شماره مقاله:304
آقْچه، شهرکي تجاري و مرکز بخشداريي به همين نام از استان جوزجان در شمال
افغانستان، با ْ66 و َ9 و َ48 طول شرقي و ْ36 و َ5 و َ40 عرض شمالي. جمعيت بخشداري
آقچه بر طبق آمار 1358ش/1979م، 000‘62 نفر است که از ترکمنها، ازبکها، تاجيکها و
مردماني از نژادهاي ديگر تشکيل ميشود و به زبانهاي فارسي، تکي و حتي عربي مُفرّس ـ
در روستاي سلطان آرِغ ـ سخن ميگويند. اين بخشداري علاوه بر شهر و روستاهاي تابعة
آقچه، شامل دهستانهاي فيضآبادِ مِنْگَجِک و مرديان نيز ميشود. بخشداري خانقاه نيز
که در مجاورت آن قرار دارد سابقاً جزو دهستانهاي آقچه بوده است.
نام اقچه در آثار موجود، اولبار در سدة 11ق/17 آمده است. در اين منابع آن را شهرکي
مستحکم و داراي دژي نظامي معرفي کردهاند. اين شهر که يکي از خاننشينهاي امارت
بخارا بود در سدة 13ق/19م به تصرف اميردوست محمدخان درآمد و در اواخر همين سده بر
اثر اغتشاش و درگيريهاي نظامي بهويژه تهاجم محمداسحاقخان در ربيعالثاني
1286ق/1869م و قحطي پس از آن، متحمل خساراتي شد. از اين پس شهر روي به ويراني نهاد
چنانکه در 1303ق/1886م تقريباً خالي از سکنه گرديد و در 1325ق/1907م شمار منازل
مسکوني در شهر و روستاهاي مجاور از 300 تجاوز نميکرد.
آقچه در بين سالهاي 1335ق/1916م و 1355ق/1936م با ورود پناهندگان ازبک و ترکمن از
آسياي مرکزي رو به آبادي نهاد. در 1355ش/1976م شهري جديد در جنوب نهر آقچه (که از
بَلخاب کشيده شده) ساخته شد و اکنون تأسيسات اقتصادي و رفاهي آن در مسير جادة
کاروانرو قرار دارد و و محل ديدار کشاورزان و دامداران اطراف است. محصولات آقچه
انواع غله و ميوه است و قالي ترکمني و پوست قراکُل آن شهرت دارد و از لحاظ پرورش
اسب و گوسفند بهويژه گوسفند قراکُل معروف است. بافت قالي و اَلَچه (نوعي جاجيم) و
پتو که اغلب کار زنان است، صنايع محلي آقچه را تشکيل ميدهد و باعث جلب جهانگردان
شده است. شمار دکانهاي آقچه که در يک سدة پيش در اطراف دژ قرار داشت و بيش از 120
باب نبود در 1356ش/1977م از 000‘1 باب تجاوز ميکرد. اين شهرداري مسجدجامع بزرگ و
امکانات رفاهي است.
مآخذ: آريانا؛ اردو دايرهالمعارف اسلاميه، (ذيل جوزجان)؛ ايرانيکا؛ نيز:
Duprée, Louis, Afghanistan, Princeton University, New Jersey, 1973, Pp. 35, 66;
Cans-Puedin, Erwin, Orientteppiche es 19 und fruken 20 jahrhunderts, 1976, P.
398.
محمدآصف فکرت