درسى براى زندگى - نای حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نای حکمت - نسخه متنی

جواد محدثی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درسى براى زندگى

مشغله ها، هميشه باز دارنده انسان از تلاشهاى پيش برنده است. آفتهاى جسمى و بيماريها، سرعت پرواز انسان را مىكاهد. خوشبخت كسى است كه تنى سالم و فرصتى آزاد و فراغتى داشته باشد تا بتواند به آنچه كه «بايد» برسد و دست يابد.

پيامبر، در ادامه سخنانش با ابوذر، با يادآورى اين مطلب، اين درس بزرگ را مىدهد كه بايد از فرصتها، تندرستيها، تواناييها، فراغتها و جوانيها، حداكثر استفاده را برد. پس از بيان اين نكته كه بيشتر مردم در دو نعمت «صحت» و «فراغت» مغبون و زيان زده اند، مىفرمايد:

«... اى ابوذر!

پنج چيز را قبل از پنج چيز، قدر بشناس و غنيمت بدان:

جوانى ات را، قبل از پيرى،

تندرسى ات را، قبل از بيمارى،

دارايى ات را، قبل از تنگدستى،

فراغت خود را، قبل از گرفتارى،

و... زندگيت را، قبل از مرگ...» (5)

راستى، چه درس شگفت و بزرگ و حكيمانه اى!مگر نه اينكه سرمايه هاى سودآور انسان در بازار زندگى، عبارت است از:

«جوانى»، «سلامتى»، «امكانات مادى»، «فراغت» و سرمايه «عمر»؟! و مگر نه اينكه آفت هر يك از اينها، در كنارش بيان شده است

اگر بتوانيم در جوانى، كارى براى پيرى بكنيم،

اگر بتوانيم از تندرستى، بهره كامل ببريم،

اگر موفق شويم «مال» را در جاى درست خود، مصرف و خرج كنيم،

اگر از فرصتهاى گرانبها، حداكثر استفاده را بگيريم،

و اگر از عمر گرانمايه، براى خانه ابدى و سراى آخرت، رهتوشه اى برداريم،ديگر چه غم و اندوهى

بيشتر زيان زدگان، كسانى اند كه گهر وقت را، رايگان از دست مىدهند. مگر مىتوان وقت رفته را باز آورد؟... هرگز!

از رسول خدا بشنويم:

«... اى ابوذر!

از اين كه كارى را به آينده موكول كنى (و كار امروز را به فردا بيفكنى تسويف)بپرهيز.

تو امروز، در مقابل امروزت هستى، از آينده چه خبر دارى

اگر فردايى داشتى، براى فردايت چنان باش كه براى «امروز» ت بودى.و اگر به «فردا» نرسيدى، بر كوتاهى و قصور امروز، اندوه نخواهى داشت.

اى ابوذر!...

چه بسا كسانى كه به استقبال روزى مىشتابند و در انتظار «فردا» للّه يى هستند ولى هرگز به آن نمى رسند. اگر به «اجل» و سرنوشت آن بينديشى، آرزوهاى دور و دراز، و مغرور شدن به آنها را دشمن خواهى دانست...»

«اى ابوذر!

در دنيا چنان باش كه گويى غريبى هستى، يا يك رهگذر، و خود را از اهل گور به حساب آور...» (6)

دنيا همچون پلى است كه بايد از آن عبور كرد تا به سراى جاودان «آخرت» رسيد. دنيا، يك مسافرخانه است. دنيا، يك منزلگاه سر راه است و ما، مسافرى رهگذر...

ما، آخرتى هستيم، نه دنيايى. بايد از اين «فرودگاه» براى آن «قرارگاه» رهتوشه برگيريم. وطن ما خانه ابدى آخرت است. بايد فكر كنيم كه ما را در گور گذاشته اند و فرصت از دست رفته، و بايد حساب عملكرد خود را پس بدهيم. بيا رهتوشه برداريم..

رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم در ادامه صحبتهايش مىفرمايد:

«... اى ابوذر!

قبل از بيمار شدن، از سلامتى ات بهره بردارى كن و قبل از مرگ، از حيات خود، چرا كه، نمى دانى نام و نشان تو در فردا چيست.

اى ابوذر! بپرهيز از اين كه مرگ، در حال لغزش و خطا تو را دريابد، كه ديگر نه امكان بازگشتى هست و نه پوزش، پذيرفته مىشود و نه تو را براى آنچه به جا نهاده اى مىستايند و نه اشتغالات، عذرى به حساب مىآيد...».(7)

/ 49