شماره مقاله:321
آقْشَهْر، شهري در شمال شرقي آناتولي (ترکية کنوني) که در جنوب غربي قرهحصار
شرقي (شِبين) و جنوب شرقي قويول حصار و شمال شرقي شهر زاره جاي داشته است. صحراي
ميان اين شهر و رودخانة معروف کَلْکِتْ ايرماق (در نقشههاي جديد: کلکتچاي) و
سوشهري امروز را صحراي آقشهر ميناميدند (طهراني، حواشي مصححان، 42). آقشهر در
اصل به معناي «شهر سفيد» است. اما جغرافيدانان دربارة وجه تسمية آن مطالبي
ننوشتهاند. به گفتة تشنر ضبط اين واژه در منابع ترکي به صورتهاي آقشهر و آکشر يا
اشکر آمده و پيتزيگاني (در 768ق/1367م) آن را به شکل آزکر ضبط کرده است 0دانشنامة
ايران و اسلام).
نام اين شهر در منابع پيش از مغول نيامده است. در دوران مغول، ظاهراً رشيدالدّين
فضلالله (د 718ق/1318م) نخستين کسي است که به نام اين شهر اشاره کرده. وي در ذکر
رويدادهاي 698ق/1299م ميگويد: «... به صحراي آقشهر ارزنجان ملاقات افتاد» (ص
122). و از جغرافيدانان، نخستينبار حمدالله مستوفي (د 750ق/1349م) نام آن را
آورده ميگويد: «آقسرا از اقليم چهارم است ... آقشهر ارزنجان تا ديه خواجهاحمد
پنج فرسنگ، ازو تا ارزنجک هفت فرسنگ، ازو تا آريالشهر هشت فرسنگ» (ص 183).
از آقشهر در تاريخ سلالههاي ترکمان (قراقويونلو آققويونلو، 9ق/15م) نيز نام برده
شده است (طهراني، 1/42، 90، 150، 206). آقشهر بعدها از سوي عليبيک يکي از اميران
قرامان که داماد سلطانمرادخان غازي (عثماني) شده بود، به عنوان مهريّه دختر او
بخشيده شد (اسناد و مکاتبات، 26، حاشيه). آقشهر بار ديگر در زمان شاهطهماسب اول
توسط فرزندش اسماعيلميرزا مورد حمله قرار گرفت و به تصرف سپاه ايران درآمد، ولي
اندکي بعد شاهطهماسب آنجا را با توابع آن به کيخسرو نام و فرزندش که با هداياي
فراوان به درگاه او آمده بودند، بخشيد (قمي، 1/330، 352). در ميان مؤلفين قديم،
حاجيخليفه (د 1067ق/1657م) آخرين کسي است که از آقشهرِ ارزنجان در نقشههاي ترکيه
اثري نيست و شايد دهکدة گوزَلْلَر يا اَزْبِدَرِ امروز همان آقشهر قديم باشد.
مآخذ: اسناد و مكاتبات تاريخي ايران (از تيمور تاشاهاسماعيل)، به كوشش عبادالحسين
نوائي، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1356ش؛ اسكندربيك تركمان، تاريخ عالم آراي
عباسي، تهران، اميرکبير، 1350ش، 1/72؛ دانشنامه ايران و اسلام؛ رشيدالدين فضلالله،
تاريخ مبارك غازاني، به كوشش كارل يان، لندن، 1940م؛ طهراني، ابوبكر، كتاب ديار
بكريّه، به كوشش نجاتي لوغان و فاروق سومر، تهران، طهوري، 1356ش؛ قمي، قاضي احمد،
خلاصهالتواريخ، به كوشش احسان اشراقي، دانشگاه تهران، 1359 ش؛ مستوفي، حمدالله،
نزهةالقلوب، به كوشش گاي لسترنج، ليدن، 1331ق.
حسين قره چانلو