4- حضرت مهدي - عجل الله تعالي فرجه الشريف- در بيانات حضرت زهرا ـ عليها السلام ـ
نويد حضور و ظهور تك سوار دادگستر هستي، حضرت مهدي (عج) پيش از ميلاد آن حضرت از سوي زهراي مرضيه ـ عليها السلام ـ با سخنان گوناگون داده شده است كه معروفترين اين سخنان حديث گوهر باري به نام «خبر لوح» است.آبشار سرشار اين شناخت و معرفت در «صحيفة فاطمه ـ عليها السلام ـ» تجلي يافته است؛ مجموعه مطالب و احاديثي كه از اسرار الهي محسوب ميشود و فقط در اختيار اهل بيت ـ عليهم السلام ـ، از امام علي ـ عليه السلام ـ تا امام مهدي (عج) قرار داشته است.در اين ميان برخي از اصحاب والا قدر كه از آشنايان با معارف ناب محمدي ـ صلّي الله عليه و آله ـ و شيفتگان خاندان نبوي بودهاند، آگاهيهاي آسماني را نصيب خود ساختهاند كه از آن ميان به جابر بن عبدالله انصاري ميتوان اشاره كرد.او نقل ميكند كه روزي در محضر زهراي اطهر ـ عليها السلام ـ بودم كه صحيفهاي نوراني ديدم. سؤال كردم اين چه نوشتاري است، فرمود:«هذا لوح اهداهُ الله الي رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ فيه اسم ابي و اسم بعلي و اسم اِبْنَيّ و اسماء الاوصياء من ولدي فاعطا فيه ليَسُرّني»؛اين كتابي است كه خدا آن را به پيامبر هديه فرمود. در اين نوشتار نام پدرم و شوهرم و اسم دو فرزندم و اماماني كه همه از فرزندان من هستند، وجود دارد. رسول خدا آن را به من عطا كرد تا مرا مسرور و شادمان سازد.گفتم: در اين كتاب دوازده نام ثبت شده است، آنها اسامي چه كساني است؟فاطمه ـ عليها السلام ـ فرمود:«هذه اسماء الاوصياء اوّلهم ابن عمّي واحد عشر من ولدي و آخر هم القائم»[1]؛اين نامهاي جانشينان -پيامبر- است، اول آنها علي ـ عليه السلام ـ پسر عموي من و يازده فرزندان او كه همه از نسل من هستند و آخرين آنها، حضرت قائم ـ عليه السلام ـ است.در برخي از اخبار و روايات، پس از بيان ماجراي «خبر لوح» به نسخه برداري جابر اشاره كرده و از تطبيق آن چه جابر در دست دارد با لوحي كه امام محمد باقر ـ عليه السلام ـ نزد خود دارد سخن گفته شده است. سپس به اين عبارت صراحت دارد كه در لوح از قول خداوند تبارك و تعالي نوشته شده است:«... با فرزند او (امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ)، «م ح م د» كه رحمت است براي جهانيان، سعادت را به اوج ميرسانم.» كمال موسي، شوكت عيسي، شكيبايي ايوب با اوست. در زمان (غيبتِ) او دوستان من خوار و زبون ميشوند و سرهاي آنها همچون سرهاي ترك و ديلم به پيش اين و آن به رسم هديه فرستاده ميشود، كشته ميشوند، سوزانيده ميشوند و همواره در ترس و وحشت و اضطراب به سر ميبرند. زمين با خونشان رنگين گردد، زنانشان در سوگ آنها گريان و نالان شوند، آنها دوستان حقيقي من هستند كه به وسيلة آنها فتنههاي تيره و تار را دفع كنم و به وسيلة آنان اضطرابها و تشويشها را برطرف سازم و گرفتاريها را رفع نمايم و بندها را فروگشايم. بر آنها باد صلوات و درود و رحمت از پروردگارشان و آنهايند هدايت يافتگان.»[2]
يـا رب كـه كارها همه گردد به كام
مـا بـادة مـحـبّت او نـوش كـردهايـم اي
هرگز نميرد آن كه از اين باده زنده شد
اي بـاد اگر بـه كـوي امام زمان رسي
گو هـمتي بـدار كـه مـخمور فُـرقتيم
شايد برآيد از ميوصل تو كام ما[3]
ما نور حضور خـويش فروزد امام ما
بـيخـبر ز لذّت شرب مدام ما
ثبت است بـر جريدة عالم دوام ما
زينهار عرضه دار به پيشش پيام ما
شايد برآيد از ميوصل تو كام ما[3]
شايد برآيد از ميوصل تو كام ما[3]
جدّ عزيزم حسين ـ عليه السلام ـ ـ در آن هنگامة رنج و مصيبت ـ رو به ياران كرد و فرمود:
بهشت بر شما مژده باد، سوگند به خدا پس از ماجراي ما ـ در عاشوراي خونين ـ و بعد از مدتي خداوند، ما و شما را زنده ميكند و به صحنه ميآورد تا قائم ما ظهور كند او از ستمگران انتقام ميكشد و من و شما زنجيرها، بندها و انواع عذابهايي كه ستمگران را به وسيلة آنها عذاب ميكنند، ميبينيم.شخصي از امام پرسيد: قائم شما كيست؟حضرت فرمود:
«هفتمين فرزند پسرم محمد باقر ـ عليه السلام ـ است و او «حجة» بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن علي پسرم خواهد بود. كسي كه دوران طولاني غايب ميشود، سپس آشكار شده و جهان را كه پر از ظلم و جور گرديده، لبريز از عدل و داد ميكند.»[8]آري؛
دانـي كـه چيست دولت روي امام ديدن
گاهي بـه حـضرت او، راز نـهفته گـفتن
گـاهي جـهاد كـردن، بـا دشمنان مـلت
مهرش به دل نهفتن، رازش به كس نگفتن
تا بعد از آن به نقشي در دستخودگزيدن[9]
در كوي او گدايي، بر خسروي گزيدن
گـاه از لب شريفش، اسرار دل شنيدن
سـرهاي نـاكسان را در مقدمش بريدن
تا بعد از آن به نقشي در دستخودگزيدن[9]
تا بعد از آن به نقشي در دستخودگزيدن[9]
[1] . اصول كافي، ج 1، ص 537؛ كتاب عوالم، ج 11، ص 615؛ امالي صدوق، ص 182؛ تفسير البرهان، ج 2، ص 123.[2] . احتجاج طبرسي، ص 67؛ الزام الناصب، ج 1، ص 213؛ بحار الانوار، ج 36، ص 195؛ غيبت طوسي، ص 93.[3] . شوق مهدي ـ عليه السلام ـ (مجموعه اشعار فقيه والا گوهر ملا محسن فيض كاشاني (ره) دربارة حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ)، ص 83.[4] . احقاق الحق، ج 21، ص 26 و 27؛ كوكب الدرّي، ج 1، ص 235؛ عوالم المعارف، ج 11، ص 228.[5] . ذخائر العقبي، ص 136.[6] . يوم الخلاص، ص 374؛ بشارة الاسلام، ص 81.[7] . عقدر الدرر، ص 160؛ كمال الدين، ص 317.[8] . مقتل الحسين مقرم، ص 258.[9] . شوق مهدي ـ عليه السلام ـ، ص 49.