مستفيض يا متواتر - اهل بیت در آیه تطهیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اهل بیت در آیه تطهیر - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مستفيض يا متواتر

بعضى تلاش كرده اند تا در تواتر حديث كساء تشكيك كنند. بدين اعتباركه متضمن اين معناست كه على و فاطمه زهراعليها السلام در كنار رسول خداصلى الله عليه وآله خوابيده بودند، اما معقول نيست كه اينان در مقابل ديدگان مردم بيگانه بخوابند. همين طور معقول نيست كه همسر پيامبرصلى الله عليه وآله تمايل خود را براى خوابيدن در كنار شوهرش [پيامبرصلى الله عليه وآله] در حالى ابراز دارد كه مردم پيرامون آنان حضور دارند و صداى شان را مى شنوند و آنان را مى بينند.

معناى اين سخن آن است كه اين واقعه در داخل خانه و آن جا كه احدى غير از پيامبرصلى الله عليه وآله و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام و ام سلمه حضورنداشت، به وقوع پيوسته است. لذا افراد ديگرى در آن جا حاضر نبوده اند تا اين واقعه را به طور مستقيم و آن گونه كه خود ديده اند، نقل كنند. بنابراين، نقل روايت در همين افراد منحصر مى شود.

آرى، ممكن است كه عمر بن ام سلمه كه در آن موقع پنج يا شش ساله بود،در اين واقعه حضور داشته و آن را بنابر ديد خود نقل كرده باشد.

بنابراين معلوم مى شود كسانى كه غير از اين شش تن واقعه را نقل كرده وبه نام احدى از اينان تصريح نكرده اند، واسطه نقل را انداخته اند.

از آنچه گذشت به دست مى آيد كه حديث كساء در تمام طبقات متواترنيست، بلكه مستفيض است; زيرا روايت آن منحصر به چهار تن از اين افرادشش گانه است; زيرا ما روايت اين حديث را نه از پيامبرصلى الله عليه وآله ديده ايم و نه ازفاطمه. (33) .

پاسخ ما اين است كه:

1. شايد كسانى روايت على و حسن و حسين عليهم السلام را با وجود اين كه امامان معصوم و پاكيزه اند، نپذيرند، بلكه لازم بدانند كه ديگران هم به آنان منضم باشند تا روايت اينان به نظرشان صحيح آيد.

2. اين مساله - همان گونه كه بيان شد - از ده ها تن از صحابه، از طرق گوناگون و الفاظ مختلف نقل شده است. موحد ابطحى در كتاب خود«آية التطهير فى احاديث الفريقين » تعداد زيادى از اين روايات را آورده است.

غير معقول است كه در تمام اين روايات، واسطه ها حذف شده باشند.آرى، ممكن است در يك يا دو و احتمالا سه مورد، بنا به دلايل استثنايى وغير دائمى، واسطه ها حذف شوند، اما حذف آن در ده ها مورد آن هم در يك مساله خاص، بى نهايت بعيد و بلكه غير معقول و غير قابل قبول به نظرمى رسد.

3. شمارى از اين راويان تصريح كرده اند كه خودشان در اين واقعه حضورداشته و آن را از نزديك با چشمان خود مشاهده كرده اند و يا پيامبرصلى الله عليه وآله راچندين ماه ديده اند كه به در خانه فاطمه عليها السلام مى آمد تا مضمون آيه مباركه راتاكيد نمايد. اين بدان معناست كه واسطه نه عمدا حذف شده است و نه سهوا.

4. راويان بخشى از اين روايات با صراحت گفته اند كه تصريح پيامبرصلى الله عليه وآله مبنى بر فرود آمدن اين آيه درباره پنج تن را به گوش خود و يا از على يافاطمه يا حسن و حسين شنيده اند. همين تواتر نقل براى ثبوت مساله كافى است و هرگاه اين مطلب از رسول خداصلى الله عليه وآله ثابت شود، تكذيب پيامبرصلى الله عليه وآله كفرو خروج از دين است و حتى تكذيب على عليه السلام كه همواره با حق است و حق بااو و نيز ساير پنج تن; زيرا تكذيب آنان، تكذيب پيامبرصلى الله عليه وآله است.

5. چرا اين نويسنده مدعى است كه در حديث كساء آمده كه فاطمه زيرپارچه در كنار على عليه السلام و پيامبرصلى الله عليه وآله و حسن و حسين عليهما السلام و در مقابل ديدگان مردان بيگانه خوابيد؟! در حالى كه اين حديث تصريح دارد كه پيامبرصلى الله عليه وآله آنان را جمع كرد و با پارچه پوشيد و آن گاه اين آيه شريفه فرود آمد. روايت جابربه نشستن زير پارچه و نه خوابيدن زير آن تصريح دارد. جابر بن عبدالله ازعلى عليه السلام روايت كرده كه آن حضرت به پيامبرصلى الله عليه وآله گفت: نشستن ما زير اين پارچه چه فضيلتى دارد؟ اين همان روايتى است كه همين نويسنده بدان استنادو اعتماد كرده و همان گونه كه ملاحظه كرديد در آن هيچ گونه ذكرى از خواب نشده است!

1) ر.ك: فروع كافى، ج 8، ص 53; بحار الانوار، ج 75، ص 359; الوافى، ج 5، ص 274; المحجة البيضاء، ج 2، ص 264; البيان، ص 249.

2) نفحات اللاهوت، ص 85.

3) شواهد التنزيل، ج 2، ص 10.

4) تاويل الآيات الظاهره، ج 2، ص 456.

5) نهج الحق و كشف الصدق، ص 173.

6) الميزان فى تفسير القرآن، ج 16، ص 13.

7) ينابيع الموده، ص 174.

8) منهاج السنه، ج 3، ص 4 و ج 4، ص 20.

9) درباره اين احاديث بسيار فراوان داراى اختلاف الفاظ، ر.ك: جامع البيان، ج 22، ص 5 و 7; الدرالمنثور، ج 5، ص 198 - 199; فتح القدير، ج 4، ص 271 - 279; جوامع الجامع، ص 372; التسهيل لعلوم التنزيل، ج 3، ص 137; تاويل الآيات الظاهره، ج 2، ص 457 - 459; الطرائف، ص 130 - 132;مجمع البيان، ج 9، ص 138 و ج 8، 356 - 357; بحارالانوار، ج 35، ص 206 و 223 و ج 45،ص 199 و ج 37، ص 35 - 36; نهج الحق، ص 173 - 175; صحيح مسلم، ج 7، ص 130; كشف اليقين فى فضائل امير المؤمنين، ص 405; الايضاح، ص 170; مسند احمد، ج 4، ص 107 و ج 3، ص 259 و285 و ج 6، ص 292، 298 و304 و ج 1، ص 331;

المعجم الصغير، ج 1، ص 65 و 135; الجامع الصحيح، ج 5، ص 663، 699 و 351 - 352 و ص 133، 146، 147، 158 و 172; التبيان، ج 8،ص 307 و 309; احقاق الحق (ملحقات)، ج 9، ص 1 - 69و ج 3، ص 31 - 53 و ج 2،ص 502 - 573 و ج 14، ص 105 - 400 و ج 18، ص 383 - 359; ذكر اخبار اصبهان، ج 1، ص 108;الفصول المهمة، ص 7 - 8; الاصابه، ج 2، ص 509 و ج 4، ص 378; الصواعق المحرقه، ص 137 و141 - 143; تفسير نور الثقلين،

ج 4، ص 270 - 277; فضائل الخمسه من الصاح السته، ج 1،ص 224 - 243; ينابيع الموده، ص 107 - 108، 167 - 174 و 193; العقد الفريد، ج 4، ص 313;التاريخ الكبير، بخارى، ج 1، قسم 2/ ص 69 - 70، 110 و 197; انساب الاشراف، ج 2،ص 104 - 106; الكافى، ج 1، ص 287; تاريخ بغداد، ج 10، ص 278، و ج 9، ص 26 - 27; مناقب خوارزمى، ص 23 و 224; السيرة النبويه، ج 2، ص 300; السنن الكبرى، ج 2، ص 149 - 153 و ج 7،ص 63; البداية والنهايه، ج 5، ص 321 و ج 8، ص 35 و 205.

10) جامع البيان، ج 22، ص 5; التفسير الحديث، ج 8، ص 262; الدر المنثور، ج 5، ص 199; الفصول المهمه، ص 8; ينابيع الموده، ص 108، 260 و 193; مجمع الزوائد، ج 9، ص 121 و 168; البرهان،ج 3، ص 324; مسند احمد، ج 3، ص 258 - 259.

11) الدر المنثور، ج 5، ص 199; الطرائف، ص 128; مناقب خوارزمى، ص 13; بحارالانوار، ج 35،ص 223; احقاق الحق، ج 2، ص 563; مشكل الآثار، ج 1، ص 338 - 339; ذخائر العقبى،ص 24 - 25; كشف اليقين فى فضائل امير المؤمنين، ص 405; بحارالانوار، ج 35، ص 214و 223.

12) الدر المنثور، ج 5، ص 199; مناقب خوارزمى، ص 23; وفاء الوفاء، ج 2، ص 45 و 467; شواهدالتنزيل، ج 2، ص 27 - 28 و 51; البرهان فى تفسير القرآن، ج 3، ص 313 - 314; امالى صدوق، ج 1،ص 257; بحار الانوار، ج 35، ص 145، 209، 213 و 216.

13) مسند طيالسى، ص 274; اسد الغابه، ج 5، ص 66.

14) جامع البيان، ج 22، ص 6; فتح القدير، ج 4، ص 280; شواهد التنزيل، ج 2،ص 50 و 91;نورالابصار، ص 112; البداية و النهايه، ج 5، ص 321.

15) شواهد التنزيل، ج 2، ص 28، 50 - 51; كفاية الطالب، ص 376; ينابيع الموده، ص 260;نور الابصار، ص 112.

16) شواهد التنزيل، ج 2، ص 50; ينابيع الموده، ص 260.

17) مجمع الزوائد، ج 9، ص 169; شواهد التنزيل، ج 2، ص 50.

18) مجمع الزوائد، ج 9، ص 169; الصراط المستقيم، ج 1، ص 188.

19) الدر المنثور، ج 5، ص 199; البرهان فى تفسير القرآن، ج 3، ص 313; نورالابصار،ص 112; امالى مفيد، ص 318; امالى طوسى، ج 1، ص 88; اسد الغابه، ج 5، ص 174.

20) البرهان فى تفسير القرآن، ج 3، ص 317; بحار الانوار، ج 35، ص 207; تفسير قمى، ج 2، ص 67.

21) ينابيع الموده، ص 260.

22) تفسير القرآن العظيم، ج 3، ص 485; فرائد السمطين، ج 1، ص 368; التفسير الحديث، ج 8،ص 262; مجمع البيان، ج 8، ص 357; بحار الانوار، ج 35، ص 222.

23) الطرائف، ص 128; شواهد التنزيل، ج 2، ص 32; الصراط المستقيم، ج 1، ص 187; العمده، ص 40;نفحات اللآهوت، ص 84; احقاق الحق (ملحقات)، ج 9، ص 52.

24) جامع البيان، ج 22، ص 7; الدر المنثور، ج 5، ص 198.

25) اسد الغابه، ج 2، ص 12; الجامع الصحيح، ج 5، ص 351 و 663; التفسير الحديث، ج 8، ص 261.

26) ذخائر العقبى، ص 21; ينابيع الموده، 87، ص 228; بحار الانوار، ج 35، ص 223.

27) تفسير فرات، ص 335.

28) اين سخن اگر در تمامى مصادرى كه آمد و در پى خواهد آمد نباشد، دست كم در بيش تر آنهاديده مى شود. ما در اين جا خواننده گرامى را به منابع زير يادآور مى شويم: الدرالمنثور، ج 5،ص 198; فتح القدير، ج 4، ص 279; جامع البيان، ج 22، ص 6 - 7; جوامع الجامع، ص 372;الفصول المهمه، ص 8; تاويل الآيات الظاهره، ج 2، ص 457 - 459; كفاية الطالب، ص 12 و 372;اسعاف الراغبين، ص 106; تفسير فرات، ص 332 - 340; مجمع البيان، ص 356 - 357;

اسد الغابه،ج 3، ص 413 و ج 2، ص 12; الجامع الصحيح، ج 5، ص 351، 663 و 669; العمدة، ص 33 و 39;الطرائف، ص 124 - 126; بحارالانوار، ج 35، ص 209، 213، 214، 219، 220، 226، و 270; تاريخ بغدادج 9، ص 126 - 127، وج 10، ص 278; ينابيع الموده، ص 107، 230، 228 و 294; مستدرك حاكم، ج 2، ص 416; مناقب ابن المغازلى، ص 303; الصواعق المحرقه، ص 227 و 541; لباب التاويل، ج 3، ص 466; مسند احمد، ج 6، ص 292 و 404; الكافى، ج 1، ص 287; فرائد السمطين،ج 1، ص 316; احقاق الحق، ج 2، ص 568; مجمع البيان، ج 8، ص 357.

29) الدر المنثور، ج 5، ص 198; مشكل الآثار، ج 1، ص 334; جامع البيان، ج 22، ص 7; نفحات اللاهوت، ص 84; مرقاة الوصول، ص 106; بحار الانوار، ج 35، ص 217 و 228.

30) احقاق الحق، ج 2، ص 568.

31) الكافى، ج 2، ص 287; تاريخ بغداد، ج 10، ص 278; السيرة النبويه زينى دحلان، ج 2، ص 330;بحار الانوار، ج 35، ص 311; تفسير عياشى، ج 1، ص 250 - 251.

32) ذخائر العقبى، ص 22; ينابيع الموده، ص 108 - 109 و 294 و نيز ر.ك: نور الابصار، ص 112;اسعاف الراغبين، ص 107; الصواعق المحرقه، ص 142. براى آگاهى از خصوصيات گوناگون ازروايت ر.ك: ج 1 و 2، آية التطهير فى احاديث الفريقين.

33) مجله مكتب تشيع، سال دوم، شماره جمادى الثانى.

/ 89