1- بلال حبشي - الگوهاي ناب در نگاه دخت آفتاب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

الگوهاي ناب در نگاه دخت آفتاب - نسخه متنی

احمد لقماني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


1- بلال حبشي




  • اي خـوبرو كـه مـاه تمام از جمال تُست
    آيات فتح و نصر دليلي ز دولتت
    گرچه به كام خود خضر آب‎حيات يافت
    لب تشنة حديث جواب زلال تُست[1]



  • سلطان بـخت چـرخ غلام بلال تُست
    قرآن گواه خلق عظيم و خصال تُست
    لب تشنة حديث جواب زلال تُست[1]
    لب تشنة حديث جواب زلال تُست[1]



«بلال» برده‎اي بي‎نام و نشان با چهره‎اي سياه و بدني دردآلود از تازيانه اشرافيت زورمند و زرآلود بود. فرزند «رباح» و «حمامه» كه به جرم يكتا پرستي و آزادي‎خواهي شكنجه مرگبار امية بن خلف را تا عمق جان احساس مي‎كرد[2] و تنها با ياد و نام خداي مهربان «احد»، شكيبايي و بردباري مي‎نمود.

روزي كه رايحة روح‎پرور خداباوري و يكتاپرستي با آزادي از سوي رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ به ژرفاي وجود او وزيد، شوقي شگفت آور سيماي سياه و سيرت سپيد بلال را فراگرفت، ناگاه رو به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نمود و با ارادتي بسيار با زبان حبشي اين شعر را سرود:

«اَرَه بَرَهْ كَنْكَرهْ كِرا كِري مِنْدَرَهْ»؛[3]

آن هنگام كه در ديار ما بهترين صفات پسنديده را جويا شوند ما تو را شاهد گفتار خود مي‎آوريم!!

عظمت مقام و ابهت كلام او موجب گرديد كه منصب ارجمند اذان گويي ـ كه شعار اسلامي و نماد ارزش ديني است و در آن زمان مؤذن، نمايندگي رسمي رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ را در فراخواني مردم به سوي نيايشگاه عهده‎دار بود ـ به او واگذار شود.[4] به گونه‎اي كه ناتواني او در اداي «شين» موجب بخشودگي وي و ادامه اين مسؤوليت تنها از سوي او گردد![5]

شخصيت برجسته بلال به گونه‎اي بود كه با فتح مكه به دستور رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ بر بام كعبه، نداي توحيد و نبوت سر داد و چون پاره‎اي از وارثان كبر و استكبار جاهليت، زبان به نكوهش او و ستايش خود گشودند، فرشته وحي با پيامبر پر نويد الهي ـ در آيه‎اي نوراني ـ بر رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرود آمد تا معيار برتري از سر سپردن «قبيله» به دل سپردن به «قبله» و ميزان تقوا و پرهيزكاري استوار شود.[6]

و در پي آن جبرئيل امين با نزول خود نخست سخن اَشرافِ خودخواه را ـ كه شرافت خود را در حقارت ديگران ديده و از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خواستار دوري بردگان و پابرهنگان ديروزي بودند تا جايگاهي والا نزد رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ يابند ـ مردود شمرد كه با اين خبر سرور و شادي وجود بلال را فرا گرفت،[7] روح او اطمينان و آرامش يافت و آنقدر به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نزديك شد كه زانوانش در كنار پاهاي آن حضرت ديده مي‎شد. سپس خداوند رسول خود را دعوت به بردباري و همراهي افزون‎تر با موحّدان پابرهنه و شيفتگان الهي نمود كه:

«و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربهم بالغداة و العشي يريدون وجهه و لا تعد عيناك عنهم تريد زينة الحياة الدنيا...»[8]؛

-اي رسول ما!- با كساني كه پروردگارشان را صبح و شام مي‎خوانند -و- خشنودي او را مي‎خواهند، شكيبايي پيشه كن و دو ديده‎ات را از آنان بر مگير. مبادا زيور زندگي دنيا را بخواهي -و از آنان غافل شوي-... .


[1] . ديوان منصور، حافظ، ص 98.

[2] . بلال، سخنگوي نهضت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ، عبدالحميد جودة السحار، ترجمة علي منتظمي، ص 4 و 3.

[3] . كشكول شيخ بهايي، عزيز الله كاسب، ص 252.

[4] . تفسير منسوب به امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ، ص 462؛ علل الشرايع، ص 461.

[5] . عدة الداعي، ص 21؛ المحجة البيضاء، ج 2، ص 310.

[6] . حجرات، 13؛ يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عند الله اتقيكم. (ر.ك: تفسير الميزان، ج 18، ص 325؛ اطيب البيان، ج 12، ص 231؛ البرهان، ج 4، ص 210؛ نمونه، ج 22، ص 196؛ تفسير قمي، ج 1، ص 179).

[7] . انعام، 52؛ و لا تطرد الذين يدعوت ربهم بالغداة و العشي يريدون وجهه ما عليك من حسابهم من شيء و ما من حسابك عليهم من شيء فتطردهم فتكون من الظالمين. (ر.ك: تفسير الميزان، ج 7، ص 99؛ بيان السعاده، ج 2، ص 132؛ روح المعاني، ج 7، ص 158).

[8] . كهف، 28.


/ 52