1- سلمان فارسي - الگوهاي ناب در نگاه دخت آفتاب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

الگوهاي ناب در نگاه دخت آفتاب - نسخه متنی

احمد لقماني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


1- سلمان فارسي

سلمان، آشناي‎صميمي‎خانه و خانواده اهل‎بيت ـ عليهم السلام ـ و يارهمدل وهمراه آنان در تمامي‎عرصه‎ها و صحنه‎هاست. مسلمان ممتازي كه نام «ايران» را در جزيرة العرب، بلند آوازه ساخت و با پيشينه‎اي پاك از خداپرستي و توحيد، نبوت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ را از سر شناخت و معرفت پذيرا شد. به دست آن حضرت آزاد گرديد و تا پايان حيات از تمامي زنجيرهاي ذلت كفر و شرك آزاد بود.[1]

«روزبه»، «ماهويه»، «بهبود» و «مابه» نام پيش از اسلام او بود[2] كه با تدبير درس‎آموز نبي اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نامي آرماني، هدفمند و شورآفرين يافت تا فال نيك به نام «سلمان»، ريزش رحمت الهي در«تسليم» هميشه او در برابر حق و «سلامت» وي از هر گونه انحراف را دربرداشته باشد!

ديري نپاييد كه واژه «فارسي» نام او نيز از سوي رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ به «محمدي» تغيير يافت تا امروز و هر روز، تمامي مسلمانان، سلمان را از آن خود دانسته هماره او را الگويي گرانقدر بدانند.[3]

«سلمان از من است»، نشان روشني از ارزش والاي او در نگاه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بود؛ ارزشي كه آن حضرت را اين گونه به ترسيم جلوه‎هاي شخصيت او بر آن داشت كه فرمود:

«خداوند سلمان را در آسمان دوست دارد و رسول خدا در زمين. جبرئيل هر گاه نزد من مي‎آمد، امر مي‎كرد تا سلام خدا را به او برسانم. سلمان از من است، هركس به او جفا كند به من جفا كرده است و هركس او را بيازارد، مرا آزرده است... او يكتاپرستي دين باور و موحدي خداجو بوده است.»[4]

صفات ستودني سلمان به‎گونه‎اي بود كه ديگر معصومان ـ عليهم السلام ـ نيز زبان به ستايش او مي‎گشودند و پرتوي از شناخت خويش را بر زبان جاري مي‎ساختند.

امير مؤمنان علي ـ عليه السلام ـ درباره او فرمود:

«بخّ بخّ! سلمان منا اهل البيت و من لكم بمثل لقمان الحكيم عَلِمَ عِلْمَ الأول و الاخر و هو بحر لا يُنزح»؛[5]

به به! سلمان جزء خانواده ماست، شما در كجا مانند سلمان مي‎يابيد كه هم چون لقمان حكيم است. علم گذشتگان و آيندگان را داراست و دريايي است كه پايان ندارد.

در سخن ديگري امام او را «آبشارگوارايي كه‎حكمت و دانش ازآن تراوش‎مي‎كند»[6] معرفي‎كرد و عظمت شگفت‎آوري از سلمان ترسيم ساخت و فرمود:

«من درباره كسي كه از سرشت ما آفريده شده و روحش با روح ما آميخته، چه مي‎توانم بگويم، خداوند او را به آغاز و انجام علوم و ظاهر و باطن و اسرار دانشها، اختصاص داده است!»[7]

آري




  • ز سلمان كـه بـودي سـر داسـتان
    بـه گـنج نـهاني، زبـانـش كـليد
    بـه دانشوري هـمچو او كس نبود
    چنين گفت كاز اهل بيت من است
    چه ايشان به من يك دل و يك تن است[8]



  • كـه دانـش بـه او بـود همداستان
    ز سيـماش، راز نـهانـش پـديـد
    پـيمبر مـر او را بـه دانـش سـتود
    چه ايشان به من يك دل و يك تن است[8]
    چه ايشان به من يك دل و يك تن است[8]



صفاتي آنچنان مي‎سزد كه اوصافي اين چنين از سوي پاكان و معصومان ـ عليهم السلام ـ درباره سلمان بازگو شود:

سلمان به اسم اعظم خداوند آگاهي دارد![9]

بهشت مشتاق ديدار علي، عمار، سلمان و ابوذر است![10]

سلمان از هوشمندان، آگاهان و هوشياران ـ در عرصه خدا باوري و ولايت محوري ـ است![11]

با رحلت رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ همه افراد، جز سلمان، ابوذر و مقداد، از راه ـ صحيح ـ اسلام متزلزل شدند![12]

خدا مرا فرمان داد تا چهار نفر را دوست بدارم و مرا آگاه كرد كه آنان را دوست دارد، آنها عبارتند از: علي، سلمان، ابوذر و مقداد.[13]



[1] . ر.ك: كمال الدين و تمام النعمه، ص 165؛ درجات الرفيعه، ص 3و2 (سخن سلمان كه فرمود: اعتقني رسول الله و سمّاني سلمان؛ رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ مرا آزاد كرد و نامم را سلمان گذاشت.)

[2] . نك: قاموس الرجال، ج 4، س 429؛ معجم البلدان، ج 2، ص 196؛ رجال كشي، ص 15. ديار نخستين سلمان «رامهرمز» شيراز يا روستاي «جَيْ» اصفهان بيان شده اما سخن كامل‎تر آن است كه در رامهرمز از مادرزاده شده و جي اصفهان محل اصلي پدر او، يعني «بدخشان» بوده است؛ ر.ك: نامه دانشوران، ج 9، ص 5 و 2.

[3] . سفينة البحار، ج 1، ص 648؛ مروج الذهب (ترجمه)، ج 1، ص 664 و 665 و 700.

[4] . الاختصاص، ص 11 و 22؛ بحار الانوار، ج 22، ص 146؛ قاموس الرجال، ج 4، ص 429.

[5] . شرح نهج البلاغه، ج 18، ص 36 و 38؛ رجال كشي، ص 118 و 20.

[6] . ايرانيان مسلمان در صدر اسلام، ص 57 و 58.

[7] . نفس الرحمان، ص 32؛ الصفوة من الصحابة و التابعين، حسين الشاكري، ص 23ـ65.

[8] . ايرانيان مسلمان در صدر اسلام، ص 67 و 68؛ لغت نامه دهخدا، ج 9، ص 13734.

[9] . (امام صادق ـ عليه السلام ـ)؛ بحار الانوار، ج 22، ص 346.

[10] . (رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ)؛ همان، ص 324؛ الصفوة من الصحابة و التابعين، ص 23ـ32.

[11] . (امام باقر ـ عليه السلام ـ)؛ بهجة الاعمال، ج 4، ص 412.

[12] . (امام باقر)؛ اعيانُ الشيعه، ج 7، ص 286؛ بهجة الاعمال، ج 4، ص 410.

[13] . (رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ)؛ خصال صدوق، ج 1، ص 255.


/ 52