دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 1

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آلاشهرجلد: 1نويسنده: جعفر شعار 
 
 
شماره مقاله:368

















آلاشَهْر، در ترکي آلاشهير ، شهري از استان مانسا در ترکية کنوني (در عربي
مَغنيسا)، واقع در ْ38 و َ21 عرض شمالي و ْ28 و َ32 طول شرقي، بر دامنه‎هاي شمالي
تپه‎هاي متصل به رشته کوه بوزداغ، در درة رود آلاشهر (قوزو چاي کهن) و 5 کيلومتري
آن، با 170 متر ارتفاع از سطح دريا. اين شهر در غرب ترکيه، در مسير راه آهن افيون
قره حصار ـ مانيسا ـ ازمير، و 130 کيلومتري شرق ازمير واقع شده است (اسلام
آنسيکلوپديسي؛ بريتانيکا؛ قاموس‎الاعلام) و جمعيّت آن 611‘25 تن است (سالنامة
ترکيه، 48، آمار 1980م).
وجه تسميه: آلاشهر به صورت اَلاشِهر، اَلاشِهِر (دايره‎المعارف‎الاسلاميه) و نيز
اَلَه‎شهر (سعدالدين، 1/127؛ يزدي، 870) ضبط شده است و بعضي آن را‎الله شهر
خوانده‎اند (قاموس کتاب مقدس، ذيل فيلادلفيا؛ بستاني)، اما گويا درست نباشد. اين
اشتباه ناشي از ترجمة نادرست بعضي مؤلّفان غربي است که واژة «آلا» را‎الله
پنداشته‎اند (اسلام آنسيکلوپديسي). جزء «آلا» در نام اين شهر به معناي ازرق (کبود،
رنگِ مايل به زردي، عسلي) است و آلاشهر به معني شهر کبود يا زردرنگ (بستاني) يا شهر
رنگارنگ (دانشنامه؛ دايره‎المعارف‎الاسلاميه) است. به گفتة برخي، اين تسميه به سبب
رنگ آميزي خانه‎هاي آن است (اسلام آنسيکلوپديسي). اين شهر تا پيش از قرن 5ق/11م که
نخستين‎بار ترکها بدان داده‎اند و آنان، خود، طيّ سده‎هاي 6 و 7ق/12 و 13م اين شهر
را به همين نام مي‎خواندند. ابن‎بي‎بي در 607ق/1210م آن را آلاشهر ناميده و از نام
فيلادلفيا ذکري به ميان نياورده است (ص 37). اين نکته مؤيّد آن است که اين شهر در
سدة 7ق/13م با نام آلاشهر شهرت داشته است. با اين حال، برخي معتقدند که در قرن
9ق/15م، هنگامي که عثمانيها شهر را به تصرف درآوردند، آن را آلاشهر ناميدند.
تاريخچه: شهر فيلادلفيا را اتالوس دوم، فيلادلفوس، پادشاه پِرگاموس (يا پرگامون)،
در حدود 150ق م بنا نهاد، و محتملاَ پيش از ساخته شدن اين شهر، هم در نقطه شهري با
جمعيّت نسبتاً زياد وجود داشته است. استرابون مي‎نويسد که فيلادلفيا در معرض
زلزله‎هاي مکرّر بوده است (اسلام انسيکلوپديسي). اين شهر در دورة امپراتوري بيزانس
اهميت يافت. نخستين‎بار سلاجقة روم (در 467 يا 468ق/1075 يا 1076م) در روزگار
پادشاهي سليمان‎بن‎قُتْلُمِش بر فيلادلفيا استيلا يافتند، اما در نخستين جنگهاي
صليبي سپاهيان امپراتور روم شرقي بخش بزرگي از اناطولي غربي، ازجمله شهرهاي ازمير و
فيلادلفيا را در 491ق/1098م متصرف شدند و اين شهر را به دژي استوار و پايگاهي در
برابر حملات سلجوقيان بدل کردند (همان). با اين حال حدود 3 قرن اين شهر ميان
سپاهيان روم شرقي و سلجوقيان و امراي قرامان و عثمانيان مکرّر دست به دست شد:
کيخسرو اول سلجوقي در 607ق/1210م در جنگ با امپراتور بيزانس، در نزديک اين شهر کشته
شد. در 702ق/1303م يعقوب اول، امير قرامان، آنجا را محاصره کرد. محاصره‎هاي پي در
پي در سالهاي 707 و 724ق/1307 و 1324م آنجا را جزيه گزار امراي قرامان ساخت. در
نيمة اول سدة 8ق/14م اين جزيه به بنب‎آيدين پرداخت مي‎شد (سليمان، 2/396؛ مشکور،
86، 165؛ زامباور، 142). در 735ق/1335م امور باي (عمربک اول)، فرزند آيدين (آيدين
اوغلو)، آلاشهر را محاصره و مجبور تسليم کرد و پس از گرفتن اموال و ثروت اهالي
گروهي از لشکريان خود را بر آنجا گماشت (اسلام انسيکلوپديسي). اين شهر تا
793ق/1391م که ايلديرم بايزيد، سلطان عثماني، آنجا را گشود در تصرّف فرزندان آيدين
اوغلو بود (همان). بعضي از مؤلّفان غربي فتح شهر را در 781ق/1379م به سلطان مراد
اول نسبت داده‎اند، ولي در اين باره سند استواري در دست نيست. در 804ق/1402م امير
تيمور آلاشهر را متصرف شد و سرانجام در زمان سلطان مراد دوم (824-845ق/1421-1451م)
اين شهر به صورت قطعي به تصرف عثمانيها درآمد و بيش از 5/4 قرن در سکون و آرامش به
سر برد و آنگاه به دست يونانيان افتاد (1337ق/1919م). ترکان در جنگ استقلال ترکيه
يونانيان را شکست دادند و يونانيان ناگزير از ترک شهر شدند (1340ق/1922م) و به
هنگام ترک شهر، آن را آتش کشيدند؛ اما موقعيت جعرافيايي شهر چنان بود که توانست پس
از ويراني آباداني خود را بازيابد و تا حدّي به وضع پيشين بازگردد. آلاشهر در
تقسيمات کشوريِ قديمتر مرکز شهرستاني از سَنْجَق يا سَنْجاقِ (توابع) صاروخان
(سرزمين آيدين و ازمير) بود. در تقسيمات بعدي مرکز شهرستاني از ولايت آيدين و
سرانجام شهري از استان مغنيسا گرديد (دائره‎المعارف‎الاسلاميه: بستاني).
آثار تاريخي: فيلادلفيا (آلاشهر) را بارها زلزله لرزانده است. حصارهاي ويران شهر
قديمي بر فراز تپه‎اي به ارتفاع حدود 50 متر از سطح هنوز باقي است و نيز ديوارهايي
که در دورة بيزانس (روم شرقي) ساخته شده با چند قلعة ويران به جاي مانده است. به
نوشتة مورخان ترک، ايلديرم بايزيد پس از فتح شهر در آنجا مسجد، حمام، مدرسه و
بناهاي ديگر ساخت و بخشي از عوايد شهر را وقف خيرات محلّي کرد و قسمتي ديگر را به
امور خيريه در شهر بورسا (يا بروسه در مغرب آسياي صغير) اختصاص داد. از آثار تاريخي
آلاشهر مسجد شيخ‎صنعان است. تاريخ بناي اين مسجد را 870ق/1466م نوشته‎اند (يورت
آنسيکلوپديسي). اولياء چلبي، که در 1082ق/1671م از آلاشهر گذشته، آن را قصبه خوانده
و تصوير زيبايي از آن ناحيه و اطرافش به دست داده است. وي ان را از توابع آيدين و
محلّ اقامت کدخدا و فرمانده يني چري معرّفي کرده و نوشته است: حصار آلاشهر داراي 5
دروازه و 24 مسجد بزرگ و کوچک دارد که معتبرترين آنها مسجد ايلديرم بايزيد است.
چلبي، پس از وصف مسجد مذکور، دربارة مدرسه‎ها، مکتبها، حمامها، کاروانسراها و ساير
بناها و مؤسسات و نيز موقعيت اقتصادي آلاشهر شرحي آورده است (سياحتنامه، به نقل از
اسلام آنسيکلوپديسي). جهانگردي که در سده‎هاي 12 و 13ق/18 و 19م آلاشهر را
ديده‎اند، نوشته‎اند که اين شهر با پشت بامهايي پوشيده از سفال و خانه‎هايي که با
خشت خام يا چوب ساخته شده و روي آنها با آهک پوشيده شده و نيز 20 باب مسجد با
مناره‎هاي زيبا که در ميان درختان سرسبز به چشم مي‎خورد، نمونة زيباي يک شهر مشرق
زميني است 0اسلام آنسيکلوپديسي). آلاشهر کنوني شهري است بيشتر کشاورزي با محصولاتي
مانند توتون، کشمشِ فراوان و نيز انواع ميوه. چشمة آب معدني آنجا، که داراي املاح
بسياري است، در ازمير خواستاران فراوان دارد (بريتانيکا). کارگاههاي رسيندگي، بافت
پارچه‎هاي پنبه‎اي، رنگرزي و دبّاغي صنعت مختصر آنجا را تشکيل مي‎دهد (الخوري).
جمعيت آلاشهر در 1307ق/1890م، 000‘17 تن مسلمان، 000‘4 تن ارتدکسِ يوناني و در
1364ق/1945م جمعي خود شهر 883‘8 تن بود که همه مسلمان بودند و جمعيت ايالت، که
مساحت آن به 1115 کمـ 2 مي‎رسيد، 792‘45 تن بود. جمعيت شهر از 243‘23 تن (در 1975م)
به 611‘25 تن (در 1980م) افزايش يافته است (سالنامة ترکيه، 48).

مآخذ: ابن‎بي‎بي، يحيي‎بن‎محمد، مختصر سلجوقنامه، به کوشش هوتسما، ليدن، 1902م؛
اسلام آنسيکلوپديسي؛ اسناد و مکاتبات تاريخي ايران، به کوشش عبدالحسين نوايي،
تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356ش، ص 85؛ بريتانيکا؛ بستاني (فؤاد افرام)؛
الخوري، سليم جبرائيل و سليم شحاده، آثارالادهار، بيروت، 1875-1876م؛
دائره‎المعارف‎الاسلاميه، (اول و دوم)؛ زامباور، ادوارد ريتر، معجم‎الانساب، ترجمة
زکي محمدحسن بک و حسن احمدمحمود، دارالرّائدالعربي، 1400ق؛ سعدالدين خواجه محمّد،
تاج‎التّواريخ، استانبول، 1279ق؛ سليمان، احمدسعيد، تاريخ‎الدول‎الاسلاميه، قاهره،
دارالمعارف، بمصر، 1972م؛ قاموس‎الاعلام؛ مشکور، محمدجواد، اخبار سلاجقة روم،
تبريز، کتابفروشي تهران، 1350ش؛ هاکس، جيمز، قاموس کتاب مقدس، صص 675-676؛ يزدي،
شرف‎الدين علي، ظفرنامه، به کوشش عصام‎الدين اورونبايوف، تاشکند، انتشارات فن،
1972م؛ يورت آنسيکلوپديسي، نيز:

Turkey Yearbook, Ankara, 1983.
جعفر شعار

 





/ 415