1- ابوذر غفاري
ابوذر صحابي صالح، صادق، شور آفرين و پرتوان در تمامي صحنههاست كه از آغاز پذيرش اسلام تا آخرين لحظة حيات، اندكي در حقگويي، ستمستيزي و ياري نبوت و ولايت كوتاهي نكرد و لحظهاي ترديد به خود راه نداد. او سه سال پيش از بعثت رسول اكرم صلي خدا را ميپرستيد و پس از رسالت آن حضرت، چهارمين يا پنجمين نفر از ايمان آورندگان بود، از اين رو در زمرة «سابقتين در اسلام» محسوب ميشد.[1]اباذر نخستين كسي بود كه ايمان خويش را در مكه آشكار كرد و با ويژگي خاص خود، باور توحيدي خويش را در كنار كعبه به گوش همگان رساند.[2]رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ او را ميستود و ميفرمود: «رحمت خداوند بر تو باد اي اباذر! به راستي كه تو تنها زندگي ميكني، تنها ميميري، تنها برانگيخته ميشوي و تنها وارد بهشت خواهي شد. سعادتمند و رستگارند مردميكه غسل و كفن و دفن تو را به عهده ميگيرند... آسمان سايه نيفكند و زمين در بر نگرفت، راستگوتر از ابوذر! اي اباذر! به راستي كه تو از ما اهل بيت هستي... پس دوستدار اهل بيت من باش، آن كساني كه خداوند «رجس» و پليدي را از آنان دور ساخت و پاكشان گردانيد، پاك گردانيدني مخصوص.»[3]نگرش روشن پيامبر - صلّي الله عليه و آله - پس از رحلت آن حضرت براي همگان تجسم يافت. زيرا ابوذر در تند باد حوادث و اوضاع سياه سياسي ـ در ميان انبوه بيش از يكصد هزار نفر در غدير خم ـ چونان سروي راست قامت و پيشگامي هوشمند، پويا و انقلابي حضوري زنده و تأثيرگذار داشت و لحظهاي تحت تأثير شرايط و جوّ آلودة تطميع و تهديد با زر و زور قرار نگرفت.[4]او از آغازين لحظة حركت به سوي رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ، علي ـ عليه السلام ـ را ـ كه نوجواني بيش نبود ـ در كنار آن حضرت ديده بود و از سختكوشي فاطمه ـ عليها السلام ـ در مسير رسالت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ، آگاهي كامل داشت. از اين رو ايماني از سر شناخت و معرفت به رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ و خاندان پاك او داشت. آنگاه كه سكههاي زرد و سفيد سران حكومت در مدينه و شام به صورت پنهاني براي او فرستاده ميشد تنها به يك جمله بسنده ميكرد:«يك گرده نان جو دارم كه با آن چند روز را ميگذرانم. من با ولايت علي بن ابي طالب و عترت پاك او، احساس بي نيازي از ديگران ميكنم. »[5]روزي ديگر قاطعانه از حركت پر خروش فاطمة زهرا ـ عليها السلام ـ حمايت كرد و فرياد ميزد:«به راستي كه من به خاطر ولايت علي و خاندان هدايتگر او ـ كه به حق و حقيقت دعوت ميكنند و خود اهل هدايت و عدالت اند ـ احساس ثروتمندي بيش از ديگران دارم. من خود اين ويژگيها را در علي و دودمان او از رسول خدا شنيدم... همانا علي راستگوي بزرگ، صديق اكبر وامتيازدهندة حق از باطل بعد از پيامبر خدا و رهبر دينداران است و ثروتپيشواي ستمپيشگان. »[6][1] . الصفوه من الصحابة و الشاكرين، حسين الشاكري، ج 1، ص 67ـ115.[2] . همان، ص 68 و 69.[3] . شرح الاخبار في فضائل الائمة الاطهار ـ عليهم السلام ـ ، ص 502 - خصال، ص 182؛ كامل بهايي، ج 1، ص 157؛ كافي، ج 8، ص 297؛ مجالس المؤمنين، ج 1، ص 217.[4] . نك: تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 124 و 173؛ مروج الذّهب، ج 2، ص 341 و 342؛ تاريخ الطبري، ج 4، ص 283؛ طبقات الكبري، ج 4، ص 229؛ الغدير، ج 6، ص 304 و ج 9، ص 373.[5] . نقد الرجال، ج 1، ص 77؛ شجرة الطوبي، شيخ محمد مهدي مازندراني (شرح زندگاني ابوذر).[6] . ر.ك: المجالس السنيّه، ج 1، ص 243ـ245؛ الصفوه من الصحابه و التابعين.