آق کرمان، شهري در ابلاست (ولايت) «ادسا» ، واقع در جمهوري شوروي اوکرائين با
000‘30 تن جمعيت (آمار 1967م). نام کنوني آن «بلگورود نيستروفسکي» است. اين شهر پيش
از آنکه تابع ولايت ادسا باشد از توابع ولايت «ايزمائيلسکي» در همان جمهوري بود
(دايرةالمعارف بزرگ شوروي، چ 2، 4/411).
وجه تسميه: نام کهن اين شهر «تيراس» يا «توراس» بود که بناي آن را به سده 6ق م نسبت
دادهاند. شهر يوناني تيراس در کرانه غربي خليح کوچکي از رود تيراس (دنيستر کنوني)
واقع بود. تيراس نامي است يوناني (پاولي، 1850) و يکي از دولت شهرها (پوليسها)ي
خودمختار عصر برده داري بود که به سبب پيشرفتهايي دست يافته بود (دايرةالمعارف بزرگ
شوروي، چ 3، 25/567). در سدههاي ميانه بازرگانان ونيزي آن را «ماوروکاسترو» يا
«مون کاسترو» ميخواندند که به معناي قلعه سياه است (پاولي، 1850). ولي نام مزبور
مغاير با نامهايي است که گروههاي تاتار و مغول، ترکان و روسها بر آن نهادند. مغولان
و تاتارها در سده 7ق/13و اين شهر را آک - ليبو ناميدند. محتمل است واژه «آک» همان
واژه ترکي «آق» باشد که به معناي سفيد است (دايرةالمعارف بزرگ شوروي، چ 3، 3/102).
در گذشتههاي دور و شايد پيش از حمله مغولان ابنشهر را «آلبايوليا» نيز ناميدهاند
(قاموسالاعلام، ترکي). بيزانسها آن را «لوکوپ.ليس» ميخواندند (پاولي، 1855).
رومانيائيها اين شهر را «چتاتئا آلبا» (دانشنامه ايران و اسلام) و روسها «بلگورود»
ناميدهاند (دايرةالمعارف بزرگ شوروي، چ 2، 4/411). ترکان شهر مذکور را «آق کرمان»
خواندهاند، ولي ابوالفداء نام آن را به صورت «اقجاکرمان» (آقچه کرمان) نوشته است
(ص 213). نامهايي که رومانيائيان، روسها و ترکان بر اين شهر نهادند، بسيار نزديک و
مشابه يکديگرند. در زبانهاي رومانيايي و روسي نام مذکور به معناي شهر سفيد است، ولي
نام ترکي آق کرمان، حصار سپيد معني ميدهد (قاموسالاعلام، ترکي). اين نام درست
خلاف نامي است که بازرگانان ونيزي به شهر داده بودند، زيرا آنان شهر مزبور را قلعه
سياه ميناميدند. در مآخذ روسي، تاريخ تسميه اين شهر را به «آق کرمان»، مربوط به
884ق/1479م که زمان تصرف شهر از سوي ترکان عثماني بود، نوشتهاند (دايرةالمعارف
بزرگ شوروي، چ 2، 4/411). چنين به نظر ميرسد که اين نکته از دقت کافي برخوردار
نيست؛ زيرا ابوالفداء که در 732ق/1332م در گذشته، متجاوز از يک قرن و نيم پيش از آن
تاريخ شهر مذکور را «اقجاکرمان» نوشته است (صص 34، 213). از نوشته ابوالفداء چنين
برميآيد که قدمت نام مزبور به پيش از تصرف شهر از سوي ترکان عثماني ميرسد. از
اينکه چه زمان نام بلگورود به شهر مذکور داده شد، اطلاع دقيقي در دست نيست، نيز
معلوم نيست کدام يک از دو نام آق کرمان و بلگورود قديمي ترند.
سيماي طبيعي: آق کرمان شهري است خوش منظره که بر ارتفاعات کرانه راست خليج کوچکي از
رود نيستر بنا شده است. بنابر متون قديمي، شهر باستاني تيراس که در محل آق کرمان
کنوني بوده، در دهانه رودي که به درياي سياه ميريزد قرار داشته است. فاصله لنگرگاه
و اسکله بندري شهر کنوني با مصب رود نيستر به درياي سياه 20 کمـ است (دائرةالمعارف
بزرگ شوروي، چ 2، 4/411). لنگرگراههاي بندري شهر از عمق زيادي برخوردار نيستند، اما
شهر همواره به صورت بندر تجاري مورد استفاده بوده است. آق کرمان داراي قلاع و
استحکامات قديمي است (اسناد و مکاتبات تاريخي، 594).
سابقه تاريخي: آق کرمان در عهد باستان مدتها زير سلطه يونانيان، مقدونيان و روميان
بود. در مآخذ روسي آمده است که شهر درحدود 545م به آنتهها و در سدههاي 3-5ق/9-11م
به قبايل تيبر و اوليچ که همگي از اقوام و قبايل اسلاوهاي شرقي بودند، تعلق داشت
(دائرةالمعارف بزرگ شوروي، چ 2، 4/411). شايد گروهي از اسلاوهاي شرقي در اين شهر
سکني داشتند، ولي تعلق آن به اسلاوها طي سدههاي ياد شده تا اندازهاي مورد ترديد
است. بناي شهر آق کرمان را درحدود سده 6م داسنتهاند (همان، چ 3، 3/102). اين شهر
در روزگاري که هووز تيراس ناميده ميشد از توابع يونان بود، سپس به تابعيت
امپراتوري روم درآمد. در حدود 360قم ضرب مسکوکات ويژه اين شهر آغاز گرديد. تيراس در
روزگار اوگوست، تابع امپراتوري روم بود و به يکي از پايگاههاي عمده در مرزهاي شمالي
آن بدل گشت (همان، چ 3، 25/567). پس از 638ق/1241م شهر به تصرف مهاجمان تاتار و
مغول درآمد. آن زمان بازرگانان ونيزي مکرر از آن ديدن ميکردند. در سدههايي ميانه
گروههايي از اقوام و قبايل ساکن نواحي مجاور از جمله قبايل اسلاو به اين ظهر نقل
مکان کردند و آن را بلگورود (شهر سفيد) ناميدند. در سده 8ق/14م شهر به تصرف دولن ژن
(جنوا) و تحت اداره «گزريه» (خزيره) درآمد که مستعمرات جنوايي سواحل شمالي درياي
سياه را نيز شامل ميشد. دژ بزرگ شهر در روزگار فرمانروايي دولت جنوا ساخته شد.
چنين به نظر ميرسد که خزران در اداره شهر دخالت داشتند. (دانشنامه ايران و اسلام).
در اواخر سده 8ق/14م و اوايل سده 9ق/15م فرمانرواي کشور نوپاي مولداوي به نام
«بوگدان» شهر را تصرف داشت.
گرچه ترکان دوبار در 823ق/1420م و 858ق/1454م به قلعه آق کرمان حمله بردند، شهر تا
889ق/1484م به تصرف کامل ترکان عثماني درنيامد. سرانجام در 9 رجب 889ق/4 اوت 1484م
اين شهر به دست سلطان بايزيد سوم تسخير شد. ماجراي فتح اق کرمان در نامه سلطان
بايزيد به سلطان يعقوب آققويونلو آمده است (اسناد و مکاتبات تاريخي، 594-597). طي
جنگهايي که در نيمه دوم سده 12ق/18م ميان دو امپراتوري روسيه و عثماني درگرفت: آق
کرمان دوبار به تصرف سپاهيان روسيه درآمد. در 1184ق/1770م و 1203ق/1789م لشکريان
روسي شهر را به تصرف آوردند، ولي در 1188ق/1774م و 1206ق/1791م ترکان عثماني مجدداً
بر آق کرمان استيلا يافتند. در رمضان 1221ق/نوامبر 1806م شهر بار ديگر از سوي
سپاهيان روسي تصرف شد. در 1227ق/1812م پس از پيکارهاي طولاني، طبق پيمان صلخ
بخارست، آق کرمان در اختيار دولت روسيه قرار گرفت (اسلام آنسيکلوپديسي). در 5
ربيعالاول 1242ق/7 اکتبر 1826م ميان امپراتوري روسيه و عثماني پيماني منعقد گرديد
که در تاريخ به معاهده آق کرمان مشهور است. دولت روسيه، امپراتوري عثماني را به نقض
پيمان صلح بخارست متهم کرد و اعلام داشت که دولت عثماني اصل آزادي بازرگاني و
کشتيراني در درياي سياه را رعايت نکرده است. بدين مناسبت نيکلاي اول امپراتور روسيه
در 7 شعبان 1241ق/17 مارس 1826م يادداشتي براي امپراتور عثماني فرستاد. در اين
يادداشت از دولت عثماني خواسته شده بود که مفاد پيمان بخارست از جمله خودمختاري
صربستان را رعايت کند و نيروهاي خود را از مولداوي بيرون برد و مذاکرات جديدي
پيرامون اختلافهاي دو دولت آغاز گردد. مذاکره در 7 ذيحجه 1241ق/13 ژوئيه 1826م آغاز
گرديد. چون در اين تاريخ نيروهاي ايران در جنگهاي ايران و روس به موفقيتهايي نايل
شده بودند، لذا هيأت نمايندگي دولت عثماني کوشيد تا از اين وضع بهره جويد و به
دفعالوقت بگذراند. پيشرفت سپاه عباسميرزا (فرمانده سپاه ايران) ديري نپاييد و
نيروهاي او در اطراف گنجه با شکست مواجه شدند. درنتيجه دولت عثماني به عقد پيمان
مشهور به معاهده آق کرمان تن درداد. طبق اين پيمان دولت عثماني موافقت کرد بندر
سوخوم را به عنوان بخشي از اراضي روسيه به رسميت بشناسد و به فرمانروايان محلي
پيرامون رود دانوب، ضمن کسب موافقت دولت روسيه، حق خودمختاري واگذارد کند. با امضاي
معاهده آق کرمان نغوذ روسيه در بالکان گسترش يافت (دائرةالمعارف بزرگ شوروي، چ 3،
1/332). حاکميت روسيه بر آق کرمان تا دوران انقلاب روسيه ادامه داشت. در
1336ق/1918م ارتش روماني شهر را متصرف گرديد و آق کرمان به صورت يکي از شهرهاي کشور
روماني درآمد.
در 1359ق/1940م پس از الحاق استان بسارايي به اتحاد شوروي، آق کرمان نيز به آن
پيوست، ولي اين وضع ديري نپاييد، زيرا نيروهاي آلمان ضمن تصرف اوکرائين، شهر آق
کرمان را نيز تسخير کردند. پس از شکست ارتش آلمان و خروج نيروهاي آن کشور از اراضي
اوکرائين، شهر آق کرمان مجدداً به تصرف نيروهاي شوروي درآمد و از اين پس «بلگورود
دنيستروفسکي» ناميده شده (دائرةالمعارف بزرگ شوروي، چ 2، 4/411). در دوران جنگهاي
روسيه و عثماني، شهر هرگاه به تصرف نيروهاي عثماني درمي آمد، آق کرمان و هرگاه تحت
سلطه نيروهاي روسيه قرار ميگرفت، بلگورود ناميده ميشد؛ تا سرانجام از 1363ق/1944م
بلگورود دنيستروفسکي نام گرفت. اين نام تاکنون باقيمانده است.
جمعيت: نخستين ساکنان اين شهر يونانيها و اهالي ميله بودند که در سده 7قم بدانجا
کوچ کردند. سپس مقدونيان و روميان و متعاقب آنان ونيزيان، مغولان، تاتارها، اسلاوها
و ترکان بدين سرزمين روي آوردند. از اينرو اهالي آق کرمان در روزگاران گذشته
ترکيبي از اقوام مختلف بودند.
ابوالفداء به هنگام بحث پيرامون ساکنان شهر مينويسد: «برخي از مردمشش مسلمان هستند
و برخي کافر» (ص213). در بعضي نوشتهها جمعيت شهر 495، 33 نفر آمده است (اسناد
مکاتبات تاريخي، 549)، ولي مآخذ معتبر شماره اهالي شهر آق کرمان (يلگورود
نيستروفسکي) را 000’30 نفر (آمار 1967م) نوشتهاند (ماير). اين رقم در دائرةالمعارف
بزرگ شوروي نيز آمده است (چ 3، 3/102). به سبب پيکار ميان روسيه و عثماني، اهالي
شهر از سوي سلطان بايزيد، دوم، اکثر اهالي آن به استانبول و ساير نواحي شبه جزيره
اناتولي کوچ داده شدند (دانشنامه ايران و اسلام).
اقتصاد: شهر آق کرمان در روزگار باستان با بسياري از شهرهاي اطراف درياي سياه از
جمله ناحيه سينوپ، روابط بازرگاني وسيعي داشت. اين روابط با ساکنان نواحي پيرامون
رود تيراس (دنيستر) نيز از وسعت کافي برخوردار بود. اکنون آق کرمان (يلگورود
دنيستروفسکي) از مراکز اقتصادي استان ادسا در جمهوري شوروي اوکرائين است. شهر در
کناره راه آهن قرار گرفته و داراي نيروگاه برق، کارگاه تعمير کشتي، کارخانههاي
بافندگي، دوزندگي، تهيه کنسرو ماهي، روغن کشي، تهيه مبل، مقواسازي، تهيه مصالح
ساختماني و غيره است (دائرةالمعارف بزرگ شوروي، چ 2، 4/411؛ چ 3، 3/102).
تأسيسات فرهنگي: در آق کرمان 22 مدرسه و آموزشگاه، دانشسراي عالي، موزه، 6 مؤسسه
پزشکي، ورزشگاه، پارک، تئاتر و ديگر مؤسسات فرهنگي وجود دارد. (همان، چ 2، 4/411).
آثار تاريخي: آق کرمان داريا بناهاي تاريخي از جمله قلعهها، استحکامات قديمي و
عبادتگاههاست. در موزه شهر که از 1339ق/1920م تأسيس گرديده آثار مکشوفه از روزگار
باستان و سدههاي گذشته نگاهداري ميشود. در گذشته بهويژه در سده 13ق/19م اين
ناحيه مرکز فعاليت عتيقه فروشان و دلالان بود. در آق کرمان سنگها و مجسمههايي از
عهد باستان به دست آمده است. در بناي پرستشگاههاي يوناني اکثر از سنگهاي گرانبها
استفاده شده است (پاولي). يکي از مهمترين آثار آق کرمان قلعه قديمي شهر است که
تاکنون برجاي مانده است. تاريخ بناي اين قلعه را 842-858ق/1438-1454م دانستهاند.
از سنگ نبشتهاي که در قلعه موجود است چنين برميآيد که استادان روسي در بناي آن
شرکت داشتهاند و گويا نام يکي از آنها «فئودوروک» بوده است (دائرةالمعارف بزرگ
شوروي، چ 3، 3/102). قلعه داراي 26 برج و 4 دروازه است. طول ديوارهاي قلعه 2 کمـ
است (همانجا). در شهر مساجد و مدارسي وجود داشت که سلطان بايزد دوم، منگلي گرايخان
و سليم اول بنا کرده بود و حمام بايزيد دوم و زيارتگاهي به نام ميک بابا سلطان در
نزديکي گدار رود دنيستر اشاره کرده است (دانشنامه ايران و اسلام).
رجال: از ميان شخصيتهاي بزرگي که از آق کرمان برخاستهاند، ميتوان از محمد افندي
آق کرماني، فيلسوف نامدار ترک، محمدبنمصطفي آق کرماني صاحب کتاب اکليلالتراجم و
نقش علم آق کرماني صاحب منظومه عينالحياة نام برد.
مآخذ: ابوالفداء، اسماعيل، تقويمالبلدان، به کوشش رنو و دوسلان پاريس، 1840م؛
اسلام آنسيکلوپديسي، اسناد و مکاتبات تاريخي ايران، به کوشش عبدالحسين نوايي،
تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356ش؛ پاولي، ذيل Tyras؛ دانشنامه ايران و اسلام؛
دائرةالمعارف بزرگ شوروي (روسي، چ 2، 3)؛ قاموسالاعلام (ترکي)؛ ماير، ذيل
Belgorod؛ نيز:
Furmanskaia, A., Antichnii Gorod Tira, Moskva, 1963.
بخش جغرافيا