5- الگوي حضرت مهدي - عجل الله تعالي فرجه الشريف- در جمعة ظهور - الگوهاي ناب در نگاه دخت آفتاب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

الگوهاي ناب در نگاه دخت آفتاب - نسخه متنی

احمد لقماني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


5- الگوي حضرت مهدي - عجل الله تعالي فرجه الشريف- در جمعة ظهور

اين فراز از سخن را با اين پرسش آغاز مي‎كنيم كه شخصيّتي جهاني و بي‎نظير كه ذخيرة خداوندي براي فردا و فرداهاي حيات و هستي قلمداد مي‎شود و از «آدم» تا «خاتم» او را تجلّي بخش آرمانهاي انبياء معرفي كرده‎اند و تمامي معصومان ـ عليهم السلام ـ گستره‎اي بي‎كران از ارادت و عشق روز افزون نسبت به او داشته‎اند، چه اسوه‎‎اي كامل و الگويي جامع براي جمعة ظهور و ايام حضور خود خواهد داشت؟ و آيا معيارهاي راستين و بنيادين او در اين باره چه عواملي بوده است؟

پاسخ را از گفتار گرانبار آن عزيز عرشي مي‎يابيم كه در عبارتي كوتاه، بلنداي بينش و گزينش خود را ترسيم كرد و فرمود:

«... في ابنة رسول الله لي اسوة حسنه»[1]؛

دختر رسول خدا ـ فاطمه زهرا ـ عليها السلام ـ ـ براي من الگوي نيكو و اسوة شايسته است.

به راستي چه ويژگي‎هاي جاودان و آموزه‎هاي پايداري در هجده بهار زندگاني آن پاك‎بانو به چشم مي‎خورد كه امير آسمان و زمين و فريادرس هستي، حضرت مهدي (عج) او را براي قرن‎هاي بسيار الگوي يكتاي خود در تمامي عرصه‎ها و صحنه‎ها مي‎داند؟ آيا اين سخن نشانگر شناختي والا نسبت به آفتاب عظمت و شخصيت دخت رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ و صدّيقة كبري نخواهد بود؟

به يقين اين نگرش روشن، برخاسته از معرفتي فراگير است كه از آن ميان مي‎توان به پاسخ آن حضرت به سعد بن عبدالله اشاره كرد كه ماجراي زكرياي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را بيان كرده و به سخن آن پيامبر الهي كه نام «فاطمه ـ عليها السلام ـ» را ماية پاك سازي روح و روان خود از تمامي غبارهاي غم و تيرگي‎هاي ماتم صراحت دارد و پس از آگاهي آن رسول خداوند از ماجراي كربلا، از گفتار او نسبت به مصيبت‎ و عزاي زهراي مرضيه در داغ‎دلبندخود، امام حسين ـ عليه السلام ـ خبر مي‎دهد![2]

آشنايي بس روشن و روشنگرِ آن بزرگ پيشواي آفرينش نسبت به حوادث صدر اسلام فراتر از جلوه‎هاي ظاهري پديده‎ها بوده است، از اين رو با افشاگري كم‎نظيري، پرده از چهرة ريا آلود و تزويرگونة غاصبان خلافت امام علي ـ عليه السلام ـ و ظالمان سيّدة زنان زهراي مرضيه ـ عليها السلام ـ برداشته، آنان را بيرون از زمرة خدا خواهان و دين‎باوران معرفي مي‎كند و مي‎فرمايد:

«بل اسلما طمعاً، لِاَنّهما يجلسان اليهود و يستخبر اِنَّهُمْ عمّا كانوا يجدون في التوراة...»[3]؛

آن دو به خاطر طمعي كه براي دستيابي به قدرت داشتند، اسلام را قبول كردند، زيرا با يهود نشست و برخاست داشتند و از آنان دربارة آينده كه در تورات و ساير كتب آمده مي‎پرسيدند و حتي بيعت آنها با رسول خدا به اين سبب بود كه هر كدام به قدرتي دست يابند.

بي‎شك فرياد رسي اينچنين توان انتقام ظلم و ستمي آنچنان را خواهد داشت و در آن روز موعود و محبوب كه دل‎ها و ديده‎ها به سوي آن پرواز انتظار دارد، از سوي خداوند منتقم، دست انتقام آسماني از سران ستم و ستمكاري ـ از آغاز تا فرجام آفرينش ـ خواهد بود، كه:




  • لكنّ كسر الضلع ليس ينجبر
    اذ رَضُّ تلك الاضلع الزّكيه
    و مِنْ نبوع الدّمِ مِنْ ثَدْيَيْها
    و جاوَزوالحدَّ بلطم الخدّ
    فَاحْمرَّتِ العين و عينَ المعرفه
    و لا تُزيلُ حُمْرَةَ العين سِوي بيضُ
    السيوف يوم يُنْشَرُ اللّوي[4]



  • اِلّا بصممصامٍ عزيزٍ مقتدر
    رزّية لا مِثْلُها الزّرّيه
    يُعرفُ عَظْمُ ماجري عليها
    شلّت يد الطغيان و التعدّي
    تَذْرفُ بالدّمع علي تلك الصّفه
    السيوف يوم يُنْشَرُ اللّوي[4]
    السيوف يوم يُنْشَرُ اللّوي[4]



لكن شكستن پهلوي حضرت زهرا ـ عليها السلام ـ ترميم نخواهد شد

مگر با شمشير عزيز قدرتمند -حضرت بقية الله ـ عليه السلام ـ-

زيرا كه خرد كردن آن پهلوي پاك مصيبتي است كه نظيرش مصيبتي نيست

و از فوران خون از دو سينه‎اش بزرگي آنچه بر وي گذشته است شناخته مي‎شود

سست باد دست طغيان و تجاوز آن جانيان كه با ضربه زدن به صورت وي از حدّ خود تجاوز كردند

چشم وي سرخ وخونين شد وهمراه آن چشم معرفت بر چنين كاري به شدّت اشك خواهد ريخت

از بين نمي‎برد سرخي چشم را غير از سفيدي شمشيرها در آن روز كه -پرچم امام مهدي (عج)- برافراشته شود

ان شاء الله


[1] . بحار الانوار، ج 53، ص 179ـ180.

[2] . بحار الانوار، ج 52، ص 84.

[3] . احتجاج طبرسي، ج 2، ص532؛ بحار الانوار، ج 52، ص 86.

[4] . آيت الله كمپاني اصفهاني، ر.ك: ديوان «الانوار الاقدسيه، ص 42ـ44؛ فاطمة الزهرا من المهد الي اللحد، ص 644ـ649.


/ 52