دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 1

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آل ابي الجعدجلد: 1نويسنده:  
 
 
شماره مقاله:351















آلِ اَبي‎الجَعْد، خانداني شيعي مذهب که گروهي از اعضاي آن به روايت حدث شهرت
يافته‎اند. اينان از قبيلة اَشْجَعْ بودند که در تبارشناسي قبايل عرب، شعبه‎اي از
غَطَفان به شمار رفته است. به همين جهت آل ابي‎الجعد را بيشتر «اشجعي» و گاه نيز
«غَطَفاني» مي‎خوانند. ايشان طي دهة 2 تا 4 سدة اول ق (از تاريخ بناي کوفه تا خلافت
امام علي(ع) به کوفه کوچيدند و از اين رو، نسبت «کوفي» يافتند. از نياي اين خاندان
که ابوالجعد رافع‎بن‎سَلَمه نام داشته، اطلاعي در دست نيست. تنها مي‎دانيم که
مُخَضْرَم بوده يعني در عصر جاهلي و اسلام زيسته است. برخي او را در شمار صحابه ياد
کرده‎اند، اما او از حضرت علي(ع) و ابن‎مسعود روايتِ حديث کرده است. 3 تن از پسران
و چند تن از نوادگان او نيز از راويان حديث بوده‎اند. 3 پسر ابوالجعد (زياد، سالم و
عبيد) را غالباً از ياران امام علي(ع9 و «ثقه» دانسته‎اند مستند علماي رجال در اين
امر نيز قول نَجاشي است که همة خاندان را «ثقات» خوانده است. سالم از هر دو تن ديگر
مشهورتر است. وي را گاه «کثيرالارسال» (ارسال، حذف نام صحابي است از سلسلة سند که
موجب ضعف حديث مي‎شود) و از «طبقة سوم» دانسته‎اند و تاريخ وفاتش را 97ق/716م يا
98ق/717م، يا حتي 100ق/718م ياد کرده‎اند. نيز او را، از نظر عمر درازي که داشته،
هم از اصحاب امام علي(ع) و هم از خواص امام سجاد(ع) (د 94ق/713م) شمرده‎اند عُبيد
را هم در «طبقة سوّم» نهاده‎اند. از زندگي برادر سوّم، زياد و دو پسر او سَلَمه و
يزيد ميز چيزي نمي‎دانيم.
نام آورترين فرد اين خاندان که موجل شهرت ديگران نيز گرديده، در واقع رافع‎بن‎سلمه
است، هرچند که از زندگي او نيز چندان اطلاعي در دست نيست. وي «ثقه»، از «طبقة هفتم»
و از ياران امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) بوده و از ايشان روايت حديث کرده
است. از آنجا که او را گاه «بصري» گفته‎اند مي‎توان پنداشت که زماني در بصره سکونت
داشته است.

مآخذ: اردبيلي، محمدعلي، جامع‎الرّواه، بيروت، دارالأضواء، 1403ق، 1/315، 335، 347؛
امين، محسن، اعيان‎الشيعه، بيروت، دارالتّعارف، 1403ق، 2/88، 6/446، 7/75، 76، 174؛
بحرالعلوم، محمدمهدي، رجال، تهران، مکتبه‎الصادق، 1363ش، 1/269-271؛ حلي،
علي‎بن‎داود، کتاب‎الرجال، به کوشش جلال‎الدين محدّث ارموي، دانشگاه تهران، 1342ش،
صص 5، 149، 166؛ خاقاني، علي، رجال، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، قم،
مکتب‎الاعلام‎الاسلامي، 1404ق، ص 117؛ خويي، ابوالقاسم، معجم رجال‎الحديث، بيروت،
دارالمعرفه، 1382ق/1962م، 4/423؛ قهپايي، علي، مجمع‎الرّجال، قم، اسماعيليان،
1384ق، 3/5، 65، 4/113؛ مامقاني، محمدحسن، تنقيح‎المقال، نجف، 1352ق، 1/422، 454؛
مدرّس، محمدعلي، ريحانه‎الادب، تبريز، 1346ش، 8/428-429؛ نجاشي، احمدبن‎علي، رجال،
قم، مکتبه‎الدّداوري، 1398ق، ص 121.
بخش معارف

 





/ 415