3- حذيفه و فاطمة زهرا ـ عليها السلام ـ - الگوهاي ناب در نگاه دخت آفتاب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

الگوهاي ناب در نگاه دخت آفتاب - نسخه متنی

احمد لقماني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


3- حذيفه و فاطمة زهرا ـ عليها السلام ـ

حذيفه از ياران و همراهان دخت آفتاب، فاطمه زهرا ـ عليها السلام ـ بود كه افتخار والاي نقل احاديث از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ را نصيب خود كرده بود؛ رواياتي كه درباره شيوه برخورد پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ با فرزند دلبند خود زهراي مرضيه بود و هر يك چونان چلچراغي هميشه روشن، دل‎ها و ديده‌ها را پر از نور معرفت و ارادت مي‌كرد.

از حذيفه روايت شده است:

«رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ نمي‌خوابيد مگر پس از آن كه بر پهناي صورت فاطمه و دستانش بوسه مي‌زد.»[1]

در حديثي ديگر ـ كه عالمان اهل سنت با استناد به آن در آثار برجسته خود نقل كرده‌اند ـ حذيفه روايت كرده است كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود:

«همانا فاطمه عفت و پاكدامني خود را حفظ كرد، خداوند او و ذريّه‌اش را بر آتش حرام نمود.»[2]

بي‌شك آشنايي با اين صحابي والاگوهر با سخناني اينچنين باعث پديد آمدن بوستاني از محبت و مودّت بي‌كران نسبت به زهراي عزيز شده بود بدان‎گونه كه پس از وفات رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ حمايت حذيفه در صحنه‌هاي مختلف سياسي اجتماعي براي لحظه‌اي نيز تحت تأثير تهديدها و تطميع‌هاي حكومت غاصب قرار نگرفت و او همچون سلمان، ابوذر، مقداد و عمار پا به پاي اميرمؤمنان و گوش به فرمان ان حضرت از بيعت خودداري كرد. به يقين تمام تلاش‌ها و فداكاري‌هاي حذيفه، براي فاطمه زهرا ـ عليها السلام ـ آشكار بود و او به خوبي از اخلاص و عشق ورزي اين صحابي وفادار آگاه بود، از اين رو وي را از دوستان و محرمان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ دانسته، در واپسين روزهاي عمر خويش، رو به همسر مظلوم خود نمود و فرمود:

«اذا توفيّتُ لا تعلم احداً الّا... ابنيّ و العباس و سلمان و عمّار و المقداد و اباذر و حذيفة و لا تُدفني الّا ليلاً و لا تُعلم قبري احداً»؛[3]

آن هنگام كه وفات كردم هيچ كس را آگاه مكن مگر دو فرزندم و عباس و سلمان و عمار و مقداد و اباذر و حذيفه را. و مرا غير از شب دفن مكن و كسي را از اين موضوع باخبر نساز.


[1] . شادماني دل پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ، ص 166، روايت 10. ر.ك: احقاق الحق، ج 10، ص 185 و 186.

[2] . همان، ص 890. ر.ك: الغدير، ج 2، ص 61 و 62؛ الغارات (ترجمه)، ص 374.

[3] . بيت الاحزان، ص 176؛ دلائل الامامه طبري، ص 44؛ صحيح بخاري، ج 5، ص 139؛ تاريخ طبري، ج 2، ص 448؛ كفاية المطالب، ص 225؛ سنن بيهقي، ج 6، ص 300؛ السيرة الحلبيه، ج 3، ص 361؛ خلاصة تذهيب الكمال، ص 425؛ مرأة الجنان، ص 61؛المصنّف، ج 4، ص 141 از نهج الحياة، ص 317 و 318.


/ 52