ديه شجاج و جراح - دیه، یا، مجازات مالی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیه، یا، مجازات مالی - نسخه متنی

فاضل صالحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ديه شجاج و جراح

الف) حارصه: خراش پوست بدون اينكه خون جارى شود; ديه آن يك شتر است .

ب) داميه: خراشى كه از پوست بگذرد و مقدار اندكى وارد گوشت شود كه همراه با خون كم يا زياد باشد; ديه آن دو شتر است .

پ) متلاحمه: جراحتى كه مقدار زيادى از گوشت را فراگيرد لكن به پوست نازك روى استخوان نرسد; ديه آن سه شتر است .

ت) سمحاق: جراحتى كه تمام گوشت را فراگيرد و به پوست نازك روى استخوان برسد; ديه آن چهار شتر است .

ت) موضحه: جراحتى كه تمام گوشت را فرا گرفته و پوست نازك روى استخوان را كنار بزند و استخوان را آشكار كند; ديه آن پنج شتر است .

ج) هاشمه: عملى كه استخوان را بشكند, گرچه جراحتى را توليد نكرده باشد; ديه آن ده شتر است .

چ) منقله: جراحتى كه درمان آن جز با جابه جا كردن استخوان ميسر نيست; ديه آن پانزده شتر است .

ح) مأمومه: جراحتى كه به كيسه مغز برسد, ثلث ديه (يك سوم) كامل دارد .

خ) دامغه: جراحتى كه كيسه مغز را پاره كند, غير از ثلث (يك سوم) ديه كامل, ارش دارد .

در ماده 481 قانون مجازات اسلامى در مورد جراحتهاى غير سر و صورت مطالبى آمده است كه قابل ذكر است, لذا اصل ماده 481 مجازات اسلامى نقل مى شود: هرگاه يكى از جراحتهاى مذكور در بندهاى يك تا پنج, در غير سر و صورت واقع شود, در صورتى كه آن عضو داراى ديه معين باشد, بايد نسبت ديه آن را با ديه كامل سنجيد, آنگاه به مقدار همان نسبت, ديه جراحتهاى فوق را كه در غير سر و صورت واقع مى شود, تعيين كرد و در صورتى كه آن عضو داراى ديه معين نباشد, جريمه اى با نظر حاكم تعيين مى شود .

از باب نمونه, ديه خراشى كه بدون جريان خون در سر و صورت باشد, يك شتر است, يعنى يكصدم ديه كامل, كه اگر از نقره حساب كنيم صد درهم مى شود; اگر اين خراش در دست و پا واقع شود كه دو عضو هستند و هر كدام ديه معين دارند (نصف ديه كامل براى يك دست يا يك پا) به همين نسبت (يعنى نسبت نصف ديه در مقايسه با كل ديه) نصف ديه همان عضو است, بنابراين ديه خراش در دست, نصف ديه خراش در صورت مى شود, پس خراش دردست پنجاه درهم است, به همين صورت در ساير اندامها كه ديه مشخص دارد; ولى در قسمتهايى كه ديه معين ندارند ارش تعيين مى شود; مثلاً خراش در پشت انسان يا كف دست يا سينه و غيره; بنابراين ديه خراش در انگشت ده درهم است, چون ديه انگشت يك دهم ديه كامل انسان است, خراش روى آن نيز يك دهم ديه خراش صورت مى باشد, ديه خراش صورت يكصد درهم است, همين خراش مى شود, يك دهم يعنى ده درهم كه بين بندهاى انگشت تقسيم مى شود, البته ديه جراحتها در مرد و زن يكسان است تا وقتى كه ديه جراحتى به ثلث ديه مرد برسد, در اين صورت, ديه زن نصف ديه مرد است; يعنى اگر مأمومه كه ديه آن ثلث ديه انسان است, بر زن وارد شود, بايد نصف ديه جرا .

ت مأمومه مرد را بدهد; يعنى همين ضربه مأمومه در مرد, ثلث ديه مرد را دارد, ولى در زن مى شود سدس ديه مرد, كه در حقيقت ثلث ديه زن حساب مى شود و نصف تلقى مى گردد; البته جراحتهاى وارده به گردن در حكم جراحات بدن است .

توضيح: ماده 481 قانون مجازات اسلامى جراحتهاى وارده بر بدن انسان را بيان مى كند و متذكر مى شود كه تا جراحت موضحه سروصورت و ساير اندام مشترك هستند, اما هاشمه و منقله و شكستگى بدون جابه جايى استخوان و يا با جابه جايى در دست و پا مصداق ندارد, چون شكستگى استخوان در دست و پا طبق ماده 442 قانون مجازات اسلامى ديه معين دارد; همچنين جراحتى كه به كيسه مغز برسد (مأمومه) يا كيسه مغز را پاره كند (دامغه) اصلاً در دست و پا مصداق ندارد و بنابراين از شمول اين ماده خارجند; لذا از هاشمه به بعد مربوط به جراحت سر و صورت است و در ساير قسمتهاى بدن مصداق ندارد و مثلاً نمى توان شكستگى در دست يا پا را منقله گرفت و ديه آن را اخذ نمود, بلكه در اين شكستگى بايد طبق ماده 442 قانون مجازات اسلامى عمل شود .

از آنجا كه جراحتهاى وارده بر سر و صورت و ساير اندام مختلف است و براى هر كدام ديه معين و مقدّرى ذكر شده, لذا جدولى تهيه و جراحت مورد نظر و ديه مربوط دقيقاً در آن ذكر شده است كه خوانندگان عزيز مى توانند با در نظر گرفتن گواهى دكتر كه مقدار و نوع جراحت را اعلام مى كند, ديه مربوط را در جدول بيابند, البته در اين قسمت ديه زن و مرد يكسان است و جدا ذكر نشده اند, همچنين نوع ديه ذكر شده موضوعيت ندارد و جانى مى تواند از انواع ششگانه ديه, يكى را انتخاب نمايد .

جدول شماره 15
(جدول ديه خراش و جراحتها در سر و صورت و ساير اعضاى زن و مرد)

عنوان معناى عنوان سر و دست لاله پا اليه يا پستان انگشت ساي .

صورت گوش كفل زن اعض .

خراش بدون 100 50 50 50 50 50 10 ار .

حارِصَه .

جريان خون درهم درهم درهم درهم درهم درهم درهم دار .

خراش با 200 100 100 100 100 100 20 ار .

دامِيَه .

جريان خون درهم درهم درهم درهم درهم درهم درهم دار .

جراحتى كه به پوست 300 150 150 150 150 30 ار .

مُتَلاحِمَه .

روى استخوان نرسد درهم درهم درهم درهم درهم درهم دار .

جراحتى كه به پوس .

400 200 200 200 200 40 ار .

سِمْحاق نازك روى استخوا .

درهم درهم درهم درهم درهم درهم دار .

برس .

جراحتى كه پوس .

500 250 250 250 250 50 ار .

مُوضِحَه نازك روى استخوا .

درهم درهم درهم درهم درهم درهم دار .

را پاره كن .

.

جائفه (ديه جراحتى كه به درون انسان وارد مى شود)(1)

1 . جراحتى است كه با هر وسيله و از هر جهت به شكم يا سينه يا پشت و يا پهلوى انسان وارد شود كه ديه آن ثلث ديه كامل است .

2 . هر گاه وسيله اى (اعم از سلاح سرد و گرم) از يك طرف فرود رود و از طرف ديگر خارج شود, دو ثلث ديه كامل دارد .

در مواد 482 و 483 قانون مجازات اسلامى درباره جراحت جائفه سخنى دارد كه ما براى بهتر روشن شدن عنوان فوق, اول آن را معنا مى كنيم و پس از آن جدولى را كه در اين مورد تهيه شده و ديه موارد مشروحاً در آن ذكر شده است مى آوريم .

جائفه از ماده جوف به معناى توخالى بودن يا ميان خالى شدن است; بنابراين اگر در قسمتهاى توخالى بدن چيزى فرو رود, جائفه مصداق پيدا مى كند و آنچه كه مسلّم است و مورد اختلاف نيست, اين است كه جائفه در قسمت شكم و پشت و پهلو و سينه انسان مصداق تام دارد, اما در بعضى قسمتهاى ديگر مورد اختلاف است, همانند جراحت در مورد دهان و يا گلو و يا سر كه جاى بحث آن در اينجا نيست و ما نيز طبق كتاب قانون كه عنوانهاى فوق را مطرح كرده, بحث خواهيم كرد. پس جائفه با فرو رفتن يا فرو كردن چيزى به درون شكم انسان مصداق مى يابد و اگر شىء نوك تيزى شكم را سوراخ كند و به كبد يا طحال برسد و آنها را زخمى كند و يا روده را پاره كند و ظاهر نمايد, جانى علاوه بر ديه جائفه بايد ارش هم بپردازد; اين نكته در قانون ذكر نشده, ولى در جواهر(1) ذكر شده است. اما اگر شىء نوك تيز از يك طرف وارد و از طرف ديگر خارج شود, جائفه حساب مى شود و بايد دو ديه بپردازد. پس روشن شد جائفه فقط سوراخ كردن شكم از اين نواحى است, اما ضربه وارد به درون, حساب ديگرى دارد. كه با جدولى كه تقديم مى شود مشكل حل خواهد شد .

جدول شماره 16
ديه جدول جائفه در زن و مرد

عنوان ديه در مرد ديه در ز .

جراحتى كه با هر وسيله و از هر جهت ب .

3333/33 درهم 1666/66 دره .

شكم انسان وارد و از طرف ديگر خارج نشود .

جراحتى كه با هر وسيله و از هر جهت ب .

3333/33 درهم 1666/6 .

سينه انسان وارد و از طرف ديگر خارج نشود .

جراحتى كه با هر وسيله و از هر جهت ب .

3333/33درهم 1666/66 دره .

پهلوى انسان وارد و از طرف ديگر خارج نشود .

جراحتى كه با هر وسيله و از هر جهت ب .

3333/33 درهم 1666/66 .

پشت انسان وارد و از طرف ديگر خارج نشود .

جراحتى كه با هر وسيله و از هر جهت ب .

6666/66 درهم 3333/33 دره .

شكم انسان وارد و از طرف ديگر خارج شود .

جراحتى كه با هر وسيله و از هر جهت ب .

6666/66 درهم 3333/33 دره .

سينه انسان وارد و از طرف ديگر خارج شود .

جراحتى كه با هر وسيله و از هر جهت ب .

6666/66 درهم 3333/33 دره .

پهلوى انسان وارد و از طرف ديگر خارج شود .

جراحتى كه با هر وسيله و از هر جهت ب .

6666/66 درهم 3333/33 دره .

پشت انسان وارد و از طرف ديگر خارج شود .

اگر جائفه سبب پارگى طحال و روده و… كه داخل شكم قرار دارند, شود جانى بايد علاوه بر ديه جائفه ارش بپردازد. .

/ 141