3- رابطه پيامبر_صلّي الله عليه و آله_ و علي_ عليه السلام _ با حسنين - عليهما السلام -
برجستگي شخصيت افراد و شناخت رو به رشد انسانها نسبت به آنها زمينهساز شهرت و مسؤوليتهاي پي در پي در جامعه ميشود كه اين پديده آفاتي هم چون كمي فرصت براي رسيدن به خانواده، همسر و فرزندان را فراهم ميكند. آنانكه اندك آشنايي با چنين آثاري داشته به خوبي از صفات ناپسند آن آگاهي دارند.فاطمه زهرا ـ عليها السلام ـ در سخنان مختلف خود، يكي از ويژگيهاي علي ـ عليه السلام ـ را رسيدگي به حسن و حسين ـ عليهما السلام ـ بيان كرده، از يك سو اعتدال و هم سو نگري امام را ميستايد، از سوي ديگر همراهي شوهر را در مشاركت عاشقانه در كارهاي منزل بازگو كرده، فرزندان خود را دور از عاطفه پدري و مهر و علاقه آنان ندانسته ميفرمايد:«يا رسول الله!... و ابو الحسين يحمل حسناً و حسيناً[1]»؛اي رسول خدا! ابو الحسن ديشب تا به صبح ـ حسن و حسين را نگاهداري ميكرد.و در سخني ديگر نقش تربيتي علي ـ عليه السلام ـ و آثار روحي رواني اين ويژگي ارزشمند را بدين گونه بيان ميكند:«... و باب بنيهما و الحسن و الحسين الذين هما ريحانتي رسول الله سيدي شباب اهل الجنه[2]»؛علي پدر حسن وحسين، دو دسته گل پيامبر و دو بزرگ و سرور جوانان اهل بهشت است.
به به از پـيوند يـاس و نـسترن
چـارده آئـينه پـاك و صـيقلي
پنج تن مثل ستو در دين ماست
چـارده آئـينـه در آئـين مـاست[3]
هم حسين اين جا شكوفد هم حسن
يـازده آئـينـه از نـسل عـلي
چـارده آئـينـه در آئـين مـاست[3]
چـارده آئـينـه در آئـين مـاست[3]
حسن و حسين ـ عليهماالسلام ـ فدايي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ
«عاطفه» و «وظيفه» دو صفت شايسته است كه انسانهاي دينباور و متعهد از آن بهرهمند بوده و در بسياري از صحنههاي زندگي به سلامت و سعادت خود و فرزندان دستمييابند، همانند توجه به رشدجسماني و فراهم ساختن رفاهزندگي و تحصيل دانش در مراحل مختلف موفقيت. اما در پارهاي از عرصههاي حساس كه تصميمگيري بسيار دشوار مينمايد، پدران و مادران بايد بين عاطفه و وظيفه يكي را ترجيح داده، ديگري را كنار زنند. آنجا كه دين و آئين الهي در خطر است و دشمن تا پشت دروازههاي شهرها آمده است ميدان امتحان و لحظهگزينش براي يكايك خانوادهها فرا ميرسد؛ از يك سو عشق و عاطفه دروني و دلبستگيها و آرزوهاي امروز و فردا زنجيري بر قلبها قرار داده كه جدايي از آن سخت و سنگين است، از سوي ديگر، رسالت و مسؤوليت دفاع از توحيد و رسالت و امامت، نداي (هل من ناصر) در گوش دل و انديشه سر ميدهد. به راستي در چنين عرصههاي بس حساس ما كدام يك از اين دو را انتخاب ميكنيم؟لذات زود گذر، آرزوها و هوسهاي زندگي، فرداي اميد و عاطفه يا...؟!به مدينه باز گرديم و در چنين لحظهاي سرنوشت ساز، از تصميم فاطمه ـ عليها السلام ـ آگاه شويم.روزي كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ به مسجد رفته به مسلمانان فرمود: هر كس از من طلبي دارد درخواست كند ـ تا در اين دنيا طلب او را پرداخته و يا حق وي را با قصاص جبران كنم ـ مردي از جنگ بدر و شلاق رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ سخن گفت كه بر بدن او خورده است. با اشارة پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بلال به سوي خانة فاطمه ـ عليها السلام ـ روانه شد تا همان شلاق روز جنگ را گرفته به مسجد آورد.حضرت زهرا ـ عليها السلام ـ، شگفت زده از ماجرا پرسش كرد و چون آگاه شد، نالهاي زده، فرمود:«... يا بلال فقل للحسن و الحسين يقومان الي هذا الرجل فيقتص منهما و لا يدعانه فيقتص من رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ[4]»؛اي بلال! به فرزندانم حسن و حسين بگو نزد آن مرد روند تا او از آن دو قصاص كند و نگذارند پيامبر را قصاص نمايد».اين در حالي بود كه حسن و حسين كودكاني خردسال ـ و فرزنداني در كمال دلبري از مادر و پدر ـ بودند!!
[1] . مسند احمد، ج 6، ص 298؛ احقاق الحق، ج 10، ص 266؛بحار الانوار، ج 43، ص 134 و 84 و 85.[2] . رياحين الشريعه، ج 1، ص 193.[3] . كفشهاي مكاشفه، ص 492 و 493 (با گزينش).[4] . امالي شيخ صدوق، ص 376؛ محجة البيضاء، ج 8، ص 276؛ بحار الانوار، ج 22، ص 508.