اهل بيت; امت يا پرهيزگاران؟ - اهل بیت در آیه تطهیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اهل بیت در آیه تطهیر - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اهل بيت; امت يا پرهيزگاران؟

فردى كه از نظر وى، قوى تر اين است كه فرقى بين «آل » و «اهل بيت »نيست، مى گويد: گفته شده آل لبيت شامل همه امت محمدصلى الله عليه وآله مى شود. اين گفته اصحاب محمد، مالك و ديگران است. (13) .

گفته شده منظور اهل بيت الحرام و خصوص پرهيزگاران امت است. (14) خداوند سبحان فرموده: «ان اولياؤ ءلا المتقون.» (15) .

به نظر اينان روايت واثلة بن اسقع مى تواند اين مدعاى آنان را تقويت كند.چه از واثله روايت شده كه:

پيامبرصلى الله عليه وآله، على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را زير پارچه جمع كرد و آنچه را كه پيش از اين آمد به آنان گفت:

واثله گفت: و من؟

پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: تو نيز. (16) .

به نظر ما اين گفته به چند دليل نادرست است:

1. پيش از اين آمد كه مراد از بيت در اين آيه شريفه، بيت نبوت و رسالت است نه بيت الحرام و غير آن، بلكه يك احتمال قابل اعتنا در اين باره كافى است كه اين عقيده را از اعتبار بيندازد.

2. بحث از بيت الحرام در يك آيه قرآنى مستلزم آن نيست كه مراد ازاهل بيت در آيه تطهير هم بيت الحرام باشد.

3. اين گفته، اجتهاد در مقابل نص صريح و صحيح رسول خداصلى الله عليه وآله است كه در آن اهل بيت را براى ما معين و مورد تاكيد قرار داده است.

4. روايت واثله كه مخالف با تمام روايات متواتر (بسيار زياد) است، برمطلوب آنان دلالت ندارد; زيرا اگر هم اين حديث صحيح باشد، رسول اكرم صلى الله عليه وآله از اين كه فرمود: تو نيز، قصد داشته است كه او را تنها در دعا داخل كند، نه در اهل بيت و مدلول آيه.

5. اگر حديث واثله صحيح باشد، پيامبرصلى الله عليه وآله به او گفت: تو از اهل من هستى نگفت از اهل بيت من. پيش از اين آدم كه بين اين دو تعبير فرق است وآن حضرت صلى الله عليه وآله ام سلمه را از اهل خود خواند، اما اين مطلب را كه ازاهل بيت او باشد نفى كرد.

6. اين روايت واثله به نحو ديگرى هم نقل شده و در آن گفته واثله وپاسخ پيامبرصلى الله عليه وآله نيامده است. به منابع روايت حديث كساء مراجعه كنيد.

7. در بعضى از متون آمده وقتى كه پيامبرصلى الله عليه وآله براى اهل بيت خود دعافرمود كه خداوند پليدى را از آنان ببرد و آنها را پاكيزه گرداند [ آيه راتلاوت نكرد]. واثله به او گفت: يا رسول خدا! من چه؟ فرمود تو نيز. (17) اين بدان معناست كه واثله از پيامبرصلى الله عليه وآله درخواست كرد او را در دعا داخل كند نه در اهل كساء و پيامبرصلى الله عليه وآله هم به درخواست وى پاسخ مثبت داد. اين از يك سو، از سوى ديگر جالب اين جاست كه بعضى از برادران ما احتمال داده اندكه پيامبرصلى الله عليه وآله بر سبيل استفهام و انكار به او پاسخ داده نه بر سبيل قبول واقرار. قرينه احتمال اين است كه پيامبرصلى الله عليه وآله زنانش را از اين كه از اهل بيت اوباشند بيرون كرد.

8. واثله، آخرين صحابى كه در دمشق مرد، (18) از اعوان بنى اميه بود.احاديث فراوانى از وى در فضيلت معاويه روايت شده كه حافظان حديث به بطلان و ساختگى بودن آن حكم كرده اند. (19) .

1) رستغنى (بنا به نقل تاريخ دمشق، ج 4، ص 208) بدان استدلال كرده است. نظر ابن بدران هم همين است.

2) الدر المنثور، ج 5، ص 199; فتح القدير، ج 4، ص 280; كتاب سليم بن قيس، ص 4 - 10; شواهدالتنزيل، ج 2، ص 3; كفاية الطالب، ص 377; الصواعق المحرقه، ص 142; ينابيع الموده، ص 15;العمده، ص 42; مرقاة الوصول، ص 107; مجمع البيان، ج 9، ص 138.

3) صحيح مسلم، ج 7، ص 123; الصراط المستقيم، ج 1، ص 185; البرهان فى تفسير القرآن، ج 3،ص 324; بحار الانوار، ج 35، ص 230 و ج 23، ص 117; خلاصه عبقات الانوار، ج 2، ص 64;احقاق الحق، ج 9، ص 323; الصواعق المحرقه، ص 148; جامع الاصول، ج 10، ص 103.

4) ر.ك: تهذيب تاريخ دمشق، ج 4، ص 208; اسعاف الراغبين، ص 108; التسهيل لعلوم التنزيل، ج 3،ص 137; الصواعق المحرقه، ص 141.

5) ر.ك: كفاية الطالب، ص 54; خلاصه عبقات الانوار، ج 2، ص 67 و 371.

6) ر.ك: الكلمة الغراء فى تفضيل الزهراء، ص 215.

7) ر.ك: تفسير القرآن العظيم، ج 3، ص 486; الكلمة الغراء فى تفضيل الزهراء، ص 215.

8) هود (11) آيات 45 - 46.

9) عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 232; بحار الانوار، ج 49، ص 218.

10) تفسير عياشى، ج 2، ص 231.

11) ر.ك: الاختصاص، ص 341; بحار الانوارج 22، ص 348; اسد الغابه، ج 2، ص 331; ذكر اخباراصبهان، ج 1، ص 54; مستدرك حاكم، ج 3، ص 598; مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 85; قاموس الرجال، ج 4، ص 244.

12) تفسير القرآن العظيم، ج 3، ص 486.

13) ر.ك: منهاج السنه، ج 4، ص 21; المواهب اللدنيه، ج 2، ص 122.

14) ر.ك: الميزان فى تفسير القرآن، ج 16، ص 310; مجمع البيان، ج 8، ص 356; تاويل الآيات الظاهره،ج 2، ص 456; مرقاة الوصول، ص 107; منهاج السنه، ج 4، ص 21.

15) انفال (8) آيه 34.

16) ر.ك: جامع البيان: ج 22، ص 6; فتح القدير، ج 4، ص 280; الصواعق المحرقه، ص 142 و 227;العمده، ص 34; السنن الكبرى، ج 2، ص 152; ذخائر العقبى، ص 23 - 24; شواهد التنزيل، ج 2،ص 39 - 40، 45 و 47; مشكل الآثار، ج 1، ص 337; البرهان فى تفسير القرآن، ج 3، ص 331; ينابيع الموده، ص 108 و 229 و 294; مجمع الزوائد، ج 9، ص 167; زينى دحلان، السيرة النبويه،ج 2،ص 300.

17) منابع آن فراوان است به عنوان مثال ر.ك: شواهد التنزيل، ج 2، ص 39 و 46; المستدرك حاكم،ج 3، ص 44; مجمع الزوائد، ج 9، ص 167تفسير جامع البيان، ج 22، ص 6; السنن الكبرى، ج 2،ص 152، به نقل از المعجم الكبير، ج 1، ص 126.

18) ر.ك: تهذيب التهذيب، ج 11، ص 101.

19) ر.ك: اللآلى المصنوعه، ج 2، ص 417 - 419; الغدير، ج 5، ص 308.

/ 89