1- حضرت خديجه ـ عليها السلام ـ
حضرت خديجه، دختر خويلد و فاطمه، زني پاكدامن و با شخصيت بود كه در دوران جاهيت وي را «طاهره» لقب دادند. او بانويي بزرگ و ثروتمندي سرشناس در شبهجزيرة العرب به حساب ميآمد كه با دارايي خويش توسط افرادي به تجارت و مضاربه ميپرداخت.[1] از اين رو در پي شخصي امين و درستكار بود تا سرمايهتجاريخويش را با خاطري آسوده در اختيار او قرار دهد.حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه در آن زمان جواني بيست و پنج ساله بود و به درستي، راستي و حفظ امانت شهرتي بينظير داشت، مورد توجه خديجه قرار گرفت، تا آن كه روزي با عموي اوابوطالب به گفتگو پرداخت تا از آن حضرت درخواست رياست تجارت او را نمايد.[2] از سوي ديگر اخبار عالمان، كاهنان و عموي خود، ـ كه ازدانشمندان گرانمايه عرب به حساب ميآمد ـ نسبت به حضور پيامبريخاتم، بعثت او در شهر مكه و ازدواج زني شريف و ثروتمند از قريش با او، حساسيت خديجه را برانگيخت تا از شخصيت چنين پيامبري آگاهي يابد. شوق آشنايي با آن رسول الهي آنگاه فروزان شد كه عموي خديجه به او بشارت ازدواج وي را با آن پيامبر برگزيده داد.[3]پاسخ مثبت محمد به ابوطالب براي سرپرستي كاروان تجاري خديجه، وي را بر آن داشت تا غلام خود ميسره را مأمور آگاهي از سيره و سخن محمد و پيش آمدهاي مختلف سفر نمايد.بازگشت قافله از شام و با خبر شدن خديجه از ورود آن به مكه موجب شد تا او در اطاق فوقاني خود، نظارهگر مالالتجاره و سرپرست آن باشد، كه ناگاه حادثه خيرهكنندهاي تعجب او را برانگيخت و در پي آن يقين سرشاري در اعماق وجود او ريخت. خديجه چون نگاه كرد قطعه ابري ديد كه بر سر محمد سايه افكنده و با حركت او، حركت ميكند! از اين رو شوق و شعفي افزونتر يافت تا آن جا كه خود پيشنهاد ازدواج با حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ را بيان كرد و به او گفت:«... اگر بخواهي ازدواج كني، من به كنيزي شما حاضرم!»خبر اين پيشنهاد از سوي حضرت، به ابوطالب و ديگر عموها رسيد و ابوطالب خطبه عقدي فصيح و بليغ قرائت كرد، در حالي كه مهريه خديجه از مال خود او بود و ضيافت و پذيرايي از مهمانان نيز از دارايي خديجه![4]مراسم خواستگاري رسمي و ازدواج حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ با خديجه انجام شد و مردم مكه از اين ماجرا آگاه شدند. زنان كمخرد و سطحينگر قريش كه خواستگاران سرشناس و ثروتمندي براي خديجه ميديدند، چون از تصميم و اشتياق او با خبر شدند، وي را سرزنش كرده، رابطه خود و دوستان را با او قطع كردند و ازاينكه چنين زني با «يتيم عبدالله» و «تهيدستي از بني هاشم» ازدواج كرده، لب به نكوهش او گشودند.[5]ازدواج رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ در 25 سالگي با بزرگ بانويي چون خديجه و زندگي مشترك آن دو سرآغاز تحولاتي شگرف در تاريخ اسلام گرديد.[6]اين وصلت مبارك و شكوهمند موجب فراهمشدن پشتوانة مالي عظيمي براي پيامبر بود تا در برابر تهديدها و تحريمهاي اقتصادي مشركان، توان ادامه وظيفه و پايداري يابد.[7] افزون بر آنكه همدل و همراهي خداجو و دين باور در كنار خود خواهد داشت كه در دشواري شرايط و سنگلاخهاي مسير رسالت، پا به پاي آن حضرت گام برداشته و به عنوان نخستين بانوي با ايمان قلمداد ميشود،[8] تمامي دارايي خويش را با اخلاص و عشق بينظيري در اختيار پيامبر قرارداده تا از بخش چشمگيري از مشكلات، كاسته و فشار كمتري به تازه مسلمانان وارد شود. از اين رو پروردگار بزرگ اين لطف بس بزرگ را با نزول آيهاي، برابر ديدگان رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ قرار ميدهد كه:[9]«... و وجدك عائلاً فاغني»[10]؛و تو را تنگدست يافت و بينياز گردانيد.[1] . اسد الغابه، ج 5، ص 434؛ الاصابه، ج 4، ص 273؛ بحار الانوار، ج 16، ص 7 و 13.[2] . بحار الانوار، ج 16، ص 3، 4، 5، 9؛ اسد الغابه، ج 5، ص 435؛ كشف الغمه، ج 2، ص 135.[3] . بحار الانوار، ج 14، ص 4.[4] . اسد الغابه، ج 5، ص 43.[5] . الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 524؛ المناقب، ج 2، ص 340؛ ثاقب المناقب، ص 286؛ بهجة قلب المصطفي (ترجمه)، ص 202ـ210؛ الايقاظ من الهجعه، ص 148.[6] . كنز الدقائق، ج 10، ص 397؛ بحار الانوار، ج 16، ص 10.[7] . الشافي في الامامه، ج 4، ص 24؛ بحار الانوار، ج 16، ص 8.[8] . مروج الذهب، ج 2، ص 284؛ شرح الاخبار في فضائل الائمة الاطهار، ص 19 و 21؛ الفصول المختار، ص 258؛ كنز الفوائد، ج 1، ص 263 و 272؛ كشف اليقين في فضائل اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ، ص 26؛ منهج الصادقين، ج 4، ص 307؛ حلية الابرار، ص 242؛ غاية المرام، ج 1، ص 499، 501 و 502؛ كامل بهايي، ج 1، ص 236؛ كنز الدقائق، ص 5، 524؛ مجمع البيان، ج 3، ص 65؛ المناقب، ج 2، ص 4 و 7 و 15؛ العمده، ص 61 و 85؛ بناء المقالة الفاطميّه، ص 318؛ كشف الغمه، ج 1، ص 83، 178ـ507 و 510.[9] . بحار الانوار، ج 43، ص 34.[10] . و الضحي، 8.