ديه فلج شدن اعضاى بدن - دیه، یا، مجازات مالی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیه، یا، مجازات مالی - نسخه متنی

فاضل صالحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ديه فلج شدن اعضاى بدن

1 . هر عضوى كه ديه معين دارد, اگر بر اثر جنايت فلج شود; دو ثلث ديه همان عضو بايد پرداخت شود .

2 . اگر كسى عضو فلج شده را قطع كند, بايد يك ثلث ديه همان عضو را بدهد .

3 . اين قاعده در كليه اعضايى كه ديه معين دارد جارى است, ولى در جايى كه ديه معينى ندارد, بايدارش تعيين شود .

نظر به اينكه اعضاى بدن ديه معين دارد و براى قطع و شكستگى و فلج شدن عضو و حالتهاى مختلف آن, ديه هاى متفاوتى در شرع تعيين شده, بنابراين جدولى تهيه شد كه ديه مربوط در آن ذكر و به آسانى مى توان ديه عضو مورد نظر را تعيين كرد و خوانندگان محترم مى توانند به جدول مربوط مراجه نمايند; دينار ذكر شده در جدول, موضوعيت نداشته و جانى مى تواند از انواع شش گانه ديه كه در اول كتاب ذكر شده يكى را انتخاب نمايد .

جدول شماره 12
جدول ديه قطع يا فلج كردن يا شكستن هر عضو مرد كه ديه معين دارد

عنوان يك يك انگشت دست و دو ستون يك ي .

دست پا اصلي پاى زايد ترقوه فقرات گوش ل .

ديه قطع عضو 500 500 100 ارش 500 500 دينار دينار دينار دارد دينار دينا .

ديه فلج كردن عضو 333.66 333.66 66.66 ارش 333.66 333.66 دينار دينار دينار دارد دينار دينا .

ديه قطع عضو فلج 166.33 166.33 66.33 ارش 166.66 166.33 دينار دينار دينار دارد دينار دينا .

ديه له كردن استخوان عضو 166.33 166.33 33.33 ارش كه خوب نشود دينار دينار دينار دار .

ديه له كردن استخوان عضو 133.33 133.33 26.66 ارش كه سالم و بدون عيب شود دينار دينار دينار دار .

ديه جدا نمودن استخوان 333.66 333.66 66.66 ارش از گوشت كه عضو دينار دينار دينار دارد بى فايده شو .

ديه جدا نمودن استخوان از 266.66 266.66 53.33 ارش گوشت عضو كه معالجه و دينار دينار دينار دارد سالم شو .

100 100 10 ارش 1000 1000 ديه شكستن استخوان دينار دينار دينار دارد دينار دينار عضو كه خوب نشود يكى 500 دينا .

ديه شكستن استخوان 80 80 8 ارش هردو 100 عضو كه خوب شود دينار دينار دينار دارد 40دينار دينار .

جدول شماره 13
جدول ديه قطع يا فلج كردن يا شكستن هر عضو زن كه ديه مُعين دارد

عنوان يك يك انگشت دست و دو ستون يك ي .

دست پا اصلي پاى زايد ترقوه فقرات گوش ل .

ديه قطع عضو 250 250 100 ارش 250 250 دينار دينار دينار دارد دينار دينا .

ديه فلج كردن عضو 166.66 166.66 66.66 ارش 166.66 166.66 دينار دينار دينار دارد دينار دينا .

ديه قطع عضو فلج 83.33 83.33 33.33 ارش 83.66 83.33 دينار دينار دينار دارد دينار دينا .

ديه له كردن استخوان عضو 83.33 83.33 33.33 ارش كه خوب نشود دينار دينار دينار دار .

ديه له كردن استخوان عضو 66.4 66.4 26.66 ارش كه سالم و بدون عيب شود دينار دينار دينار دار .

ديه جدا نمودن استخوان 166.66 166.66 66.66 ارش از گوشت كه عضو دينار دينار دينار دارد بى فايده شو .

ديه جدا نمودن استخوان از 141.66 141.66 53.33 ارش گوشت عضو كه معالجه و دينار دينار دينار دارد سالم شو .

50 50 10 ارش 500 500 ديه شكستن استخوان دينار دينار دينار دارد دينار دينار عضو كه خوب نشود يكى 250 دينا .

ديه شكستن استخوان 40 40 8 ارش هردو 100 عضو كه خوب شود دينار دينار دينار دارد 40دينار دينار .

هر دينار 18 نخود شرعى طلا; يعنى 3.515 گرم طلاى مسكوك مى باشد. .

شرح ديه جدول

در فصل هيجدهم قانون مجازات اسلامى در مورد ديه استخوانها و شكستگى آنها مطالبى آمده است كه به اختصار در كتاب بررسى شد و در جدول نيز دقيقاً مواردى از آن ذكر گرديد و با توجه به پيچيدگى مطالب در جدول نمى شد آن را مشروحاً شرح نمود, لذاجدول (ديه قطع يافلج كردن يا شكستن هر عضو مرد كه ديه معين دارد) را ذيلاً شرح مى دهم .

1 . در بند اول جدول, ديه قطع عضو ذكر شده كه منظور بريدن و جدا كردن عضو از بدن است; يعنى اگر پاى شخصى با وسيله برنده يا در اثر تصادف بريده شود و اين عضو از بدن جدا شود, قطع محسوب است و اعضا هيچ فرقى بايكديگر ندارند. در بعضى موارد ديده مى شود, بر اثر تصادف يا غيره پا قطع نمى شود, ولى از كار مى افتد, كه از نظر پزشكى تقريباً قطع پا محسوب است, گرچه پا به بدن چسبيده است و اين از نظر فقهى قطع پا محسوب نمى شود, بلكه براى اينكه عضو بى فايده به بدن چسبيده است ديه تعيين مى كنند, لذا نمى شود براى اين گونه ضربات, ديه قطع پا گرفت .

2 . در بند دوم مسأله فلج نمودن عضو مطرح است. براى روشن شدن مطلب ابتداءًا فلج را از نظر لغت و اصطلاح پزشكى معنا مى كنيم, بعداً در مورد ديه آن صحبت خواهيم كرد. فلج از نظر لغت يعنى بى حسى دست و پا(1) و در زبان عرب به معناى كجى پاها معنا شده است و از نظر پزشكى از كار افتادن اعصاب بالا برنده و پايين آورنده و حركت دهنده عضلات پلك فوقانى است و يا در اعصاب اين گونه معنا شده است: از كار افتادن تمام يا قسمتى از اعصاب ارادى را گويند كه ممكن است بر اثر ضربه يا شوك يا ترس و يا به علت امراض عفونى باشد .

در مجمع البحرين آمده است: شلل: فساد فى اليد (يعنى فلجى در دست, فاسد شدن دست است) .

در تحريرالوسيله حضرت امام(ره) آمده است: و فى شَللِ كل واحدةٍ مِنَ الاَصابِعِ ثُلْثا ديتها(1); در فلجى هر يك از انگشتان ثلث ديه آن انگشت است. .

البته در هر عضوى كه ديه معين دارد اين فرض مقدر است. پس روشن شد كه از نظر لغت و اصطلاح پزشكى تقريباً فلجى يك معنا دارد كه در شرع هم به آن توجه شده است, بنابراين عضو سالم يك ديه معينى دارد و اگر همان عضو بر اثر ايراد ضرب چه عمدى, چه غيرعمدى و چه خطاى محض فلج شود, دو ثلث ديه همان عضو ديه آن است. بنابراين در جدول دقيقاً ديه مورد نظر چه در مرد و چه در زن حساب شده و ذكر گرديده است .

3 . در بند سوم جدول, كه قطع عضو فلج شده را ذكر مى كند, منظور اين است كه اگر كسى بطور مادرزادى دست يا پاى او فلج باشد و كسى اين عضو فلج شده را قطع كند, بايد يك سوم ديه عضو را بدهد و اگر در تصادفات و غيره عضو سالم فلج شده و كسى اين عضو فلج شده را قطع كند, او هم بايد ثلث ديه را بپردازد; بنابراين فرقى ندارد كه عضو فلج شده مادرزادى فلج باشد و يا بر اثر تصادف و غيره فلج شود, در هر دو صورت, ديه او ثلث ديه عضو سالم است كه در جدول ذكر گرديد .

4 . در بند چهارم جدول, كه مسأله له كردن استخوان كه خوب نشود را مطرح مى كند, بايد متذكر شوم كه در اين قسمت, نكته بسيار جالبى نهفته است كه معمولاً كمتر به آن توجه مى شود. خرد شدن استخوان در فقه با كلمه رَضَّ بيان مى شود (وفى رَضّهِ ثُلْثُ دِيَةِ ذلِكَ الْعُضْوِ(1); ديه خرد شدن استخوان عضو, ثلث; يعنى يك سوم ديه آن عضو است) و در لغت; رَضَّ را اين گونه معنا مى كنند: رَضَّ: له شدن و خرد شدن(1) .

در بعضى موارد ديده مى شود كه بر اثر تصادف يا ضربات عمدى, استخوان دست يا پاى شخصى له و خرد مى شود, ولى در زمان صدور گواهى, پزشك اعلام مى كند: شكستگى چند قطعه اى و اين گوياى صدمه وارده نيست, چون اگر شكستگى تنها باشد, ديه آن خمس ديه عضو است و اگر له شدن باشد ثلث ديه آن عضو; لذا وقتى از شاكى در محكمه سؤال مى شود و مسأله به پزشك قانونى تذكر داده مى شود, دقيقاً همان مسأله له شدن استخوان را اعلام مى كند و اين از نظر ديه فرق دارد; لذا بايد هم پزشكان محترم قانونى و هم حكام محترم شرع توجه و دقت بيشترى نمايند تا حق كسى ضايع نشود .

5 . در اين بند, مسأله له شدن استخوان عضو كه سالم و بدون عيب شود را مطرح مى كند كه با توجه به توضيح بند قبل مسأله دقيقاً روشن شده و بايد مورد توجه بيشتر قرار گيرد .

6 و 7 . در بند ششم و هفتم جدول, ديه جدا نمودن استخوان عضو را از گوشت, كه عضو بى فايده شده يا سالم و بدون عيب معالجه شود, بيان مى كند. منظور اين است كه در تصادف يا ايراد ضرب و جرح عمدى گاهى ديده شده كه استخوان عضو از بدن جدا مى شود و استخوان جدا شده را از صحنه درگيرى يا تصادف پيدا مى كنند و به بيمارستان مى برند, بنابراين روشن است كه جدا شدن استخوان از عضو غير از شكستن استخوان است. در كتاب تحرير الوسيله حضرت امام(ره) مى فرمايد: (وفى فكِّهِ مِنَ الْعُضْو بِحَيْث يَتَعَطَّلَ ثُلْثا دِيَةِ ذلِكَ الْعُضْوِ فَاِنْ جَبُرَ عَلى غَيْرِ عَيْبٍ فَاَرْبَعَةَ اَخْماسِ دِيَةُ فكِّهِ(1); در جدا شدن استخوان از عضو به طورى كه عضو بى فايده شود, دو ثلث ديه و اگر جبران شود و سالم و بدن عيب گردد, چهار پنجم ديه جدا شدن آن عضو است. .

بنابراين اگر استخوان عضوى بشكند و معالجه نشود, يك ديه معين دارد و آن خمس ديه آن عضو است و اگر معالجه شود, ديه آن چهار پنجم ديه شكستن است; ولى اگر استخوان عضو از بدن جدا شود و آن عضو بى فايده گردد, ديه آن دو ثلث ديه آن عضو است و اگر در اثر عمل جراحى معالجه شود, كه خود معالجه شدن دو صورت دارد: يك وقت با ترميم استخوان و جايگزينى آن, عضو سالم مى شود و يك وقت همين استخوان جدا شده را به بدن بر مى گردانند و معالجه مى كنند و در هر دو صورت, ديه آن چهار پنجم ديه جدا شدن استخوان است; پس در اين صورت, ديه آن با ديه شكستن فرق دارد .

8 و 9 . در بندهاى هشتم و نهم نيز در مورد شكستن مطالبى دارد كه معمولاً مورد ابتلا مى باشد; شكستگى استخوان همان دو قطعه شدن يك استخوان در پا يا دست مى باشد كه با گچ گرفتگى معالجه مى شود, لذا ديه شكستن استخوان كه خوب نشود, خمس ديه آن عضو است و اگر خوب شود, چهار پنجم ديه آن شكستگى است .

با توجه به توضيحات فوق در مورد ديه شكستگى و غيره در مرد و زن, تا زمانى كه ديه در زن به ثلث ديه مرد نرسد, يكسان است و در جايى كه ديه اصلى عضو بيش از ثلث ديه مرد باشد, ديه زن نصف مى شود; يعنى ديه شكستن پا در مرد يك هزار درهم است, ولى همين در زن پانصد درهم است, چون ديه پا كه نصف ديه مرد است, بيش از ثلث است, لذا در زن نصف مى شود, بنابراين جدولى پيرامون ديه زن هم تهيه و تمام موارد دقيقاً حساب و قيد گرديده است .

2 . ديه جنايت بر منافع

الف) ديه عقل .

ب) ديه حسّ شنوايى .

پ) ديه حسّ بينايى .

ت) ديه حسّ بويايى .

ث) ديه حس چشايى .

ج) ديه صوت و گويايى .

چ) سلس و ريزش ادرار .

.

الف) ديه عقل(1)

1) جنايتى كه موجب زوال عقل شود ديه كامل دارد, اگر موجب نقصان عقل شود ارش دارد .

2) از بين بردن عقل, كم يا زياد جاى قصاص نيست .

3) اگر ضربه مغزى و شكستن سر و يا بريدن دست موجب زوال عقل شود,هر كدام ديه خودش را دارد .

4) اگر با ضربه اى عقل زايل شود و ديه گرفته شود و مجدداً عقل برگردد, ديه مسترد و ارش به مجنى عليه داده مى شود .

5) مرجع تشخيص زوال عقل خبره معتمد است و اگر در اثر اختلاف رأى خبرگان زوال و يا نقصان عقل ثابت نشود, قول جانى با سوگند,مقدم بر قول مجنى عليه است .

/ 141