پانىپتى - بوعلى قلندر
سيدشرفالدينبوعلى قلندر فرزند سالارفخرالدين پانىپتى. عارف و شاعر. قرن 7 و 8 ه. ق. متولّد 606 ه. ق. متوفّى 724 ه. ق.از زندگانى وى آگاهى چندانى در دست نيست. وى با سلطانغياثالدين تُغلُق ديدار داشت و معاصر وى بود. وى در شهر پانىپت متولّد شد. پدرش از عراق به پانىپت رفته بود. وى در ابتدا حكمت الهى آموخت و سپس از تحصيل علم منصرف شد و با به جا آوردن چلّه و اربعينات و در اثر رياضتهاى شاقه و مداوم لقب قلندرى را دريافت نمود. سپس از پيروى احكام دينى و احاديث نبوى دست كشيد. گويا وى جانشين روحانى قطبالدين بختيار بوده است. افسانههاى زيادى دربارهى زندگى و كرامات وى ذكر شده است. وى را در شهر پانىپت هندوستان به خاك سپردند. آثار منسوب به وى عبارتند از :الف : مكاتيب.ب : مثنوى كلام قلندر
.ج : مثنوى بوعليشاه.براى آگاهى بيشتر، مراجعه شود به رديوان اشعار بوعلى قلندر، به اهتمام ميرطاهر , دانشنامهى ايران و اسلام، ج 8، ص 1078 , اخبارالاخيار , تذكرهى صبح صادق , شرفالمجالس.
از اشعار اوست :
حسن تو عجيب است، جمال تو غريب است
پرغيرتم ز ديده كه ديده است روى تو
چندان كه آرزوى تو در سينه جاى كرد
جمال پيكرش سرّ الهى است
گر عشق حقيقى و گر عشق مجاز است
ز عشق روى نتابم اگر سرم برود
نصيب روى رقيبان من شود يارب
دراز باد شب وصل تا ابد يارب
كه دلبرم به بهانه نه از برم برود
حيران تو دلها و پريشان تو جانها
يا بر سرى كه ديدهى من اندر آن سر است
هر آرزو كه داشتم اكنون محقر است
كه برتر از سفيديد و سياهى است
مقصود از اين هر دو مرا سوز و گداز است
نه گاهى از دل من ياد دلبرم برود
سياهىاى اگر از روى اخترم برود
كه دلبرم به بهانه نه از برم برود
كه دلبرم به بهانه نه از برم برود