آشنايى با امام زاده شمس الدين محمدعليه السلام - آشنایى با امامزاده شمس الدین محمد (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایى با امامزاده شمس الدین محمد (علیه السلام) - نسخه متنی

سید عباس رفیعى پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آشنايى با امام زاده شمس الدين محمدعليه السلام

تحقيق: سيدعباس رفيعى‏پور

واقع در علويجه - اصفهان

مقدمه

امام زادگان بسيارى در شهرها و روستاهاى‏كشور بزرگ اسلاميمان آرميده‏اند، كه‏مزارشان تجلى‏گاه عواطف انسانى و پناهگاه‏روحى مردم است. دوستداران اهل‏بيت‏عليهم السلام‏مزار امام زادگان را درى گشوده به سوى‏آسمان معنويت و معرفت مى‏دانند و هرگاه‏حاجتى داشته باشند، با توسل به روح‏ملكوتى اين بزرگواران و باتقديم سلام به‏آستان متبرك يادگاران عترت و خواندن‏زيارتنامه، آرامش روحى خود را باز مى‏يابند.

ضريح‏هاى امام زادگان جوششگاه عواطف‏و احساسات پاك مردان و زنانى است كه باادب خاص در برابر مشاهد منور فرزندان‏حضرت فاطمه - سلام الله عليها - و با پيمودن‏راه‏هاى دور و نزديك، احترام و ارادت قلبى‏خويش را به فرزندان حضرت زهراعليها السلام وكاروان پراكنده كوثر ابراز مى‏دارند.

بسيارى از امام زادگان دانشورانى بزرگ ومجاهدانى سترگ و زاهد بودند، كه رسالت‏تبليغ دين و آموزش حقايق مكتب احياگراسلام را بر دوش داشتند. برخى از آنان‏پرستوهاى مهاجرى بودند كه براى رساندن‏پيام ايمان در روستاهاى دور افتاده و بر فرازكوه‏ها و در دل كويرها، زندگى رامخفيانه ومظلومانه سپرى كردند. (1)

يكى از اين امام زادگان «شمس الدين‏محمد»، (2) فرزند امام موسى بن جعفرعليه السلام‏است كه تربت پاك او در شهر علويجه اصفهان‏محل زيارت خاص و عام است. (3)

پسوند «محمد» به اين سبب است كه وى ازسلاله و ذريه رسول الله‏صلى الله عليه وآله است.

اين امام زاده منتسب به حضرت موسى بن‏جعفرعليه السلام در غرب شهر علويجه اصفهان واقع‏شده است. در تحقيقى كه در باره فرزندان‏حضرت موسى بن جعفرعليه السلام انجام دادم، به‏اين نتيجه رسيدم كه وى يكى از فرزندان امام‏هفتم‏عليه السلام محسوب مى‏شود. (4)

در اين جا لازم است‏به اختصار، نام و مدفن‏فرزندان حضرت موسى كاظم‏عليه السلام را ذكرنمايم: فرزندان آن حضرت را از 37 تا 50 نفرنوشته‏اند. (5)

پسران موسى بن جعفرعليه السلام

امام رضاعليه السلام، اسماعيل، جعفر، هارون، (6) حمزه، محمد، احمد، قاسم، عباس، ابراهيم،حسن، عبدالله، زيد، حسين، فضل، سليمان،سالم، سعيد، عقيل، ابراهيم اكبر، عبيدالله،عون، (7) ادريس، (8) شمس، (9) شرف‏الدين، (10) صالح، اسحاق.

محل دفن فرزندان موسى بن جعفرعليه السلام

1- امام رضاعليه السلام: مشهد.

2- احمد، مشهور به شاهچراغ: شيراز.

3- محمد، مشهور به عابد: شيراز.

4- اسماعيل: مصر يا تويسركان.

5- جعفر: خوار. (11)

6- هارون: ساوه يا روستاى تكيه‏طالقان. (12)

7- حمزه: مشهور به اباالقاسم: رى يا اصطخر شيراز يا سيرجان. (13)

8- قاسم: حله.

9- عباس: شوش نزديك كوفه. (14)

10- ابراهيم اصغر، مشهور به مجاب: كربلا.

11- حسن: بغداد.

12- عبدالله: نامعلوم. شايد امام زاده‏عبدالله در مسير اصفهان - قم.

13- زيد مشهور به زيدالنار: سامرا.

14- حسين: نامعلوم.

15- فضل، معروف به شاه فضل: بهبهان.

16- سليمان: نامعلوم.

17- سالم: نامعلوم.

18- سعيد: نامعلوم.

19- عقيل: نامعلوم.

20- ابراهيم: زنجان.

21- عبيدالله: كوفه.

22- عون: نامعلوم.

23- ادريس: نامعلوم.

24- شمس الدين: علويجه اصفهان.

25- شرف الدين: نامعلوم.

26- صالح: تجريش - تهران.

27- اسحاق، ملقب به امين: گرگان.

28- ابراهيم اكبر، مشهور به شاه ابراهيم:قم.

دختران موسى بن جعفرعليه السلام

1- آمنه.

2- حكيمه.

3- فاطمه.

4- فاطمة‏الصغرى.

5- ام عبدالله.

6-قسيمه.

7- لبابه.

8- ام جعفر.

9- امامه.

10- كلثم.

11- بريهه.

12- ام القاسم.

13- محموده.

14- امينة الكبرى.

15- عليه.

16- زينب.

17- رقيه.

18- حسنه.

19- عائشه.

20- ام‏سلمه.

21- اسماءالكبرى.

22- اسماء.

23- ام فروه.

24- آمنه.

25- ام ابيها.

26- حليمه.

27- رمله.

28- ميمونه.

29- امينة‏الصغرى.

30- زينب الكبرى.

31- فاطمة الكبرى.

32- ام كلثوم الكبرى.

33- ام كلثوم الوسطى.

34- ام كلثوم‏الصغرى.

35- عباسه.

36- خديجة‏الكبرى.

37- خديجه. (15)

مورخان در مورد محل دفن بعضى ازدختران موسى بن جعفرعليه السلام چنين گفته‏اند:

1- آمنه: مصر. (16)

2- فاطمه، معروف به معصومه: قم.

3- فاطمه صغرى: بادكوبه. (17)

امام زاده شمس الدين

زمان ورود امام زاده شمس الدين به‏علويجه اصفهان دقيقا مشخص نيست، اماانگيزه وى از آمدن به اين خطه چنين است:

«علويجه‏» - همان گونه كه از وجه تسميه آن‏برمى‏آيد.- پايگاه علويون و شيعيان و عاشقان‏مولاى متقيان، على بن ابى‏طالب‏عليه السلام، به ويژه‏سادات علوى محسوب مى‏شد. بيهقى دركتاب «لباب الانساب‏» مى‏نويسد: «امام زاده‏شمس الدين به قصد خون برادرش (امام‏رضاعليه السلام) از مامون، همراه سه هزار نفر از امام‏زادگان و فرزندانشان به سرپرستى «احمدبن‏موسى‏» (شاه چراغ) و محمدبن موسى درسال 202 ه .ق. از مدينه و از راه شيراز به‏ايران آمد و در استان فارس (شيراز) تحت‏تعقيب بنى‏العباس قرار گرفت. حاكم شيرازاجازه ادامه مسير را به «احمدبن موسى‏» وهمراهانش نداد. سرانجام بين امام‏زادگان وحاكم شيراز جنگ در گرفت كه عده‏اى شهيدو برخى در نواحى كوهستانى فارس پراكنده‏شدند. (19) (18) شمس الدين به سمت اصفهان‏حركت مى‏كند و به منطقه «عربستان‏» (20) اصفهان مى‏رسد. او وقتى مطمئن مى‏شود كه‏در اين منطقه عشاير عرب ساكن هستند وسادات و شيعيان در«علوى جاه‏» (21) مستقرند، تصميم‏برماندن مى‏گيرد و بامعرفى خودش به يكى ازشيعيان به نام حاج‏طاهر ميهمان اومى‏شود. وى مدتى در آن‏جا زندگى مى‏كند تا اين‏كه در يكى از روزهاى‏تابستان كنار نهرى‏مى‏رود و مشغول آب‏تنى مى‏شود كه توسطدشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام‏شناسايى و به شهادت‏مى‏رسد و به وسيله‏علويون وميزبانش، حاج‏طاهر در محل فعلى - بر فراز كوه كوچكى كه‏مشرف به علويجه است. - مدفون مى‏شود. به‏مرور زمان، شيفتگان و شيعيان علوى - باتوجه به كراماتى كه با توسل به روح پرفتوح اومى‏بينند.- بر فراز مرقد مطهرش گنبد و بارگاه‏مجللى بنا مى‏كنند.

كرامات امامزاده

علويون براى تهيه خشت و گل ساختمان‏امامزاده با مشكل آب مواجه بودند. درمكاشفه‏اى كه صورت مى‏گيرد، به متولى‏امام‏زاده (مرحوم حاج وكيل قدم) در عالم رؤياگفته مى‏شود كه درچند قدمى محل دفن امام‏زاده، چاه آبى وجود دارد كه يك آجر مربع‏بزرگ روى آن قرار دارد كه پس از بيدار شدن،موضوع را با عده‏اى از معتمدين محل درميان گذاشت و به اتفاق آن‏ها به جستجوپرداخت و نتيجه اين كاوش، چاهى به عمق‏17 متر و به قطر يك متر در دل سنگ پيدامى‏شود. قابل توجه است كه آثار حفارى دراين چاه وجود ندارد. زائران حرمش از آب اين‏چاه براى شفاى بيماران استفاده مى‏كنند، كه‏تاكنون بسيارى را شفا داده است. مردم درباره اين امام زاده كرامات متعددى را برشمرده‏اند. (22)

يكى از افراد مورد اعتماد مى‏گويد:

در سال 1350 شمسى از گوشه و كنارمى‏شنيدم كه در مكان دفن بسيارى از امام‏زادگان دفينه است و اين قضيه سبب شده بودتا نسبت‏به اين امامزاده عقيده‏ام سست‏شود.يك روز وقتى از اصفهان به علويجه آمدم،سوار بر دوچرخه شده، ركاب زنان، به امامزاده‏رفتم. داخل محوطه امامزاده خلوت بود. فقطمتولى امامزاده، مرحوم حاج غلامعلى شفيعى‏و همسرش در اطاق‏هاى رو به روى حرم،حضور داشتند. وارد حرم شدم و كنار ضريح‏امامزاده شمس‏الدين محمد رفتم و خطاب به‏او گفتم: «براى اطمينان قلبم، معجزه‏اى كن!»از شبكه چوبى ضريح دست‏بردم داخل ومبلغ هفت تومان (يك تومانى و دو تومانى‏فلزى) از نذورات را - كه روى خاك‏هاى اطراف‏مرقد بود.- برداشتم و از حرم بيرون آمدم.هيچ كس متوجه اين قضيه نشد. سواردوچرخه شدم و ركاب زنان از امامزاده دورشدم. هنوز به پيچ كوه مقابل امامزاده (معروف‏به كوه امامزاده) نرسيده بودم كه ناخودآگاه‏تعادل خود را از دست دادم و به سمت راست‏جاده و به طرف قبرستان پايين امامزاده،سقوط كردم; پولها به اطراف پراكنده شد. نگاه‏كردم ديدم كف دستها و زانوهايم خراش‏برداشته و پاى راستم به شدت درد مى‏كند. به‏گنبد فيروزه‏اى امامزاده نگاه التماس گونه‏اى‏انداختم و يواش با خودم زمزمه كردم كه: آقاجان! كار خودت را كردى؟ و بعد خودم راسرزنش كردم كه: امامزاده مى‏خواهى امتحان‏كنى؟! دست از اين روشنفكرى‏ها بردار! مگه‏نمى‏دونى اينا صاحب كرامات و معجزه‏هستند؟! خلاصه بگم. از آن روز به بعد، ارادت‏من به اين امامزاده زياد شد و تصميم گرفتم به‏جاى اين هفت تومان، هر موقع كه به زيارتش‏مى‏روم، ده برابر و بيشتر داخل ضريحش‏بريزم يا براى او و در راه او - كه راه احياى دين‏محمدى و مكتب علوى و مذهب حقه‏جعفرى است.- خرج كنم.

خود نويسنده اين مقاله هر وقت مشكلى‏برايم پيش مى‏آيد، به روح او توسل مى‏جويم‏واو هم دستم را تا حالا گرفته است. حتى اين‏امامزاده يكى از آن بزرگانى است كه به اومتوسل شدم و خداوند پس از گذشت 17سال از ازدواج، به من فرزند پسرى عنايت‏فرمود. - محمدعلى گرچه عمرش كوتاه بود وبعد از ده ماه خاكيان را بدرود گفت; ولى من‏امتحان بزرگى پس دادم و امتحان و آزمايش‏الهى هم چنان استمرار دارد و ما به خداى‏منان توكل و به امامان و امامزادگان توسل‏داريم.

در سال 1376 از مرحوم حاج آقا كمال‏فرزند سيد حسين - كه يكى از معمرين‏علويجه بود و حدود يكصد سال عمر كرد و درسال 1377 شمسى از دنيا رفت.- شنيدم كه‏در زمان تاسيس گنبد امامزاده و در زمان‏توليت «حاج سيد جليل‏» در حالى كه بنامشغول چيدن آجرهاى ديوار گنبد بود،پسربچه‏اى دور از چشم پدر و مادرش بالاى‏«گلوى گنبد» رفته بود و مشغول تماشامى‏شود كه تعادلش را از دست مى‏دهد و به‏پايين سقوط مى‏كند و با توسل بنا و كارگران وفرياد «يا شاه شمس الدين‏محمد»، آن‏پسربچه بلند مى‏شود و دوان دوان به طرف‏پدر و مادرش مى‏رود و به كرامت امامزاده به‏وى آسيبى نمى‏رسد.

بازسازى حرم مطهر امامزاده

در پى دعوت هيات امناى امامزاده ازعده‏اى از خيرين تجار اصفهان - براى نوسازى‏بارگاه امامزاده شمس الدين محمد - و حضورجمعى از اهالى علويجه و زوارى كه از اطراف‏شهر علويجه درسالن بزرگ امامزاده گرد هم‏آمده بودند و سخنرانى پرشور حضرت‏حجة‏الاسلام و المسلمين سيد حجت‏ابطحى براى آنان و توسل جستن وى به‏حضرت فاطمه زهراعليها السلام و حضرت‏مهدى(عج) و توجه خاص ائمه اطهارعليهم السلام ولطف ويژه امامزاده شمس الدين محمد،فضاى معنوى ويژه‏اى حاكم بود و حضار باصلوات‏هاى پى در پى خود براين معنويت‏مى‏افزودند. وقتى سخنان شيواى حضرت‏آقاى ابطحى به پايان رسيد و همه آماده‏مى‏شدند تا نماز جماعت اقامه شود، حاج‏آقاى ابطحى پيش من آمد و گفت: اين جوان‏را مى‏شناسى؟ گفتم: بله، از جوانان حزب‏اللهى علويجه و از معلمان اين شهر است. دربين نماز ظهر و عصر ايشان اعلام كرد:«مى‏خواهم مژده‏اى به عاشقان اهل‏بيت‏عليهم السلام‏و زائران اين امامزاده بدهم. بعد از اتمام‏سخنرانى‏ام جوانى نزد من آمد و گفت: «ديشب خواب ديدم كه شهر علويجه چراغانى‏و همه جا چمن كارى و گل كارى شده است.»آرى، مردم! اين به بركت‏حضور شما دوستان‏و شيعيان على‏عليه السلام در كنار تربت پاك اين‏سلاله رسول الله‏صلى الله عليه وآله است و احياى اين‏مكان مقدس است.» و همان روز به بركت‏وجود ميهمانان اصفهانى، كلنگ «مسجدحضرت فاطمة‏الزهراءعليها السلام‏» شهر علويجه -واقع در اتوبان شهيد بهشتى - توسط حاج‏آقاى ابطحى و امام جمعه علويجه(حجة‏الاسلام والمسلمين حاج‏سيدضياءالدين رفيعى طباطبايى) به زمين‏زده شد و مبلغى نيز توسط بازاريان اصفهان،براى احداث ساختمان اين مسجد اختصاص‏داده شد كه بدين وسيله از همه خدمتگزاران‏به ساحت مقدس ائمه اطهارعليهم السلام وامامزادگانى كه مظلومانه در گوشه و كنارممالك اسلامى به ويژه كشور عزيزمان به‏شهادت رسيدند و غريبانه اجساد مطهر آنان‏به خاك سپرده شده است، صميمانه تشكرمى‏كنيم و توفيق شناساندن اين چهره‏هاى‏گمنام را از درگاه رب جليل مسئلت داريم.



1- احمدبن موسى (آفتاب شيراز)، مقدمه.

2- ديباچه ديار نون، ص 41.

3- لغت‏نامه دهخدا، واژه علويجه.

4- ر.ك: حياة‏الامام موسى بن جعفر(ع)، ج 2، ص‏437.

5- همان، ص 377. به نقل از كشف الغمة، ص 243 وتذكرة‏الخواص، ص 84.

6- جامع الانساب، ص 55.

7- نورالابصار، ص 138.

8- كنزالانساب، ص 74.

9- سراج الانساب، ص 44 و جامع الانساب، ص 9.

10- نفس المصدر، ص 44.

11- عمدة‏الطالب، ص 218.

12 و

13- بحارالانوار، ج 48 و پاورقى ص 284 و285.

14- عمدة‏الطالب، ص 229.

15- حياة الامام موسى بن جعفر(ع)، ج 2، ص 378.

16- همان، ص 437.

17- تحفة‏العالم، ص 37. به نقل از حياة‏الامام‏موسى بن جعفر(ع)، ج 2، ص 439.

18- آفتاب شيراز، ص 49.

19- رياض الانساب، ج 2، ص 146 و امامزادگان،ص 22.

20- عربستان اصفهان به دو بخش شمالى و جنوبى‏تقسيم مى‏شده است. عربستان شمالى تاگلپايگان وخوانسار امتداد داشت. عربستان جنوبى از اشن تاعلويجه كه و از آن جا تا «گز و برخوار» اصفهان امتدادداشت و اين منطقه عرب نشين و محل سكونت‏سادات‏علوى در علويجه بود. اين بخش در حال حاضر به نام‏بخش «مهر دشت‏» معروف است.

21- علويجه در فاصله 70 كيلومترى اصفهان قراردارد و از مقابل پليس راه اصفهان - تهران به سمت‏غرب بزرگراه امتداد پيدا مى‏كند و فاصله آن ازبزرگراه تا علويجه 40 كيلومتر است.

22- تحقيقات مؤلف از منابع مختلف و سالمندان‏علويجه.




/ 1