دلى كه كانون خوف و خشيت از خدا باشد. ارزشمند و مقدّس است.گوهرى است ناياب و گرانبها و ستودنى! امّا، همه ارزش و اعتبار آن، به خلوص در خشيت و بى ريايى در خوف است. پيامبر خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم در حفظ و ارزش چنين دلى، به ابوذر رهنمود مىدهد:«اى ابوذر...از خدا پروا كن، و به مردم نشان مده كه از خداوند، خشيت و خوف دارى كه تو را اكرام كنند و بزرگ بدارند، در حالى كه دلت به فجور گرفتار است (نفاق در «بود» و «نمود»!)اى ابوذر...در هر چيزى، نيّت صالح داشته باش، حتى در خوابيدن و خوردن!» (33)يعنى حتى مادّى ترين چيزها و كارها را (همچون خور و خواب) مىتوان بانيّت و انگيزه الهى، تبديل به عبادت و معنويت كرد. آنكه نمازش ريايى است، بى ارزش مىشود و آنكه طعامش براى خداست، ارزش مىيابد. و اين، تاءثير شگفت و دگرگون ساز نيّت در اعمال است.«اى ابوذر!...عظمت خداوند در دل و جانت بايد بزرگ باشد و او را به عظمت ياد كنى...اى ابوذر... خداوند را فرشتگانى است كه از خوف خدا همواره در حال «قيام» اند و تا روز رستاخيز بزرگ، يك لحظه هم سربلند نمى كنند، ذكر همگى شان اين است كه «سبحانك و بحمدك...» خدايا! تو پاك، و منزهى، تو را آنگونه كه شايسته اى، عبادت نكرده ايم...اى ابوذر...يك مؤمن اگر به اندازه هفتاد پيامبر هم عمل و عبادت داشته باشد، از هول و هراس قيامت آن را كوچك و كم مىشمارد. روز قيامت، چنان هول انگيز و وحشتناك است كه فرشتگان و رسولان به زانو درمى آيند حتّى پيامبر بزرگى همچون ابراهيم، اسحاق را فراموش كرده، مىگويد: خدايا! من ابراهيم، خليل توام! مرا از ياد مبر!...» (34)دل خائف، كه ميان بيم و اميد به سر مىبرد، ارزش والايى دارد و سرمايه «مؤمن» است و در سايه همين خوف و خشيت است كه انسان از غرور عبادت مىرهد و تضرّع و نيايش و نياز به درگاه پروردگار پيدا مىكند.