شماره مقاله:391
آلْپَميش ، يا آلپميش، قهرمان ازبک داستانها پهلواني حماسي اقوام آسياي مرکزي. نام
وي به صورتهاي گوناگون اما شبيه به هم نزد ازبکها، قزاقها، قراقالباقها ، آلتاييان
(هـ م)، باشقيرها ، تاتارهاي قازان و حتي تاجيکها به رغم تفاوت گويش، ضبط و شناخته
شده است. آلپميش شخصيت اصلي مجموعهاي از داستانهاست که به دو بخش جداگانه با دو
موضوع ويژه تقسيم ميشود: 1. دست يافتن بر محبوب از راه چيرگي در مبارزه بر حريفاني
از قبيله رقيب. اين قسمت با پيروزي آلپميش و اؤىواج او با برچين دخترعمو و محبوبش و
باز گرداندن او به قبيله پايان ميپذيرد. 2. سفر دور و دراز و اردوکشي پهلوان به
قلمرو حکومتي قبيله رقيب با هدفِ کسب افتخار قومي و انگيزه شخصيِ آزاد ساختن عمو و
پدر همسر، و بازگشت پيروزمندانه پهلوان، درست در روزي که قرار است همسر وي بر خلاف
ارادهاش با غاصب قدرت و مقام پهلوي ازدواج کند (شبيه موضوع داستان اوليس در اساطير
يوناني). اين بخش نيز با کشتن غاصب و دستيابي دوباره آلپميش بر همسر و مقام رهبري
قبيله به پايان ميرسد. او در سفر با خطرات بسيار، از آن ميان اسارت هفت ساله در
سياهچالِ خان ستمگر قبيله قالموق ، تيچه خان ، روبهرو ميشود اما با کمک دختر خان
از زندان ميگريزد و به قبيله باز ميگردد. افسانه آلپميش نزد ازبکها دستخوش
دگرگونيهايي شده و از آن جمله داستان ويژهاي راجع به ماجراهاي يادگار ، پسر آلپميش
تصنيف گرديده است (دايرةالمعارف شوروي).
گرچه روايات روايات گوناگونِ اين افسانه حماسي، هريک رنگ و ويژگيهاي محلّي خاصّ خود
را پيدا کرده است، امّا موضوع اصلي همة آنها يکي است: تلاش مردم براي استقلال،
عدالت، زندگي توأم با صلح و آرمانهاي والاي انساني.
تاريخ سختن اين داستان حماسي به درستي دانسته نيست. بر اساس برخي شواهد تاريخي
تصنيف آن به ميانه قرون 8 تا 11ق/14 تا 17م يعني دوره تاريخي مقاومت اقوام آسياي
مرکزي در برابر فرمانروايان خونتاجي باز ميگردد. در اين داستان، کنگرت ، قبيله
الپميش بر ساحل درياچه بيسون در شمال تَرْمَذ (اکنون ناحيه شورخان در جنوب
ازبکستان) زندگي چادرنشيني داشته است. اين قبيله درحدود 905ق/1500م با سپاهيان
سيبکخان (855-916ق/1451-1510م) به اين سرزمين کوچيد. در 3 روايت ازبک، قاراقالپاق
و قزاق، الپميش و قبيله او، کنگرت، ازبک خوانده شدهاند. اين امر گواه بر اين است
که تاريخ داستان پس از فتوحات شيبکخان در قرن 10ق/16م است. از سوي ديگر وقايع
داستان در دوره پيکار قبايل مسلمان با طوايف کافر اين منطقه رخ داده است. ژرمونسکي
و ظريف اف معتقدند که در زير روايات کنوني افسانهاي کهنتر نهفته است که اينک از
ميان رفته و مربوط به دورهاي است که کنگرتها در کناره درياچه آرال ساکن بودهاند
يا حتي قديمتر از ان هنگامي که در حواشي آلتاي زندگي چادرنشيني داشتند. تقريباً
همه روايات اين داستانِ حماسي به شعر است. قطعات به کار گرفته شده و زبان شعري آن
ساده، شامل بندهايي با تعداد ابيات متفاوت (2، 4 تا 10 و 15 بيت) است و کاملاً با
سنت ادبي اين اقوام و شيوه انتقال شفاهي اثر که توسط بخشيان (افسانه سرايان) انجام
ميشده، تناسب دارد. مشهورترين روايت از اين داستان، منظومه ازبکي بخشي فاضل يولداش
اوغلي (1872-1955م) است که درازترين روايت از اين داستان و مشتمل بر 000‘14 بند
است. خلاصه اين متن را حامد عالمجان در 1939م در تاشکند منتشر ساخت. سپس خلاصه بخش
نخست اين اثر را درژاوين و کوچتف و بخش دوم را لِف پنکوفسکي به شعر روسي
برگرداندند. اين ترجمه با مقدمه ژرمونسکي در 1944م در تاشکند منتشر شد. ترجمه کامل
اثرِ يولداش اوغلي در 1949 و 1958م در مسکو و 1974م در تاشکند با ترجمه لف پنکوفسکي
به چاپ رسيد. روايات ازبکي ديگري نيز به نقل از ساير بخشيان باقيمانده که از آن
ميان تنها روايتِ بخشي بردي در 1969م در تاشکند به چاپ رسيده است.
روايت قزاقي را در 1896م شيخالاسلام اف در قازان به چاپ رساند که فقط بخش دوم
حماسه را شامل بود. متن کامل قزاقي به کوشش ديفايف در 1939م در آلما آتا به چاپ
رسيد که ترجمه روسي آن در 1961م با برگردان مختارعمر خانويچ عوض اف واسميرنوا منتشر
گرديد.
روايت قاراقالپاق اين داستان به نقل از جيه مرادبک ، محمد اف، بخشي اهل تورکول ، که
تنها بخش اول آن به روسي ترجمه شده، در 1901م در تاشکند به کوشش ديفايف به چاپ
رسيد. روايت کامل در 1937م، در مسکو و 1941م در تورکول و تاشکند منتشر شد. دو روايت
منثور نيز از حماسه آلپميش هست که از انِ اقوام باشقيري و آلتايي است و از اصل با
روايات اقوام آسيايي مرکزي تفاوت داد. متن باشقيري به کوشش ديمتريف و با ترجمه روسي
بسونف در 1941م در اوفا منتشر گرديد و روايت آلتايي که قديمتر مينمايد، در 1941م
در نووسيبرسک به چاپ رسيد.
متن تاجيک اين داستان حماسي نيز با ترجمه روسي آن در 1959م در شهر دوشنبه با مقدمه
دميدچيک منتشر گرديد.
از اين ميان کتاب آلپميش کار ظريف اف و چيچروف که در 1959م در تاشکند منتشر گرديد،
منبع مفيدي براي بحث پيرامون اين حماسه ملي ات.
مآخذ: دايرةالمعارف اسلام؛ دايرةالمعارف بزرگ شوروي؛ نيز:
Library of Congress, Library of Congress Classification Schedules: Author Lists,
1942-62, p. 75, 1963-67, p. 210, 1973-77, p. 30, 1979, p. 504.
بخش ادبيّات