زمينهاى شاهد
همه هستى، آيات خداوند است.به اذن خدا، ذرّات جهان مىتوانند از شعور برخوردار شوند و بر نيك و بد انسانها گواهى دهند. سرزمينى كه گناهى در آن انجام گرفته و مكانى كه كار شايسته در آن شده است، همه و همه، شاهد اعمال انسانند و در روز داورى نيز، به گواهى خواهند آمد.«اى ابوذر!...هيچ كس نيست كه در قطعه زمينى، پيشانى بر خاك سجود بگذارد؛ مگر آنكه آن زمين، روز قيامت به نفع او گواهى مىدهد.هيچ منزل و ماءوايى نيست كه جمعى در آن فرود آيند؛ مگر آنكه آن منزلگاه، آنان را لعن مىكند يا برآنان درود مىفرستد (به تناسب عملشان در آنجا....)اى ابوذر!...هيچ صبح و شبى نيست و هيچ قطعه زمينى نيست؛ مگر اينكه به همسايگانش ندا مىدهد:آيا كسى بر تو گذشت كه خدا را ياد كند؟آيا كسى از تو عبور كرد كه در سجود براى خدا، پيشانى بر تو نهد؟برخى گويند: آرى. بعضى گويند: نه! سرزمينى كه جواب مثبت دهد، احساس فراخى وانبساط مىكند و خود را از زمين مجاور، برتر مىبيند...» (41)اگر انسان، در هر جا كه هست، توجه داشته باشد كه روزى زمين و زمان، فضا و محيط، به نفع يا ضرر او شهادت خواهند داد، حال و وضع ديگرى خواهد داشت. اين احساس، مانع بسيارى از خطاها و گناهان مىشود.«اى ابوذر!...وقتى مؤمنى از دنيا مىرود، زمين چهل روز بر او مىگريد».(42)آرى... در احساس مكتبى اهل ايمان، تمام كائنات، از شعور خاصّ خود برخوردارند. همه آنچه در زمين و آسمانند، تسبيح گوى ذات پاك الهى اند، هرچند ما زبان تسبيح گويشان را نفهميم.
تسبيح گوى او نه بنى آدمند و بس
هر بلبلى كه زمزمه بر شاخسار كرد.
هر بلبلى كه زمزمه بر شاخسار كرد.
هر بلبلى كه زمزمه بر شاخسار كرد.