آنچه گفته شد، غمى سازنده و اندوهى كارساز بود.به فكر سوخت و سازهاى انسانى بودن و در انديشه ضايعات جبران ناپذير، دلى غمبار داشتن، گريه بر «حبط اعمال»، غصه بر «تباهى عمر»، اندوه بر هدر رفتن نشاط و نيروى جوانى...ترسم از زلزله و طوفان نيستآنچه مىافزايد،ترس و اندوه مرا،ريزش كنگره «ارزش»هاست.لرزش پايگه «انسان» است.غربت روح خداگونه انسان، در عصرظلمت زاويه اين دلهاست.باز، ادامه كلام نبوى صلّى الله عليه وآله وسلّم:«اى ابوذر!...هر كه بتواند بگريد، پس بگريد.و اگر نتواند، قلبش را اندوهناك سازد و خود را به گريه بزند.دلهاى سنگى، از خداوند دورند ولى نمى دانند.اى ابوذر!... خداوند مىگويد:من بر بنده ام دو «ترس» را با هم جمع نمى كنم و نيز دو «امنيت» را.اگر كسى در دنيا از من ايمن باشد، در آخرت هراسناك خواهد بود.و اگر در دنيا خوف و خشيت داشت، در آن دنيا، در قيامت، او را ايمن خواهم كرد.وقتى در آخرت، گناهان افراد بر آنان عرضه شود، بعضى مىگويند: ما خائف و هراسناك بوديم. آنگاه بخشوده شوند؟...» (22)