شماره مقاله:98
آخال تِكّه، يا اَخَل تِكّه، نامي كه در سالهاي 1299ـ1307ق/ 1882ـ1890م بر
شهرستاني از استان ماوراءِ خزر اطلاق ميشد كه اكنون قسمتي از آن معروف به
عشقآباد، مركز تركمنستان شوروي است. آخال اسم محل و تِكه يا تِكّه نام قبيلة
تركمان ساكن در اين سرزمين است. اين شهرستان از بخشهاي اَتِك (مركز آن: كاخْكه) و
دُرون يا دَرون (مركز آن: بَهاردِن) متشكّل بود و از 1307ق/1890م نام عشقآباد
جايگزين آن شد.
زمينهاي حاصلخيز اين ناحيه در دامنههاي شمالي كُپِت داغ (كوه كُپِت) و كورِنداغ
(كوه كورِن) قرار دارد كه ايستگاههاي راهآهن قزلآرْوات (قزل رباط) و جيورس در دو
طرف آن واقع شده است. ريگستان قراقوم (سياه ريگ) در شرق، تَجِند يا تَجَن در غرب و
رود اَتَك (اَترَك) در جنوب آخال قرار دارد. آخال نامي نسبتاً جديد است و در منابع
جغرافيايي قرون وسطي از آن ذكري به ميان نيامده، اما در سدة 10م از قبيلة تركمان
«تكه» ياد شده كه در بين جبال بَلخان و درون سكني داشتهاند. در دورة باستان اين
نواحي جزو قلمرو پارتها بوده و منابع جغرافيايي قديم اسلامي، شهر نَسا و قلعة مرزي
شهرستان در 3 فرسنگي شمال نسا و فَراوه (يا اَفراوه) نزديك قزلآروات كنوني را كه
در همين نواحي واقع است، جزءِ خراسان آورده و از آبادي و حاصلخيزي آن و از مهارت
اهالي در آبياري ياد كردهاند. اين سرزمين تا دورة تسلط اوزبكها در سدههاي
10ـ11ق/16ـ17م زير فرمان امراي خوارزم، و به تاغ بويو (جانب كوه) معروف بود تا از
صوبويو (جانب آب، يعني خوارزم اصلي) مشخص شود. در اين دوره ظاهراً نساهنوز وجود
داشته، ولي بعدها به سبب كوتاهي در آبياري منطقه به حال ويراني درآمده است. در
1298ق/1881م روسها بر آخال مسلط شدند و در 1299ق/1882م اين ناحيه به نام آخال تكه،
به صورت شهرستاني جداگانه، خوانده شد و تا 1307ق/1890م به همين نام موسوم بود كه
بعداً نام عشقآباد جاي آن را گرفت.
در آغاز تسلط روسها شهرآباد و معروفي در اين سرزمين وجود نداشت و عشقآباد و
قزلاروات پس از تسلط روسها آباد و معروف شدند. اقليم و محيط آخال براي پرورش اسب
مساعد است و اسبهاي سواري آخال مشهوردند. نواحي آخال زلزلهخيز است و در سالهاي
1310، 1313، 1348، 1367ق/1893، 1895، 1929، 1948م زلزلههايي در آن رخ داده است.
مآخذ: آريانا، اردو دائرهالمعارف اسلاميه، بارتولد، و، آبياري در تركستان، ترجمة
كريم كشاورز، دانشگاه تهران، 1350ش، ص 47؛ دائرهالمعارف اسلام (انگليسي)؛
دائرهالمعارف بزرگ شوروي؛ سايكس، پرسي، تاريخ ايران، ترجمة محمد تفي فخر داعي
گيلاني، تهران، علمي، 1343ش، 1/411؛ موزر، هنري، سفرنامة تركستان و ايران، به كوشش
محمد گلبن، تهران، سحر، 1356ش، ص 194ـ219؛ وامبري، آرمينيوس، سياحت درويشي دروغين،
ترجمة فتحعلي خواجه نوريان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1337ش، ص 387؛ هدايت،
رضاقليخان، سفارتنامة خوارزم، به كوشش علي حصوري، تهران، طهوري، 1356ش، ص 54، 57،
64،71، 74، 141.
محمدآصف فكرت