دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 1

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آتش لکهنويجلد: 1نويسنده: فتح الله مجتبايي 
 
 
شماره مقاله:58
















آتَشِ لَكْهْنَوي، خواجه حيدرعلي (د 1263ق/1847م)، متخلص به «آتش»، فرزند خواجه
علي بخش از شاعران اردوزبان هند. مصحفي (د 1240ق/1825م) در آغاز رياض الفصحاء (ص
4ـ10) ذكر او را آورده و سن او را 29 سال نوشته است. چون آغاز نگارش اين كتاب
1221ق/1806م بوده، ولادت آتش بايد در حدود 1192ق/1778م باشد. عشرت لكهنوي سالهاي
عمر آتش را نزديك به 70 نوشته (ص 11)، كه باغ توجه به وفات او در 1263ق/1847م تاريخ
ياد شده تأييد مي‌شود. پدران وي از صوفيان هند بوده‌اند و سلسله نسب آنان به خواجه
عبيدالله احرار نقشبندي (سدة 9ق/15م) مي‌رسيده است (مصحفي، 4ـ10). خواجه علي بخش در
جواني از دهلي به فيض‌آباد مهاجرت كرد و حيدرعلي در اين ناحيه زاده شد و تحصيلات
مقدماتي را در زادگاه خود آغاز كرد، ولي به سبب درگذشت پدر، از ادامة تحصيل
بازماند. روزگار جواني را به معاشرت عياران و لشكران مي‌گذراند و به گفتة نواب خان
شيفته در گلشن بي‌خار «روش رندانه و وضع بي‌باكانه» داشت (ص 11)، و در آغاز جواني
به «شمشير باز» معروف شده بود (عشرت، 5).
در فيض‌آباد به دستگاه نواب ميرزا محمدتقي خان ترقي كه «رئيس» (فرماندار) آن ناحيه
بود و در شعر و ادب دست داشت، وارد شد و در آنجا با شاعر معروف، ناسخ، آشنا گرديد.
پس از آنكه نوّاب ياد شده در زمان حكومت غازي‌الدين حيدر پادشاه
(1229ـ1243ق/1814ـ1827م) به لكهنو آمد، آتش نيز به اين شهر نقل مكان كرد، ولي از آن
پس از خدمت در دستگاههاي ديواني كناره گرفت و به حلقة شاگردان و مصاحبان مصحفي
درآمد و در اندك زماني از معروف‌ترين شاعران اردو زبان هند شد. آتش داراي مناعت طبع
بود،‌ با قناعت و آزادمنشي زندگي مي‌كرد و گرد دربار نوّابان و شاهان نمي‌گشت. از
پيروان خاندان نبوت بود و روش و اخلاق عارفانه داشت (آزاد، 372).
كار آتش غزل‌سرايي بود و گفته‌اند كه در آغاز شاعري به فارسي نيز شعر مي‌سرود
(مصحفي، 5). غزلياتش عاشقانه است و رنگ و چاشني عرفاني نيز دارد. مولوي عبدالسلام
ندوي شعر او را از اين لحاظ با سخن حافظ قابل مقايسه مي‌داند (1/218). تأثير شعر
فارسي در مضامين، تشبيهات، تركيات و غزليات آتش آشكار است (آزاد، 375، 379).
صاحبنظرانِ شعر اردو، كلام او را به پاكيزگي، روشني، قوت تأثير، خالي بودن از تكلف
و نزديك بودن به زبان محاوره مي‌ستايند (همو، 2ـ3؛ ساكسينا، 217). تأثير او در
اعتلاي شعر اردو در ناحية‌ لكهنو شايستة توجه است. گروهي از شاعران آن منطقه از
شاگردان و تربيت يافتگان او بوده‌اند. پسرش محمدعلي نيز شاعر بود و «جوشي» تخلص
مي‌كرد (عشرت، 13ـ14).
ديوان غزليات او بار اول به تصحيح خود او در 1845م چاپ و منتشر شد و پس از مرگ او
تمامي اشعارش در 2 جلد در 1268ق/1852م در لكهنو، و در 1871 و 1884م در كانپور به
چاپ رسيد.

مآخذ: آزاد، محمدحسين، آب حيات، لاهور، 1907م؛ ساكسينا، رام‌بابو، تاريخ ادب اردو،
ترجمة ميرزا محمد عسكري، لاهور؛ شيفته، نواب مصطفي خان، گلشن بي‌خار، 1252ق؛ عشرت
لكهنوي، خواجه عبدالرئوف، آب بقا، لكهنو، 1918م؛ مصحفي، شيخ غلام، رياض الفصحاء،
دهلي، انجمن ترقي اردو، 1934م؛ ندوي، عبدالسلام، شعر الهند، اعظم گره، دارالمصنفين.
فتح‌الله مجتبايي

 





/ 415