford,
1957, Introduction, pp. 1-19; Dupont-Sommer, A., Les Araméens, Paris , 1979, pp.
79-104; Fr?nkel, S., Die Aramaischen Fremw?rter im Arabischen, 1886, (Reprint
Hildesheim), 1962; Greenfield, j., and Porten, B., The Bisitun Inscription of
Darius The Great, Aramaic Version, London, 1982, Introduction, pp. 1-4; Henning,
W. B., Handbuch der Orientalistik, Iranistik, I, Leiden-K?ln, 1958, pp. 22-24,
37-40, Meillet, A., Les langues du monde, Paris, 1952, II/119-129.
احمد تفضّلي

 





/ 415