شماره مقاله:170
آرِزو، سراجالدين عليخان اکبرآبادي ملقب به استعدادخان، و و معروف به «خانِ آرزو»
(1099-1169ق/1687-1756م)، شاعر، عارف و دانشمند هندي و داراي آثار بسيار به زبان
فارسي و اردو، «آرزو» تخلص شعري او بود. پدرش حسامالدين (د 1115ق/1703م) از اميران
دربار اورنگزيب (1068-1118ق/1657-1707م) بود، و گهگاه شعر ميسرود و «حسام» يا
«حسامي» تخلص ميکرد. آرزو نسب خويش را از سوي پدر به شيخ کمالالدين، خواهرزاد?
پير نصيرالدين محمود «چراغدهلي» (د 757ق/1356م) و از سوي مادر به شيخمحمد غوث
گُوالياري (د 970ق/1562م)، نگارند? جواهر خمسه ميرساند (آزاد، 227؛ خوشگو، 313؛
استوري، I(2)/834). او تا 14 سالگي ادبيات فارسي و زبان عربي آموخت و سپس در ضمن
تحصيل علوم رسمي، به شعر گفتن پرداخت. در آغاز اشعار خود را از نظر ميرعبدالصمد
(متخلص به «سخن») ميگذراند و پس از او ميرغلامعلي (متخلص به «احسني») سرودههاي او
را اصلاح ميکرد. هنگامي که اورنگزيب به دکن لشکر کشيد. آرزو نيز همراه او به دکن
رفت و 9 ماه در آنجا بود، ولي پس از مرگ اورنگزيب (1118ق/1707م) به گواليار آمد و
هنگامي که بهادرشاه سلطنت يافت، از گواليار به اکبرآباد رفت، ولي به سبب آشفتگي
اوضاع و جنگهاي ميان شاهزادگان اوقات خود را به تحصيل علوم و سرودن اشعار گذراند و
5 سال نزد شيخعمادالدين معروف به ـدرويش محمد» به تحصيل علوم عربي پرداخت. در
1132ق/1720م در دهلي اقامت گزيد و به خدمت آنندرام (مخلص: د 1164ق/1751م) درآمد و
از او منصب و «جاگير» (تيول) يافت و سپس به خدمت اسحاقخان مؤتمنالدول? شوشتري،
پيشکار (خان سامان) محمدشاه (1131-1161ق/1718-1748م) پيوست. پس از مرگ شوشتري در
1152ق/1739م به دستگاه پسرش نجمالدوله و پس از کشته شدن نجمالدوله در شوال
1163ق/اوت 1750م، به خدمت برادرش سالار جنگ وارد شد و چون در محرم 1168ق/اکتبر
1754م سالار جنگ به «اوده» رفت، آرزو را نيز با خود برد. آرزو در ربيعالثاني
1169ق/ژانوي? 1756م در لکهنو وفات يافت (همانجا) و پيکر او را بنابر وصيت خودش در
لکهنو به امانت نهاده، پس از چندي آن را به دهلي بردند و در خان? شخصي او در «وکيل
پوره» در نزديکي رود «جَمْنا» به خاک سپردند.
شعر آرزو روان و خالي از تعقيد است و مپامين آن بيشتر عرفاني و عاشقانه است و گرچه
به شيو? معروف به سبک هندي بسيار نزديک است، ليکن نازک خياليها و تشبيهات و
استعارات خاص آن مکتب در سخن او بسيار نادر است. آرزو به هم? اَشکال مختلف نظم
فارسي از غزل و قصيده و مثنوي و رباعي تا ترجيعبند و ترکيببند، شعر ميسرود. او
يکي از استادان بزرگ ادب پارسي در هند است که با نگارش چند فرهنگنام? مهم و چند
کتاب در نقد ادبي و بديع و بيان و نوشتن شروحي بر برخي از آثار گذشتگان، خدمتي
شايان به ادب فارسي و گسترش و اعتلاي آن در شبهقار? هند انجام داد.
آثار آرزو:
الف ـ فرهنگنامهها: 1. غريب اللغات، يا تصحيح غرايب اللغات، فرهنگ اردو به فارسي
و عربي و ترکي که اصلاح و تکميل غرايب اللغات عبدالواسع نسوي است؛ 2. سراج اللغه،
در لغت فارسي که از لحاظ انتقادهايي که بر برهان قاطع و فرهنگ رشيدي کرده، قابل
ملاحظه است؛ 3. چراغ عدايت، تکلمهاي است بر سراجاللغه در لغاتي که شاعران متأخر
به کار بردهاند، اين کتاب چندبار در هند بر حاشي? غياثاللغات و نيز جداگانه در
تهران به چاپ رسيده است؛ 4. زايدالفوايد، ريشههاي افعال فارسي و عربي آن شهرت
ندارد. استوري حدس ميزند که اين همان تصحيح غرايباللغات است.
ب ـ نقد ادبي: 6. تنبيه الغافلين، نقد اشعار حزين؛ 7. احقاقالحق، دربار? اشعار
حزين؛ 8. داد سخن، در محاکم? اشعار قصيد? قدسي و شيداي هندي؛ 9. سراج منير، اجوب?
اعتراضات ملامنير بر اشعار بعضي متأخران؛ 10. سراج وهاج يا محاکم? شعرا؛ در صحف
ابراهيم اين اثر به نام «سراج وهاج در حل ابيات خواج? شيراز» ذکر شده است.
ج ـ شروح بر آثار گذشتگان: 11. خيابان يا شرح گلستان، در کانپور به چاپ رسيده است؛
12. شرح قصايد عرفي؛ 13. شکوفهزار، شرح بخش اول اسکندرنام? چاپ کلکته و لکهنو نيز
از آن استفاده شده است، در بعضي از نسخههاي خطي عنوان آن «شرح ابيات اسکندرنامه»
است؛ 14. شرح گلگشتي ميرنجات.
د ـ صنايع ادبي و دستور زبان: 15. معيارالافکار، در قواعد صرفيه و نحوي? فارسي؛ 16.
عطي? کبري، در علم بيان، در کلکته و کانپور به چاپ رسيده است؛ 17. موهبت عظمي?، در
معاني و بيان که ذيل و تکلم? عطي? کبري? است و به ضميم? آن در کلکته چاپ شده است؛
18. شرح مختصر المعاني؛ 19. مثمر، در علم و اصول لغت، آرزو در تصنيف آن به المزهر
سيوطي نظر داشته است.
ه ـ آثار منظوم و منثور: 20. آبروي سخن، در وصف حوض و فواکه و تاک؛ 21. رسال? ادب
عشق، 22. مثنوي جوش و خروش، به مقابل? سوز و گداز ملانوعي؛ 23. سوز و ساز، يا شور
عشق، در برابر محمود و اياز ملازلالي؛ 24. عالم آب، ساقينامه، در پاسخ ساقينام?
ظهوري؛ 25. عبرتِ فسانه، در تتبع قضا و قدر ملامحمدقلي سليم؛ 26. گلزار خيال، در
تعريف «هولي» هندوستان؛ 27. قصايد و رباعيات و خطب؛ 28. کليات نظم و نثر؛ 29.
مثنوي، در جواب حديق? سنايي؛ 30. مثنوي مهر و ماه؛ 31. ديوان، مشتمل بر 000’5 بيت.
و ـ متفرقه: 32. نثر پيام شوق، در پاسخ مراسلات اعزه؛ 33. مجمعالنفايس، تذکرهاي
است شامل منتخباتي از اشعار تقريباً 1500 شاعر از متقدمان و متأخران و معاصران که
در 1146ق/1734م تدوين يافته است.
شمارههاي 9 تا 13 و 15، 20 تا 27، 31 و 32 را آرزو خود در مقدم? عطي? کبري ياد
کرده است و معلوم ميشود که اين آثار را پيش از 1147ق/1734م که تاريخ تأليف آن کتاب
است، نوشته است (نکـ استوري، I (2).835-836).
مآخذ: آزاد بلگرامي، ميرغلامعلي، سرو آزاد (مآثرالکرام)، حيدرآباد، 1913م، صص
227-231؛ آقابزرگ، الذريعه، 9 (1، 3)/5، 840؛ بهادر، صديق حسنخان، شمع انجمن،
کلکته، 1293ق، صص 42-45؛ بهگوان، داس هندي، سفين? هندي، پتنه، 1958م، صص 5-6؛
خوشگو، بندربن داس، سفينه، پتنه، 1959م، صص 312-331؛ سنبهلي، حسين دوستبن
ابيطالب، تذکر? حسيني، لکهنو، 1293ق، صص 48-49؛ علي، علي، رحمان، تذکر? علماي هند،
لکهنو، 1894م، ص 71؛ گلچين معاني، احمد، تاريخ تذکرههاي فارسي، تهران، سنايي،
1363ش، 1/271-272، 2/158-166؛ گوپاموي، محمد قدرتاللّه، تذکر? نتايجالافکار،
بمبئي، 1336ق، صص 79-82؛ مدرس، محمدعلي، ريحانهالادب، تبريز 1346ش، 1/47؛ نقوي،
عليرضا، تذکرهنويسي فارسي در هند و پاکستان، تهران، علمي، 1343ش، صص 323-337؛ نيز:
Store H.A., Persian Literature, a Bio-bibliographical Survey, I, London, 1972.
فتحاللّه مجتبايي