دعوت رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم به زهد، دعوت به حريّت و آزادگى و وارستگى است. اگر دنيا را هم نكوهش مىكند، در همين رابطه است.ثروت، شريف است، ولى تا وقتى كه انسان را به غرور و استكبار و تباهى نكشد. مال، نعمت خداوند است؛ اما تا آنگاه كه طناب دست و پا نگردد و حرص، انسان را از انفاق و صدقه و ايثار، باز ندارد و خصلتهاى قارونى را در وجود انسان نروياند.دنيا خوب است؛ ولى تا آنجا كه بار دوش انسان در حركت به سوى خدا نگردد. بلكه ره توشه صراطِ كمال شود.همچنان كلام پيامبر در اين وادى سير مىكند. آن هم با عبد خالص و وارسته اى چون «ابوذر غفارى» كه عشق خدا و حق، در دلش جا گرفته و از «بردگى دنيا» به «بندگى خدا» رسيده است.ابوذر مىگويد: پرسيدم:يا رسول اللّه! زاهدترين مردم كيست فرمود:«آنكس كه گور و پوسيدگى بدن در قبر را فراموش نكند!آرايشهاى اضافى دنيا را واگذارد و رها كند،آنچه را مىماند و «باقى» است، بر آنچه ناپايدار و «فانى» است، برگزيند،و فردا را از روزها و عمر خويش به حساب نياورد (دل به آينده نبندد) و خود را در زمره مردگان بشمارد.اى ابوذر!...خداوند، نسبت به ثروت اندوزى به من وحى نكرده است.ولى نسبت به تسبيح خدا و سجود و عبادت، فرمانم داده است.و دستور داده كه: خدا را تا حدى و زمانى عبادت كن، كه به يقين برسى!» (25)