دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 1

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آسْتاراخان ، مرکز شهرستاني به همين نام که در دو سوي مصب رود ولگا واقع شده و
بخشي از مناطق جنوبي جمهوري شوروي فدراتيو روسيه است.
وجه تسميه: روسها اين شهر را آستراخان مي‎نامند. نخستين آگاهي دربارة آستاراخان
مربوط به سدة 7ق/13م است که کوچ‎نشينان تاتار آن را به صورت هشترخان يا حاجي‎طرخان
(ترخان) و نامهايي از اين‎گونه مي‎ناميدند (دايره‎المعارف بزرگ شوروي، چ 3، 2/339).
جهانگردان اروپايي و مسلمان ازجمله ابن‎بطوطه که در سدة 8ق/14م مي‎زيست، از اينش هر
ياد کرده‎اند. وي ترخان را جايي دانسته که از ماليات و عوارض ديواني معاف بوده است؛
و نام حاجي‎طرخان را چنين توجيه کرده است؛ «اين شهر به يکي از حجاج نيکوکار ترک
منسوب است که سلطان در خانة او مهمان شده و آن محل را به او بخشيده است» (1/384،
385). طرخان عنوان بعضي از سران قبايلي بوده که عده‎اي از آنها تابع ترکان بودند؛ و
در آثار متقدمان بدين نکته اشاره شده است. به عنوان نمونه فرمانرواي چاچ در نيمة
سدة يکم ق/7م عنوان طرخان داشت. طبري، بلاذري، ابن‎اثير و ديگر مورخان اسلامي از
«نيزک طرخان» ياد کرده‎اند که در 88ق/707م به فرمان قتيبه‎بن مسلم باهلي، عامل
بني‎اميه، به دار آويخته شد (بلاذري، 141، 307، 308). فردوسي از «بيژن طرخان» به
عنوان فرمانرواي سمرقند نام برده است. (9/348، 349). ابن‎فضلان (ص 77)، طرخان را
عنواني قبيله‎اي و مربوط به ترکان دانسته است. گرچه نمي‎توان منشأ نام حاجي‎طرخان
را به صورتي دقيق معلوم و مشخص کرد، با اينهمه تصور مي‎رود نام مزبور را با عنواني
قبيله‎ايِ طرخان مرتبط باشد.
سيماي طبيعي: مساحت شهرستان آستاراخان 1/44 هزار کمـ 2 و جمعيت آن طبق آمار
1390ق/1970م حدود 000‘868 نفر است. ايالت مزبور داراي 10 واحد اداري، 2 شهر بزرگ و
14 قصبة نوع شهرستاني است. اين شهرستان در دشت شمال درياي خزر و بر مصب رود ولگا
قرار گرفته است. اراضي آن هم‎سطح دريا و در بعضي نواحي پايين‎تر از آن است. دشت
آستاراخان داراي گنبدهاي نمکي است که گاه ارتفاع آنها به 150 متر مي‎رسد. در مصب
رود ولگا نيز تپه‎هايي وجود دارد که آنها را تپه‎هاي بروفسک مي‎نامند. آب و هواي
اين منطقه قاره‎اي و خشک است. دماي متوسط در ژانويه ْ7/9- در شمال و ْ9/6-
سانتي‎گراد در جنوب است که در ژوئيه در شمال به ْ5/24 و در جنوب به ْ1/25
سانتي‎گراد مي‎رسد. ميزان بارندگي سالانه در شمال 244 ميلي‎متر و در جنوب 175
ميلي‎متر است. دورة پوشش گياهي بالاتر از ْ5 سانتي‎گراد آغاز مي‎گردد
(دايره‎المعارف بزرگ شوروي، چ 3، 2/337). مصبّ رود ولگا به شاخه‎هاي زيادي منقسم
مي‎شود که هريک رودهاي جداگانه‎اي را تشکيل مي‎دهند. در اين ايالت چندين درياچة
نمک، و در اطراف مصب رود ولگا درياچه‎هايي از آب شيرين وجود دارد.
پوشش گياهي: در اين سرزمين گياهان دانه‎اي و گياهان نمک‎دوست مي‎رويند که براي عليق
دام از آنها استفاده مي‎شود. مساحت اراضي قابل استفادة اين استان، از ديدگاه
کشاورزي، جمعاً 300‘507‘3 هکتار است. 3/9? اراضي مزبور زير کشت غله و 6/15? زير کشت
عليق قرار دارد و 9/72? علف‎زار است (همانجا).
حيات حيواني: در دشت آستاراخان جانوراني چون گراز، انواع آهوي بدون شاخ، انواع موش،
عقاب و انواع مختلف خزندگان زندگي مي‎کنند. در رود ولگا به‎ويژه منطقة آستاراخان
بيش از 50 نوع ماهي وجود دارد، که بالغ بر 30 نوع از آن مصرف صنعتي دارند. ماهي
خاوياري استروژن اين منطقه داراي شهرت جهاني است. در مصب رود ولگا، لک‎لک، پليکان و
ديگر پرندگان در فصولي از سال زندگي مي‎کنند (همانجا).
جمعيت: طبق آمار 1959م حدود 5/77? اهالي آستاراخان را روسها تشکيل مي‎دهند. 80/9?
از اهالي قزاق، 2/8? تاتار و 5/4? از ديگر اقوام هستند. اکثر اهالي بومي اين ناحيه
مسلمان و شافعي مذهبند، ولي با کوچ روسها به اين سرزمين، نسبت مسلمانان به مسيحيان
کاستي پذيرفت. سال 1969م تراکم جمعيت در اين سرزمين 9/18 نفر در هر کمـ 2 بود
(همانجا).
سابقة تاريخي: شهر آستاراخان در دو سوي رود ولگا و شاخه‎اي از مصب آن قرار گرفته
است. اين شاخه از ولگا، آختوبينسک نام دارد. اين شهر به 3 منطقة شهري تقسيم شده
است. آستاراخان توسط مغولان در نزديکي شهر اتل (اتيل) که متعلق به خزران بود بنا
گرديد (بارتولد، 3/336). چنين به نظر مي‎رسد که ضرب سکه در اين ناحيه از 782ق/1380م
آغاز شده باشد. اين شهر در سالهاي 798-801ق/1396-1399م به فرمان اميرتيمور گورکاني
ويران شد، ولي بار ديگر شکوفايي خود را بازيافت. گمان مي‎رود شکوفايي شهر پس از
انحطاط پايتخت کهن اين سرزمين ـ شهرسراي ـ صورت گرفته باشد. پس از انقراض حکومت
قزل‎اوردا (اردوي زرين) در اوايل قرن 10ق/16م، دولت تازه‎اي در آستاراخان پديد آمد
که تا اواسط قرن بعد دوام يافت. در 961ق/1554م آستاراخان به تصرف روسها درآمد.
روسها نخست خان‎درويش‎علي را به عنوان تابع و دست‎نشاندة خود در اين ناحيه قرار
دادند. در 963ق/1556م شهرستان و شهر آستاراخان مدتي ضميمة خاک روسيه شد (همانجا).
جهانگرد و بازرگان روسي فدوت کوتوف (ص 99) که در همان سال طي سفر خود به ايران از
اين شهر ديدن کرده، مطالب ارزنده‎اي پيرامون آستاراخان ارائه نموده است. بنابه
نوشتة اين جهانگرد در کنار رود آختوبا (آختوبينسک کنوني) که تاتارها آن را «آق ـ
توبا» مي‎ناميدند و فاصلة آن از آستاراخان حدود 60 ئرست (يک ورست معادل 0668/1 کمـ
است) بود، شهر ديگري به نام قزل‎اوردا قرار داشت (ص 66). قزل‎اوردا را روسها سراي ـ
برک يا نووي ـ سراي (سراي جديد) مي‎گفتند. اين شهر در 884ق/1479م ويران گشت و چنين
به نظر مي‎رسد که به روزگار سفر کوتوف صورت شهري آباد نداشت و تنها خرابه‎هايي از
آن برجا مانده بود. بناي آستاراخان به عنون شهر عمده و خان‎نشين اين سرزمين را،
سالهاي 863-963ق/1459-1556م نوشته‎اند (دايره‎المعارف بزرگ شوروي، همانجا).
پايه‎هاي شهر کنوني آستاراخان در 965ق/1558م با بناي دژي بر کنار رود نهاده شد. دژ
بر فراز تپه‎اي به نام زايچي يا دولگي که رود ولگا آن را احاطه کرده است، بنا گرديد
(همانجا). کوتوف ضمن اشاره به ويراني شهر قزل‎اوردا و حمل سنگهاي آن جهت بناي
آستاراخان، چنين اشاره کرده است که در قزل‎اوردا «کاخ شاهي، مسجد و چند بناي ديگر
همه از سنگ ساخته شده‎اند. ولي اکنون همة اين بناها را ويران مي‎کنند و سنگهاي آن
را براي انجام کارهاي مختلف به آستاراخان مي‎برند» (ص، 66). در سدة 11ق/17م
آستاراخان به صورت يکي از استحکامات نظامي ـ دريايي دولت روسيه براي حفظ مصب رود
ولگا درآمد (دايره‎المعارف بزرگ شوروي، همانجا). در 967ق/1568م سپاه ترکان به
آستاراخان درآمدند. ولي اندکي بعد ناگزير از ترک آن سرزمين شدند. در 997ق/1589م
کنار بخش تاتاران که بارتولد آن را «شهر تاتاران» نوشته است، دژي روسي بنا گرديد.
از آن زمان آستاراخان به تابعيت دولت روسيه درآمد و به سبب محل بسيار محل بسيار
مناسبي که در مصب رود ولگا داشت، از ديدگاه بازرگاني و صنعت روبه پيشرفت نهاد و به
شهري بزرگ مبدل گشت (بارتولد، همانجا). آستاراخان يکي از کانونهاي قيام و مبارزه
عليه دولت روسيه به رهبري استپان‎رازين (1080-1081ق/1669-1670م) بود. مدت 17 ماه
کازاکها بر اين سرزمين فرمان راندند (کازاکها از اقوام اسلاو و جدا از قوم قزاق
ساکن قزلقستان هستند9. آغاز سدة 12ق/18م در آستاراخان قيام بزرگي عليه دولت روسيه
روي داد که به شورش سالهاي 1116-1117ق/1704-1705م مشهور است (دايره‎المعارف بزرگ
شوروي، همانجا). آستاراخان طي سدة 13ق/19م تبعيدگاه مخالفان دولت روسية تزاري بود.
طي دوران جنگهاي داخلي که پس از انقلاب اکتبر 1917م درگرفت، ميان دولت نوبنياد
روسية شوروي با مخالفان آن پيکارهاي عمده‎اي در آستاراخان روي داد که سرانجام با
پيروزي ارتش سرخ، حکومت حزب بلشويک در اين ناحيه تثبيت شد.
جمعيت: جمعيت شهر آستاراخان در 1331ق/1913م حدود 000‘163، در 1358ق/1939م 0000‘245
و در 1379ق/1959م 000‘305 نفر بود. ولي طبق آمار 1390ق/1970م به 000‘411 نفر افزايش
يافت. اکثر اهالي اين شهر را روسها تشکيل مي‎دهند (همانجا).
فعاليت اقتصادي: آستاراخان يکي از مراکز صنعتي منطقة درياي خزر است. بخشهاي صنعتي
عمدة آن عبارتند از صنايع تهية فلز، ماشين‎سازي، صنايع شيميايي، تهية چوب، مواد
خوراکي، شيلات و مجتمع تهية کنسرو ماهي. در آستاراخان مؤسسات تهية گوشت، لبنيات و
شيريني‎سازي نيز فعاليت دارند. صنايع ماشين‎سازي عمدتاً در خدمت مجتمع کنسرو ماهي
قرار گرفته است. در آستاراخان تأسيسات توليد پشم و شيشه، لاستيک‎سازي، کفش، پوست و
کشباف نيز فعاليت دارند (همانجا).
حمل و نقل و ارتباطات: آستاراخان مرکز بزرگ صنعتي و بندر مهم دريايي رود ولگا و
درياي خزر است و از طريق کشتي با کلية بنادر عمدة درياي خزر و نيز شهرهاي مهم کرانة
رود ولگا از جمله شهر صنعتي گورکي ـ يکي از مراکز صنعتي و اتومبيل‎سازي اتحاد شوروي
ارتباط دارد، و مرکز تقاطع راه‎آهن ساراتف ـ قزلار ـ گوريف است (همانجا).
فرهنگ و تأسيسات فرهنگي: در آستاراخان دانشکدة فني، دانشکدة صنايع پرورش و توليد
ماهي، دانشکدة پزشکي و دانشسراي عالي فعاليت دارند. شعبه‎اي از دانشکدة مهندسي
راه‎آهن شهر روستوف نيز در اين شهر داير است. اين شهر داراي 20 آموزشگاه از جمله
آموزشگاه اقيانوس‎شناسي و آموزشگاه پرورش ماهيهاي خاويار و داراي مرکز تلويزيون
است.
آثار تاريخي: فدوت کوتوف (ص 66) که در عهد صفويه مي‎زيست، از آستاراخان به عنوان
شهري بزرگ و پديد آمده از سنگ ياد کرده است. بنا به نوشتة او ديوار بلند و درازي با
برجها و دروازه‎ها در طول ساحل ساخته شده است. اين ديوار با دو حصار ديگر، قلعه‎اي
را تشکيل داده‎اند (روسها اين‎گونه دژها را کرمل يا کرملين مي‎نامند). در قلعه
جايگاههاي متعددي براي تيراندازان و نيز محل گمرگ، بازار، قهوه‎خانه، منازلي براي
ساکنان، جاي خاصي براي اسيران، گروگانها و خانواده‎هاي آنان وجود داشت. در پايين
شهر چادرهاي (يورتهاي) تاتاران قرار گرفته بود و در پيرامون شهر کوچ‎نشينان نوگاي
سکني داشتند (همان، 66، 67) قوم نوگاي از اقوام ترک ـ مغول و قزل‎اوردا بودند. اين
قوم اواسط سدة 10ق/16م تابع دولت روسيه شدند و در اراضي وسيعي از ساحل درياي خزر و
شال قفقاز تا کرانة درياي سياه سکني گزيدند. در منتهي‎اليه بخش علياي شهر، بناي
مسجد جلب نظر مي‎کند، و پايين‎تر از آن باغها و جاليزها قرار گرفته‎اند. بخش سفلاي
شهر محل پرستشگاهها و بازار آهنگران بود (همان، 67). اکنون نيز در مرکز شهر
آستاراخان، قلعة قديمي که فدوت کوتوف از آن ياد کرده با ديوارها و بناي سنگي که
داراي 8 برج است، جلب نظر مي‎کند. تاريخ بناي اين قلعه را سالهاي
987-1029ق/1579-1620م نوشته‎اند. در اين قلعة قديمي يا «کرملين»، کليساي بزرگي به
نام اوسپنسکي وجود دارد که بناي آن متعلق به سالهاي 1700-1710م است (دايره‎المعارف
بزرگ شوروي، همانجا).

مآخذ: ابن‎بطوطه، محمدبن عبدالله، سفرنامه، ترجمة محمدعلي موحد، تهران، بنگاه ترجمه
و نشر کتاب، 1348ش؛ ابن‎فضلان، احمد سفرنامه، ترجمة ابوالفضل طباطبايي، تهران،
بنياد فرهنگ ايران، 1345ش؛ بلاذري، احمدبن يحيي، فتوح‎البلدان، ترجمة آذرتاش
آذرنوش، تهران، بنياد فرهنگ ايران، 1346ش؛ دايره‎المعارف بزرگ شوروي (روسي، چ 3)؛
فردوسي، ابوالقاسم، شاهنامه، به کوشش آ. برتلس و عبدالحسين نوشين، مسکو، انتشارات
دانش، 1971م؛ نيز:

Bartold, V. V., Sochineniia, Moskva, izdatel stvo Nauka, 1965; Kotov, Fedot,
Khozhenie kuptsa Fedota kotova v persiiu, ed. A. A., Kuznetsov, Moskva,
izdatelstvo Vostochnoy litraturi, 1958.
عنايت‎الله رضا

 





/ 415