شماره مقاله:203
آستانة حَضْرَتِ مَعْصومه، حرم حضرت معصومه(ع) و ساختمانها و موقوفات و تشکيلات
اداري ولبسته به آن که بيشتر آنها در شهر قم واقع است.
زمينة تاريخي: فاطمه(ع)، (د 201ق/816م) دختر امام موسيکاظم(ع) (128-183ق/745-799م)
است. در باب علت و تاريخ شهرت وي به «معصومه» اظهار نظر قطعي دشوار است. براساس
فرماني از جهانشاه قرهقويونلو (سدة 9ق/15م) فقط ميتوان حدس زد که از همين
روزگاران به اين نام مشهور شده است. وي در 201ق/816م، يک سال پس از ورود
امامرضا(ع)د به مرو، عزم خراسان کرد و چون به ساوه رسيد بيمار شد. موسيبن خَزرَج
اشعري از اشعريان مقيم قم به ساوه رفت و وي را به قم آورد و در سراي خويش منزل داد.
مطابق روايتي ديگر، خود فاطمه(ع) از خادم خواست که او را به قم برد. بيماري او 17
روز ادامه يافت و به فوت انجاميد. جنازهاش را در محلي موسوم به باغ بابلان که
اکنون روضة اوست به خاک سپردند. دربارة عمر فاطمه(ع) به هنگام وفات، روايات گوناگون
است. برخي او را 18 ساله، و بعضي بيش از اين دانستهاند، اما با توجه به اينکه پدر
وي امام موسيکاظم(ع) در 179ق/795م به دستور هارونالرشيد گرفتار و زنداني شد و 4
سال در زندان ماند و همانجا وفات يافت و وفات فاطمه نيز در 201ق/816م رخ نمود، وي
لااقل ميبايست در 21 يا 22 سالگي وفات کرده باشد. براساس روايتي ديگر فاطمه(ع)
مسموم شد، ولي اين روايت ضعيف است و مورخان معتبر، از آن ميان، حسنبن محمدحسن قمي
از آن ياد نکردهاند.
بابلان، مدفن حضرت معصومه باغي بود از آنِ موسي اشعري در بيرون شهر قم. حسن قمي از
آن به «مقبرة بابلان» عبير کرده است، زيرا موسيبن خزرج آن باغ را پس از دفن حضرت
معصومه، براي گورستان عمومي وقف کرد و منزلي را که معصومه در آن چندي زيست به مسجد
اختصاص داد. ان منزل نيز بيرون شهر قم بود و اينک معروف به سراي سِتّيّه، همراه با
«بيتالنور» که محل عبادت وي بود، معمور و مزار مردم است. نخستينبار ميرابوالفضل
عراقي مسجدي در کنار آن ساخت و از اينرو، محوطة وسيع اطراف آن به ميدان مير مشهور
شد.
باغ بابلان در کنار رودخانه و بيرون شهر قم بود. مسلم است که اين باغ حتي در
سدههاي 7 و 8ق نيز خارج از قم بوده، زيرا قاضياحمد قمي از شمسالدين صاحب ديوان
ياد ميکند که «متوجه شهر قم شد و چون به آنجا رسيد، در مشهد شريف که بيرون شهر است
فرود آمد». همچنين به موجب يک وقفنامه از روزگار صفويان، حرم بيرون از باروي قم
بوده است. در ايامي که شاردن از قم ديدار ميکرده، ديوار پهن و ستبري از آجر ميان
ساختمان حرم و رودخانه کشيده شده بوده که به هنگام طغيان رودخانه، به حرم آسيبي
وارد نيايد. بنابراين در آن روزگار نيز حرم با رودخانه فاصلة چنداني نداشته است،
گرچه امروز اين فاصله به چند صدمتر ميرسد، اما اين عقبنشيني را نميتوان طبيعي
دانست بلکه به گمان قوي مسير رودخانه را بعداً کمي تغيير دادهاند تا حرم از آسيب
احتمال مصون بماند.
بخش يکم ـ ساختمانها
پس از فوت معصومه و دفن او در باغ بابلان، روضة وي در طي تاريخ دستخوش دگرگونيهاي
بسيار شد و به تدريج بر وسعت و شکوه حرم و بناهاي مجاور آن افزوده گشت تا اينکه اين
روضه به شکوهمندترين و معروفترين زيارتگاههاي ايران پس از آستان قدس رضوي تبديل
شد. در زير به شرح تحوّلات تاريخي ساختمانهاي آستانه ميپردازيم:
1. حرم: اين بنا شامل ساختمان دروني آرامگاه، مرقد مطهر و ضريح اطراف مرقد است.
آغاز بناي حرم و تحولات آن: پس از دفن معصومه، اشعريان سايباني از بوريا بر روي
مزار او برافراشتند. اين سايبان بر جاي بود تا آنکه زني زينب نام «قبه بر سر تربت
او نهاد». در مورد نسب اين زينب اختلاف است. حسن قمي مؤلف تاريخ قم (نوشتة
378ق/988م)، او را دختر محمدبن عليبن موسيالرضا(ع) ميداند. بعضي ديگر و از جمله
حسيني قمي ميگويند: «زينب دختر امام محمدتقي(ع) وارد قم شد و قبه بر سر تربت آن
حضرت نهاد»، بعضي ديگر او را دختر موسي مُرَرقع و برخي دختر امام جواد(ع) ميدانند
و ميگويند او گنبدي هم بر روي مرقد حضرت معصومه ساخت. گفتة اخير مأخذ معتبري
ندارد. به نظر ميآيد گفتار حسن قمي صحيحتر باشد، بهويژه، نزديکي زمان مصنف با
بناي بقعه مؤيّد اين مطلب است. سايباني که اشعريان برافراشتند، ميبايست تا نيمة
سدة 3ق برقرار بوده باشد، زيرا به تصريح حسن قمي، برادر زينب يعني موسيبن محمدبن
عليبن موسيالرضا(ع) در 256ق/869م وارد قم شد و پس از خروج او از قم، زينب در طلب
برادرش از کوفه به قم آمد. مسلم است که بناي زينب نيز لااقل تا 378ق/988م که تاريخ
قم تصنيف شده، بر پاي بوده است. از آن پس تا 457ق/1064م آگاهي چنداني از تجديد بناي
خود بقعه در دست نيست، جز آنکه در 350ق/961م ابوالحسن زيدبن احمدبن بحر اصفهاني
حاکم قم، سر در بقعه را از جانب رودخانه گسترش داد و در بزرگتري براي آن تهيه کرد.
در 447ق/1055م اميرابوالفضل عراقي از اميران طغرل سلجوقي (د 455ق/1063م) به اشارت
شيخطوسي (385-460ق/995-1067م) «مشهد و قبة سِتّي فاطمه را بساخت». ساختمان اين بنا
تا 457ق/1065م به درازا کشيد. اين بنا فاقد ايوان و بيوتات و گلدسته بود. در حملة
مغولان، قم نيز از آسيب مصون نماند. ولي احتمالاً به حرم آسيبي نرسيد، زيرا ساختمان
عراقي تا روزگار صفويان برجاي بوده است. برخي گفتهاند که تيمور گورکاني
(736-807ق/1335-1404م) نيز قم را ويران کرد، ولي برخي منکر هجوم تيمور به قم
شدهاند. حمدالله مستوفي از ويران شدن قم ياد ميکند، ولي دانسته نيست مقصود وي،
ويراني ناشي از حملة مغولان است يا کسان ديگر؛ نيز معلوم نيست که به خود حرم آسيبي
وارد شده است يا نه. پس از آن سلطانمحمد الجايتو (د 716ق/1316م) که آثار او در
مشهد رضوي مشهور است، به عمران شهر قم و مشاهد آن پرداخت. کاشيهاي موجود در آستانه
که تصوير سواران مغول بر آن نقش شده، از آثار دوران اوست. در روزگار صفويان، آستانة
حضرت معصومه شکوه و جلالي يافت. صفويان گنبد و بارگاه حضرت معصومه را مرتفعتر
ساختند و به کاشي آراستند. اينان، خادمان و حافظان و زائران را ميهمان ميکردند و
هزينه ميدادند و بالجمله «دارالمؤمنين قم در اين وقت، کمال معموري و آبادي به هم
رسانيد».
بناي عراقي تا 925ق/1519م بر جاي بود. در اين سال شاهبيگم دختر شاهاسماعيل اول
صفوي (د 930ق/1523م) به مباشرت عمادبيک، بقعة حضرت معصومه را به صورت بنايي 8 پهلو
با 8 صُفّه تجديد کرد و ديوارها را با کاشي مُعَرَّق بياراست و در جلوِ آن ايواني
با 2 مناره بنا نهاد و صحني نيز با چند بقعه و ايوان طرح ريخت. اما قاضيميراحمد
منشي، تاريخ بناي مزبور را 946ق/1539م و باني آن را شاهبيگي بيگم دختر مهمادبيک
ميداند که «عمارت رفيعة حضرت معصومه را بکرد و قريب 1000 تومان املاک نفيس وقف آن
مزار موهبت آثار فرمود». کجوري و آل بحرالعلوم ميگويند در 529ق/1134م شاهبيگم
دختر عمادبيک، بر سر مرقد حضرت معصومه گنبدي بنا نهاد. اين گفتهها بيگمان نادرست
است، زيرا قزويني رازي مؤلف النقض (نوشته در 560ق/1164م)، از بناي ابوالفضل عراقي
سخن ميگويد. اگر شاهبيگم ناني بر بقعة فاطميه بنايي ساخته بود، وي آن را ياد
ميکرد. اين اشتباه ظاهراً بايد از تشابه دو رقم «925» و «529» و «عمادبيک» و
«مهمادبيک» و ريختگيهاي کتيبهاي که واعظ کجوري و آل بحرالعلوم آن را نقل کردهاند،
ناشي شده باشد. خاصه آنکه فيض در گنجينة آثار قم، اشتباه وي را در ذکر تاريخ بنا،
ناشي از آن ميداند که مطابق رسم آن روزگار، اعداد روي کتيبهها را معکوس
مينوشتند. خود وي نمونههايي از اينگونه تاريخنويسي را ديده و شواهدي از آن را
آورده است. کتيبة موردِ نظرِ کجوري که در ايام قاجاريان ميزيست، در آيينهکاري حرم
و ديوارهاي اطراف و محو کاشيها و گچبريهاي کهن توسط کيکاووس ميرزاي قاجار از ميان
رفت.
در پايان روزگار صفويان که افاغنه بر ايران تاختند، حرم معصومه از اين حمله بينصيب
نماند و اشرف افغان (د 1142ق/1729م) به هنگام عقبنشيني از برابر نادر، همة نفايس و
زر و زيورهاي آستانه، حتي طلاهاي روي صندوق مرقد شاهعباس را نيز کند و به يغما
برد. در دورة نادري (1148-1160ق/1688-1747م)، و زندي (1162-1209ق/1748-1794) از
مرمت يا تجديد بناي حرم، اطلاعي در دست نيست، اما در روزگار قاجاريان، حرم مطهر
شکوه و عظمت روزگار صفويان را بازيافت. فتحعليشاه (د 1250ق/1834م) سطح حرم را با
سنگ مرمر فرش کرد، به تصريح کتيبة موجود، آيينهکاري ديوارهاي حرم ني در ايام او
آغاز شد و در روزگار محمدشاه (د 1264ق/1847م) پايان يافت.
مرقد مطهر: پس از بناي بقعه و تجديد ساختمان آن، در 605ق/1208م به اشارة اميرمظفر
احمدبن اسماعيل، بزرگترين کاشيساز عصر به نام محمدبن ابيطاهر کاشي قمي، يا محمدبن
طاهربن ابيالحسين مدت 8 سال به ساختن کاشيهايي براي مرقد شريف مشغول بود و سرانجام
در 630ق/1232م آن کاشيها را آماده و در جاي خود تعبيه کرد. اين کاشيها هنوز
پابرجاست و از کهنترين و باارزشترين آثار موجود در آستانه به شمار ميرود. طول
مرقد 90/2 و عرض و ارتفاع آن 20/1 متر است و چون کمي از خط قبله انحراف دارد، در
روزگار شاهطهماسب به راهنمايي محقق ثاني ضريحي در محاذات قبله بر گرد آن قرار
دادند.
ضريح: نخستين ضريح مرقد، ساختة شاهطهماسب اول است. اين ضريح در 950ق/1543م به طول
80/4 و عرض 40/4 و ارتفاع 2 متر از آجر بنا شد. در شمال اين ضريح، دري چوبي براي
ورود به مرقد قرار داشت که در 1213ق/1798م به جاي آن دري نفيس از طلا مرقد قرار
داشت که در 1213ق/1798م به جاي آن دري نفيس از طلا به دستور فتحعليشاه ساخته و نصب
شد. شاهطهماسب بعداً ضريحي ديگر از فولاد سفيد و شفاف در اطراف ضريح پيشين به
فاصله نيم متري از زاوية جنوب غربي حرم نصب کرد. اين ضريح در 1000ق/1591م توسط
شاهعباس اول با ضريح ديگري تعويض شد. فتحعليشاه اين ضريح را در 1245ق/1829م با
صفحاتي از نقره پوشاند و آن را بر فراز پايهاي از سنگ مرمر به ارتفاع 30 سانتيمتر
جاي داد. ضريح فتحعليشاه يکبار در 1328ق/1910م و بار ديگر در 1365ق/1945م به علت
فرسودگي مرمت شد و سرانجام در 1348ش شکل آن را تغيير دادند و بر ارتفاعش افزودند.
2. گنبد و گلدستهها:
الف ـ گنبد: نخستين گنبدي که بر فراز تربت فاطمه بنا شد، ساختة ابوالفضل عراقي در
457ق/1064م بود. در 925ق/1519م شاهبيگم صفوي اين گنبد را ويران کرد و گنبدي ديگر
ساخت که اکنون باقي است. در 1518ق/1803م به فرمان فتحعليشاه با 000‘12 خشت زرين
گنبد را بياراستند. ارتفاع گنبد از سطح بام 16 متر و از سطح زمين 32 متر است.
پيرامون خارجي آن 6/35 و پيرامون داخلي آن 66/28 و قطرش 12 متر است.
ب ـ گلدستهها: در آستانة حضرت معصومه جمعاً 6 گلدسته هست. دو گلدسته خود حرم در
اوايل روزگار صفويان، توسط شاهبيگم بنا شد. در 1198ق/1783م اين 2 گلدسته توسط
لطفعليخان زند تجديد بنا شد، زيرا از قصيدة هاتف اصفهاني که در پيشاني ايوان طلا
کتيبه شده، برميآيد که 2 گلدستة شاهبيگم پيش از تجديد بناي لطفعليخان ويران بوده
است. در 1218ق/1803م فتحعليشاه اين گلدستهها را طلاکاري کرد. اين گلدستهها در
ايام ناصرالدينشاه، توسط حسينخان شاهسوند، معروف به شهابالملک در 1286ق/1869م
تجديد بنا شد و سطح آنها با کاشي آراسته گشت. در 1299ق/1881م کامرانميرزاي قاجار
آنها را با خشتهاي زرين بياراست. ارتفاع اين گلدستهها از کف صحن 20/32 و از سطح
بام 40/17 و قطر انها 5/1 متر است. دو گلدستة ديگر در 1303ق/1885م توسط علياصغرخان
اتابک در صحن جديد و طرفين ايوان آينه بنياد شد که به گلدستة اتابکي مشهور است.
ارتفاع آنها از کف صحن 80/42 و از سطح بام 28 متر و قطرشان 30/3 متر است. دو گلدستة
ديگر موسوم به گلدستة کوتاه بر فراز زاويهظهاي بخش دروني صحن جديد قرار دارد که
همواره از آنها براي اذان گفتن استفاده ميشده است. اين گلدستهها به ارتفاع 50/13
متر از کف صحن و قطر 3 متر و پيرامون 90/9 متر به شکل هشتضلعي منظم ساخته شدهاند.
3. صحنها و ايوانها: آستانة حضرت معصومه داراي 2 صحن است: صحن عتيق و صحن جديد.
صحن عتيق: در 925ق/1519م شاهبيگم صفوي براي نخستينبار صحني به شکل مربع با 3
ايوان بنا نهاد. اين صحن و ايوانها همچنان بر جاي بود تا روزگار فتحعليشاه، ظاهر
آن را تغيير دادند و به شکل 8 ضلعي نامنظم درآوردند. پس از آن بر ايوانهاي صحن و
عتيق افزوده شد و اکنون 7 ايوان در آن هست. 4 ايوان در جنوب و 3 ايوان در شمال صحن.
مشهورترين ايوان صحن عتيق، ايوان طلاست که توسط شاهبيگم ساخته شد و در 1249ق/1833م
توسط فتحعليشاه طلاکاري گشت. در اين ايوانها انواع تزيينات هنري اسلامي مانند
مقرنسکاري و گچبري و آينهکاري به کار رفته و کتيبههايي نفيس به خط کوفي و نسخ و
ثلث در آن ديده ميشود. طول ايوان طلا 9 متر، عرض آن 6 متر و ارتفاعش 80/14 متر
است.
صحن جديد: اين صحن از آثار ميرزاعلياصغرخان اتابک است و ساختمان آن 8 سال از
1295ق/1878م تا 1303ق/1885م به درازا کشيد. در صحن جديد که به شکل چندضلعي نامنظم
است نيز 7 ايوان هست که مشهورتر از همه ايوان آينه است. اين ايوان يکي از شاهکارهاي
معماري و ساختة استادحسن معمار قمي است. طول ايوان 9 متر، عرض آن 87/7 متر و
ارتفاعش 80/14 متر است. ايوانهاي صحن جديد نيز داراي انواع تزيينات کاشيکاري،
مقرنسکاري، گچبري و اينهکاري به کار رفته و کتيبههايي نفيس به خط کوفي و نسخ و
ثلث در آن ديده ميشود. طول ايوان طلا 9 متر، عرض آن 6 متر و ارتفاعش 80/14 متر
است.
صحن جديد: اين صحن از آثار ميرزاعلياصغرخان اتابک است و ساختمان آن 8 سال از
1295ق/1878م تا 1303ق/1885م به درازا کشيد. در صحن جديد که به شکل چندضلعي نامنظم
است نيز 7 ايوان هست که مشهورتر از همه ايوان آينه است. اين ايوان يکي از شاهکارهاي
معماري و ساختة استادحسن معمار قمي است. طول ايوان 9 متر، عرض آن 87/7 متر و
ارتفاعش 80/14 متر است. ايوانهاي صحن جديد نيز داراي انواع تزيينات کاشيکاري،
مقرنسکاري، گچبري، حجاري و کتيبههاي گوناگون است.
4. رواقها و گنبدها: در اطراف حرم 6 رواق هست که اغلب داراي گنبدي کوچکتر از گنبد
اصلي حرم است. 3 رواق ساختة صفويان، 2 رواق ساختة قاجاريان و يک رواق مربوط به
روزگار معاصر است. اين رواقها داراي انواع هنرهاي بديع اسلامي است و کتيبههايي
نفيس به خط خوشنويساني مشهور مانند محمدرضا امامي در آنها به جشم ميخورد.
رواق شرقي يا رواق آينه: در شرق روضه قرار دارد و در 130ق/1882م توسط علياصغرخان
اتابک همراه با ايوان آينه ساخته شد. طول اين رواق 23 متر، عرض آن 5/3 متر و
ارتفاعش 5 متر است.
رواق غربي: شامل 3 بخش است و در 1236ق/1820م توسط محمدتقي ميرزاحسامالسلطنه فرزند
فتحعليشاه به عنوان مسجد بالاسر به جاي عمارت مهمانسرايي که شاهطهماسب در
945ق/1538م ساخته بود بنياد شد.
رواق و گنبد شاهصفي يا حرم زنانه: آرامگاه شاهصفي در آن جاي دارد و در
1052ق/1642م به دستور شاهعباس بر فراز آن گنبدي با دو پوشش ساختند. اين رواق اکنون
به روضه پيوسته است. در اين رواق کتيبهاي نفيس به خط محمدرضا امامي هست که احاديثي
بر آن نوشته شده است.
رواق و گنبد شاهعباس دوم: در 1077ق/1666م توسط شاهسليمان بر روي مقبرة شاهعباس
بنا شد. گنبد آن 16 ضلعي منظم است. در اين رواق نيز کتيبهاي به خط محمدرضا امامي
است که سورة جمعه بر آن نوشته شده است.
رواق و گنبد شاهسليمان: مرقد شاهسليمان و شاهسلطانحسين صفوي در آنجاست. اين
رواق در سال 1107ق/1695م توسط سلطانحسين ساخته شد. قاعدة گنبد آن 4 ضلعي نامنظم
است. کتيبهاي به خط خطيب قمي در آن هست که سورة حشر بر آن نوشته شده است.
رواق و گنبد طباطبائي: رواقي است به شکل مثلث، ساختة حاجآقامحمد طباطبايي
(آيهالله زاده قمي) که ساختمان آن از 1360ق/1941م تا 1370ق/1950م به درازا کشيده
است.
5. مدارس و مساجد: از آغاز ساختمان حرم، به تدريج مدارس و مساجدي در اطراف آن پديد
آمد. در دورههاي مختلف تعدادي از اين مدارس بر اثر مرور زمان ويرايش شد، سپس مدارس
ديگر ساخته شد و همواره بر وسعت و اهميت آنها افزوده گشت تا امروز که اين مدارس از
جمله مدرسة فيضيه و دارالشّفاء، از مراکز بسيار مهم و معتبر علوم اسلامي شيعي به
شمار ميآيد.
6. موزه: در طي دورههاي مختلف که از آغاز بناي حرم ميگذرد، اشياء گرانبهايي در
آنجا گرد آمده است که زائران و مجاوران حرم و گاه فرمانروايان دور و نزديک آنها را
هديه کردهاند. پيش از تأسيس موزه، طي ساليان دراز چون جايي براي نگهداري اين اشياء
نبود و اينها به صورت پراکنده در اطراف بقعه و حرم انباشته شده بود، برخي از ميان
رفت. در 1314ش وزارت معارف وقت محلي را در غرب حرم زنانه در نظر گرفت و پس از
نوسازي به موزة آستانه اختصاص داد. بعدها موزه را به محلي در جنب مدرسة فيضيه، در
کنار دفتر توليت آستانه انتقال دادند و در جاي ساختمان موزة سابق، مسجد موزه را بنا
کردند. در اين موزه اشياء نفيسي چون مسکوکات کهن و گرانبهاي زرين و سيمين اسلامي از
عصر خلفاي عباسي تا روزگار معاصر، قاليچههاي نفيس، درهاي زرين و سيمين، قنديل و
چلچراغ و شمعدان و بسياري چيزهاي ديگر نگهداري ميشود.
7. کتابخانه: پيش از تأسيس کتابخانة آستانه، مقداري از کتابهاي نفيس خطي و قرآنهاي
مذهب و گرانبهايي را که در طي ساليان دراز گردآمده بود، در حجرهاي واقع در غرب صحن
عتيق روي هم انباشته و جلوِ آن را ديوار کشيده بودند. در سال 1314ش که مشغول ساختن
موزه بودند، برخي از اين کتابها از ميان رفت. بقيه را در دو صفّه بزرگ برفراز
صفههاي داخلي ايوان آينه جاي دادند. در 1330ش، کتابخانهاي مرکب از 2 سالن مطالعه
و يک دفتر، روي حجرههاي شرقي صحن عتيق، و 2 مخزن کتاب روي مقبرة مستوفي و غرفة
مشرقالشمسين ساخته شد و آن کتابها را به آنجا منتقل کردند.
بخش دوم ـ موقوفات و توليت آستانه
چنانکه از گفتة حسنبن محمدقمي برميآيد از ديرباز املاک و رقباتي وقف آستانة حضرت
معصومه بوده است. در طي ساليان، از سوي مردم و فرمانروايان بر اين موقوفات افزوده
شده تا امروز که املاک و مستغلات بسياري جزء موقوفات افزوده شده تا امروز که املاک
و مستغلات بسياري جزء موقوفات آستانه گشته است. وقفنامههاي بسياري از موقوفات
اکنون باقي است و آنها را در آغاز و انجام قرآنهاي خطي آستانه ميتوان ديد. تاريخ
کهنترين وقفنامه به حدود 590ق/1543م ميرسد. موقوفات آستانه شامل زمين و مستغلاتي
چون املاک مزروعي، دکانها، و اشياء قيمتي فراوان است که درآمدهاي حاصل از آن به
مصارف تعيين شده ميرسد. نظارت بر موقوفات و مصرف درآمد آنها، مستلزم تعيين کسي است
که متصدي اين وظايف باشد. به همين دليل، بزرگان شيعه نيز کساني را از سوي خود به
عنوان وکيل وقف براي نظارت بر موقوفات بقعه و بارگاه امامان سلف و امامزادگان تعيين
ميکردهاند. کهنترين خبري که در مورد توليت آستانة حضرت معصومه در دست است، روايت
حسنبن محمدقمي است که از احمدبن اسحاق اشعري به عنوان وکيل وقف قم از سوي امام
حسنعسکري(ع) ياد کرده است. وکالت موقوفات به مرور زمان به توليت تغيير يافت و
متوليان که بعداً داراي اختيارات وسيعتري گرديدند، از سوي اميران و فرمانروايان
تعيين ميشدند. کهنترين فرمان توليت آستانة حضرت معصومه که اينک در دست است، فرمان
جهانشاه ترکمان قرهقويونلو است که در 27 جماديالاول 868ق/6 دسامبر 1464م صادر شده
است. در فرمان شاهطهماسب که در 948ق/1541م، و فرمان شاهعباس که در 1017ق/1608م
صادر شده است، نامهاي چند تن از متوليان آن روزگار که از يک خانواده بودهاند، به
چشم ميخورد. در اين ايام، انتصاب و عل کارکنان آستانه نيز از وظايف متوليان بوده
است. پس از آن در طي چند قرن به تدريج حدود اختيارات متوليان افزايش يافت تا آنجا
که امروزه کلية امور آستانه طبق اساسنامة مصوب، با توليت آستانه است.
مآخذ: آقابزرگ، الذريعه، 9/84؛ آل بحرالعلوم، جعفر، تحفهالعالم، نجف، 1354ق، ص 36؛
ارباب، محمدتقيبيک، تاريخ دارالايمان، قم، به کوشش مدرسي طباطبايي، قم، حکمت،
1353ش، صص 33-34؛ اسکندربيک ترکمان، ذيل عالمآراي عباسي، به کوشش احمد سهيلي،
تهران، اسلاميه، 1317ش، ص 257؛ براون، ادوارد، تاريخ ادبيات ايران، ترجمة علياصغر
حکمت، تهران، اميرکبير، 1357ش، 3/569؛ برقعي، علياکبر، راهنماي قم، قم، آستانة
مقدسه، 1317ش، صص 32، 33، 51، 53، 85، 92؛ تذکرهالملوک، به کوشش محمددبير سياقي،
تهران، 1332ش، ص 44؛ جهانپور، فرهنگ، «فرامين پادشاهان صفوي در موزة بريتانيا»،
بررسيهاي تاريخي، س 4، شمـ 4 (مهر، آبان 1348ش)، صص 225، 226، 229، 230؛ حسيني قمي،
صفيالدين، خلاصهالبلدان، به کوشش مدرسي طباطبايي، قم، حکمت، صص 116، 118، 181،
191؛ خواندمير، غياثالدين، حبيبالسير، تهران، خيام، 1362ش، صص 333-334؛ دالماني،
هانري رنه، از خراسان تا بختياري (سفرنامه)، ترجمة فرهوشي، تهران، ابنسينا،
اميرکبير، 1335ش، ص 853؛ رشيدالدين فضلالله، جامعالتواريخ، به کوشش بهمن کريمي،
تهران، اقبال، 1362ش، 2/808-809؛ زاهد، جليل و محمدرضا زهتابي، ايران زمين، تهران،
پديده، 1348ش، صص 134-136؛ شاردن، ژان، سياحتنامه، ترجمة محمد عباسي، تهران،
اميرکبير، 1349ش، 3/76، 77؛ شوشتري، قاضي نورالله، مجالسالمؤمنين، تهران، اسلاميه،
1375ق، ص 146؛ فقيهي، علياصغر، تاريخ مذهبي قم، قم، اسماعيليان، 1350ش، صص 89،
106، 152، 182، 211؛ فلاندن، اوژن، سفرنامة ايران، ترجمة حسين نورصادقي، تهران،
1356ش، ص 123؛ فيض، گنجينة آثار قم، قم، مهر استوار، 1349ش، جمـ ؛ قزويني رازي،
عبدالجليل، النقض، به کوشش جلالالدين محدث ارموي، تهران، انجمن آثار ملي، 1358ش،
صص 164، 219، 220؛ قمي، حسنبن محمد، تاريخ قم، به کوشش جلالالدين طهراني، تهران،
توس، 1361ش، صص 211، 213-216؛ قمي، قاضي احمد، خلاصهالتواريخ، به کوشش احسان
اشراقي، دانشگاه تهران، 1359ش، ص 290؛ کجوري، ملاباقر، جنهالنعيم والعيشالسليم
(روح و ريحان)، تهران، 1298ش، ص 459؛ لسترنج، گاي، سرزمينهاي خلافت شرقي، ترجمة
محمود عرفان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1337ش، صص 126-127؛ مدرسي، طباطبايي،
حسين، راهنماي جغرافياي تاريخي قم، قم، حکمت، 1353ش، صص 56-59، 170؛ همو، قم، حکمت،
1350ش، صص 130، 132، 133، 184، 271؛ همو، «مدارس قديم قم»، وحيد، س 8، شمـ 2 (بهمن
1349ش) صص 205-206؛ مستوفي، حمدالله، تاريخ گزيده، به کوشش عبدالحسين نوايي، تهران،
اميرکبير، 1362ش، ص 205؛ همو، نزههالقلوب، به کوشش گاي لسترنج، ليدن، 1913م، ص 67؛
مشيري، ابوالقاسم، «تاريخچة بناي آستانة مبارکة قم»، معارف اسلامي، شمـ 23 (دي
1354ش)، صص 96، 98؛ نراقي، حسن، آثار تاريخي شهرستانهاي کاشان و نطنز، تهران، انجمن
آثار ملي، 1348ش، ص 365؛ نصرآبادي، محمد، طاهر، تذکره، به کوشش وحيد دستگردي،
تهران، 1317ش، ص 78.
صادق سجّادي