اولويت قطعى و مفهوم موافقت - اهل بیت در آیه تطهیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اهل بیت در آیه تطهیر - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اولويت قطعى و مفهوم موافقت

همگان مى دانند كه اولويت قطعى، يك ظهور لفظى است كه در قرآن هم مانند اهل لسان كه در محاورات و بيان مقاصد خويش بر اساس آن عمل مى كنند به كار رفته است.

اولويت قطعى و مفهوم موافقت در اين جا هم هست و به شكل قاطع و نهايى برعصمت اهل بيت عليهم السلام دلالت دارد. مطلب را با بيان مثالى توضيح مى دهيم:

هرگاه براى مردى عزت و احترام قائل باشيد و نسبت به مقام او رعايت ادب كنيد و درجهت تثبيت احترام وى گام برداريد، اگر ببينيد كه فرزند ياهر كس ديگرى از بستگان او مرتكب كارهاى ناشايستى مى شود كه به شهرت و آوازه وى لطمه مى زند و باعث مى گردد تا مردمان از او انتقاد كنند، اين كارشما را بسيار ناراحت و ملول مى كند و به منظور حفظ كرامت و پدر و آوازه و شهرتش، فرزند را از آن كار باز مى داريد. در حالى كه اين فرزند اصلا دردايره اهتمام شما قرار ندارد. چنان كه اگر پسر آن پدر نبود، هرگز متعرض اونمى شديد و هيچ گونه انگيزه قوى يى در خود براى امرو نهى وى نمى يافتيد.

وضع در اين آيات شريفه هم چنين است. خداوند زنان پيامبرصلى الله عليه وآله را امر ونهى مى كند; زيرا كارهاى خلاف آنان، آثار منفى در اهل بيت رسالت بر جاى خواهد گذاشت. آنچه مهم است اهل بيت هستند و خداوند نمى خواهد كه كوچك ترين پليدى به آنان برسد، اگرچه اين پليدى از كسانى سرزند كه با آن خانواده يك نسبت مجازى دارند مجازى بودن اين نسبت را از زبان دانشمندان لغت و ديگران دانستيد.

اين نهايت اهتمام به اهل بيت است كه در سياق شمول عنايات و الطاف الهى و توفيقات ربانى قرار مى گيرد. همان طور كه گفتيم: معناى آن اين است كه دلالت بر اهتمام خداوندگارى نسبت به پاكيزگى اهل بيت و نرسيدن هرگونه پليدى به آنان، اولا و بالذات، شديدتر، بزرگ تر، اكيدتر و كامل تر خواهد بود.

اگر خداوند متعال اراده كرده كه پليدى را از كسى كه به اهل بيت منسوب است،هرچند ثانيا و بالعرض بزدايد، به طريق اولى اراده كرده كه هر آنچه را كه اولا وبالذات به خود آنان مى رسد، از بين ببرد. بنابراين بر اساس مفهوم موافقت واولويت قطعى استفاده مى كنيم كه خداوند سبحان اهل بيت را پاكيزه گردانده و ازهرگونه پليدى منزه ساخته است; خصوصا كه مقام، مقام تعظيم و گرامى داشت خانه نبوت است و در چارچوب يك حركت الهى در جهت زدودن و دور ساختن هرگونه پليدى، حتى مواردى هم كه اينان را در آن اختيارى نيست، مثل اين كه از افراد ديگرى هم چون زنان پيامبرصلى الله عليه وآله سرزند داخل مى شود.

اين كه خداوند سبحان در جهت منع از حصول اين پليدى مبادرت كرده تا آن جا كه براى همسران پيامبرصلى الله عليه وآله كيفر و پاداش دو برابر مقرر فرموده،از يك تصميم و خواست قطعى خداوندگارى مبنى بر نرسيدن هيچ گونه پليدى به خود اهل بيت، به نحو اولا و بالذات و نيز ثانيا و بالعرض پرده برمى دارد.

آنچه اشاره دارد كه اين اهميت خاص اهل بيت نبوت است و نه زنان پيامبرصلى الله عليه وآله و بلكه آنان هم چون ساير افراد بشرند، مطالبى است كه در آيات پيش از آيات مورد بحث بدان اشاره كرده است; زيرا مى بينيم كه خداوندمتعال پيامبرش را فرمان داده كه زنان خويش را بين دو چيز مخير سازد:زندگانى دنيا و زينت آن - كه در اين صورت پيامبرصلى الله عليه وآله مهريه آنان را پرداخته و همه را به خوبى و خرسندى طلاق دهد - و ديگر خداوند و رسول وزندگانى آخرت كه در اين صورت خداوند براى نيكوكاران آنان پاداش بزرگى فراهم كرده است - اين مخير ساختن مى رساند كه زنان پيامبرصلى الله عليه وآله نه اهميتى متمايز دارند و نه آنان را ترجيح خاصى است. در همين آيه اشاره دارد كه آن عده از زنان پيامبرصلى الله عليه وآله كه خداوند و رسول را برمى گزينند، خود دو قسم هستند: نيكوكاران (محسنات) و غير نيكوكاران.

اين مطلب را نيز اضافه كنيد كه همين سوره سپس بيان كرده كه پيامبرصلى الله عليه وآله مختار است تا نوبت هر كدام از ايشان را كه بخواهد عقب اندازد و ديگرى رانزد خود بخواند.

آنچه بيان شد با وضوح تمام مى رساند كه آن اهميتى كه موجب گشته دراين جا چنين موضعى اتخاذ شود براى خود پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت اوست، از آن جهت كه او پيامبر و فرستاده خداست و نيز امر و نهى زنان پيامبرصلى الله عليه وآله به خاطر خصوصيت و امتياز ذاتى آنان نيست، چرا كه از اين آيات به دست آمد كه پيامبرصلى الله عليه وآله با آنان رفتارى بسيار عادى داشت.

هم چنين روشن گشت كه خصوصيت پيامبرصلى الله عليه وآله از آن جهت كه پيامبر ورسول خداست، موجب مى شود كه حفظ پيامبرصلى الله عليه وآله حفظ رسالت باشد. براى همين است كه خداوند سبحان مقرر فرموده كه كيفر زنان پيامبرصلى الله عليه وآله درصورت مخالفت دو برابر كيفر ديگران و پاداش آنان در صورت موافقت دوبرابر اجر ديگران باشد، به طورى كه اگر آنان از همسرى رسول خداصلى الله عليه وآله، ازآن جهت كه پيامبر است بيرون روند، همان گونه كه آيه تخيير دلالت داشت،هم چون ساير زنان خواهند گشت. به همين دليل خداوند متعال آن دو تن راكه نشان دادند كه مى خواهند از رسول خدا طلاق بگيرند تهديد كرد و آن گاه براى آن دو، زن نوح و زن لوط و سرگذشت آنان را مثال آورد.

از سوى ديگر، قرآن در موارد فراوانى به شيوه اى از زنان پيامبرصلى الله عليه وآله سخن گفته كه كاملا آشكار مى شود كه آنان از ارتكاب گناه به دور نبوده اند. دراين باره سوره هاى احزاب، طلاق و تحريم را ملاحظه كنيد. خداوند سبحان مخالفت هاى بزرگى را حكايت فرموده كه از بعضى از آنان سرزده و در عين حال سر زدن گناهان بيش ترى را در آينده از آنان رد نكرده است. هم چنان كه يكى از آنان بدون دليل معقول و مقبول در معركه جنگ هايى فرورفت

كه در نتيجه آن خون هزاران نفر از مسلمانان، بى گناه بر زمين ريخت. ليكن خداوند متعال در اين آيه و از زبان پيامبرش در ده ها جاى ديگر به شيوه اى كاملا متباين از اهل بيت سخن گفته است. خداوند سبحان روشن فرموده كه آنان را از هر گناهى معصوم و از هر پليدى يى پاكيزه گردانده است. چنان كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله هم به فرمان خداوند آنان را همتاى قرآن، كشتى نجات وريسمان محكم الهى خوانده است. اين قبيل موارد، فراوان و بيش از حدشمارش بوده با مراجعه به متون متواتر و مشهور به دست مى آيد.

/ 89