ب) دلالت آيه بر ثبوت پليدى - اهل بیت در آیه تطهیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اهل بیت در آیه تطهیر - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ب) دلالت آيه بر ثبوت پليدى

بعضى مدعى اند كه اين آيه بر عدم عصمت دلالت مى كند. تقريب مطلب اين كه زدودن پليدى مستلزم آن است كه ابتدا پليدى باشد تا خداوند آن را ازبين ببرد; زيرا در حق كسى كه پاكيزه است گفته نمى شود، من اراده كرده ام كه او را پاكيزه گردانم وگرنه تحصيل حاصل است. در حالى كه شما بر عصمت آنان از اول عمر تا پايان زندگانى عقيده داريد. نهايت امر اين كه آنان پس ازتعلق اراده خداوند به زدودن پليدى از گناهان محفوظ هستند. (26) بدين منظوراست كه ابن عربى گفته: بر مسلمان سزاوار است كه معتقد باشد خداوند هرآنچه را كه از اهل بيت سرزده بخشيده است. (27) .

در اين باره مى گوييم:

1. پيش از اين آورديم كه پيامبرصلى الله عليه وآله با استناد به آيه تطهير فرمود: من واهل بيت من از گناهان پاكيزه ايم.

2. هم چنين گفتيم: اراده خداوند، از آن هنگام كه اهل بيت عليهم السلام را آفريده به تطهير آنان تعلق گرفته است. همين مساله شهادت پروردگارى بر طهارت آنان است; زيرا امام على، امام حسن و ساير امامان عليهم السلام در دعاها، استدلال ها،احتجاجات و ديگر موارد، تصريح كرده اند كه خداوند سبحان در عمل، آنان را پاكيزه گردانده و پليدى را از آنان دور ساخته است، حتى به همين آيه هم استدلال كرده اند.

3. اين گونه هم پاسخ داده شده كه اين كار مبتنى بر تخيل ذهنى است;انسان به ديگرى مى گويد، خداوند هر گونه مرضى را از تو دور گرداند، درحالى كه به تمام بيمارى ها مبتلا نيست. بنابراين، آيه شريفه، خيالى را كه انسان در ذهن خود تصور مى كند از بين مى برد. (28) .

4. هرگاه دلالت اجمالى بر عصمت درست باشد، همين اندازه در ثبوت مطلوب كفايت مى كند; زيرا اعتقاد به عصمت آنان در بعضى از اوقات، خرق اجماع مركب است.

5. گاهى اوقات اذهاب (زدودن) به معناى ازاله آنچه موجود است به كارمى رود و گاهى اوقات در منع از وارد شدن چيزى بر محلى كه قابليت پذيرش آن را دارد. مثل اين فرموده خدا: «كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء» (29) چراكه قطعا يوسف دچار فحشا نشد. شما هم در دعا مى گوييد: «صرف الله عنك كل سوء و اذهب الله عنك كل محذور». (30) .

پيامبرصلى الله عليه وآله در خيبر براى على عليه السلام دعا فرمود كه: «اللهم اذهب عنه الحروالبرد;» على عليه السلام مى فرمود: پس از آن هرگز احساس سرما و گرما نكردم،يا چيزى شبيه اين فرمود. (31) .

6. دانستيم كه بنابر دلالت متون روايى و عقيده عالمان و محققان،پيامبرصلى الله عليه وآله در مدلول آيه داخل است. آيا در او هم پليدى موجود است؟!

7. اگر آنچه بيان كرده اند درست باشد، در اين صورت اين كه مى گوييم:«اهدنا الصراط المستقيم » اعتراف به عدم هدايت خواهد بود و دليل بر ثبوت ضلالت و گمراهى. (32) در حالى كه چنين نيست، بلكه اين صرف درخواست استمراروضع موجود و حاصل است يا درخواست زيادت هدايت و تثبيت و تعميق آن.

8. بعضى از دانشمندان بيان كرده اند كه بدون ترديد پيامبرصلى الله عليه وآله به اجماع شيعه و سنى در مفاد آيه داخل است. رواياتى مثل روايت ابن عباس كه پيش از اين آمد و روايات فراوان ديگر نيز بر آن دلالت دارد.

بنابراين امكان ندارد كه در اين آيه، اذهاب الرجس يك بار به معناى دفع-نسبت به پيامبرصلى الله عليه وآله - و بار ديگر به معناى رفع - نسبت به اهل بيت عليهم السلام - آمده باشد; زيرا اين به معناى استعمال لفظ مشترك در چند معنا، بدون داشتن جامع بين آنهاست. (33) .

ممكن است گفته شود در اين جا جامع وجود دارد و آن مطلق عدم ملابست رجس است، به هر نحوى كه باشد. بنابراين، لفظ مشترك با نوعى عنايت براى جامع دو عنوان استعمال شده است. اين گفته را به دقت بنگريد.

ما بعيد و شگفت مى دانيم كه مراد آيه دفع پليدى باشد. به قرينه اين كه شامل پيامبرصلى الله عليه وآله و نيز حسن و حسين عليهما السلام هم هست و اين دو تن به هنگام نزول آيه خردسال بودند و بنابر هر تقديرى، هيچ گونه گناهى در مورد آنان متصور نيست.

/ 89