نقد و بررسي مكتب عرفان - انسان کامل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انسان کامل - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تحت تأثير تعليمات اسلامي بوده اند ، متوجه اين نكته بوده اند و در كلمات خود به اين نكته اشاره كرده اند . اما به هر حال گاهي كم و بيش اين افراط پيدا شده است ، يعني درون گرائي به حدي رسيده كه ديگر برون گرائي نفي شده است . اسلام اين جهت را تأييد نمي كند .

3- نفس كشي يك جهت ديگر در اين مكتب مطرح است و آن مربوط به " نفس كشي " است . ما در تعبيرات اسلامي كلمه " نفس كشي " نداريم . يكي دو جا تعبير " امات نفسه " داريم كه يكي در نهج البلاغه است كه برايتان خواندم و تعبير " موتوا قبل ان تموتوا " را هم داريم . معمولا در تعبيرات اسلامي صحبت از تهذيب و اصلاح نفس است . در تعبيرات شعرا مسئله " نفس كشي " و " نفس كشتن " زياد آمده است حال ما با تعبير ، چندان مخالفتي نداريم ولي درباره مسئله نفس كشي و به عبارت ديگر خود را در هم شكستن ، خود را كوبيدن ، يعني خودبين نبودن و خودپسند و خودخواه نبو دن ، در عرفان ما طوري سخن گفته شده است كه غالبا يك نكته بسيار بسيار اساسي كه در اسلام از آن به " كرامت نفس " تعبير مي كنيم ، مورد غفلت واقع شده است . اين مطلب اندكي بحثش مفصلتر است .

همانطور كه در ابتداي سخنم عرض كردم ، چون عرفان شيرين است و عرفا با زبان ادب ، نثر و نظم مدعاي خودشان را خيلي گفته اند و پخش كرده اند ، انسان كامل عرفا در سرنوشت جامعه ما خيلي اثر دارد ، يعني ما بيشتر انسان والا و انسان متعالي را همان
مي دانيم كه عرفا معرفي كرده اند ، از اين جهت لازم است مقداري بيشتر درباره انسان متعالي اي كه عرفا معرفي كرده اند بحث كنيم . مطلب آخري را كه عنوان كردم فقط براي اين بود كه عرض كرده باشم اين هم يك نقطه ضعف ديگري است كه انشاءالله در جلسه بعد درباره اين مطلب و بعضي از قسمتهاي ديگر صحبت خواهم كرد . و لا حول و لا قوش الا بالله العلي العظيم

نقد و بررسي مكتب عرفان

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين ، باري الخلائق أجمعين ، والصلوش والسلام علي عبدالله ورسو له ، و حبيبه وصفيه ، و حافظ سره و مبلغ رسالاته ، سيدنا و نبينا و مولانا أبي القاسم محمد واله الطيبين الطاهرين المعصومين . أعوذ بالله من الشيطان الرجيم " هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم اياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين " ، بحثهاي ما در اين جلسات ، در واقع تلاش و كوششي براي شناخت انسان كامل از نظر اسلام است . گفتيم كه انسان ، تنها موجودي است كه خودش از خودش تفكيك پذير است . يعني ما نمي توانيم سنگي داشته باشيم كه خصلت [ سنگي ] نداشته باشد و يا گربه اي داشته باشيم فاقد گربگي ، يا سگي داشته باشيم فاقد [ خصلت ] سگي يا پلنگي فاقد خصلت پلنگي ، هر پلنگي در دنيا ، آن خصلتهايي را كه " پلنگي " مي ناميم ، به حكم غريزه داراست . ولي اين انسان است كه انسان بودن خودش را ندارد و بايد آن را تحصيل كند . همچنين گفتيم انسان بودن انسان اصلا مربوط به جنبه هاي زيستي و به اصطلاح بيولوژيكي نيست ، يعني آنچه كه به
نام انسانيت و يا آدميت در زبان قديم ناميده مي شود [ غير از ويژگيهاي زيستي انسان است ] .





  • تن آدمي شريف است به جان آدميت
    نه همين لباس زيباست نشان آدميت



  • نه همين لباس زيباست نشان آدميت
    نه همين لباس زيباست نشان آدميت



اجمالا همه مي دانند به صرف اينكه يك موجود ، يك انسان زيستي يعني يك انسان از نظر " علم الحيات " و از نظر پزشكي باشد ، كافي نيست كه ما آن را انسان بناميم ، " آدم شدن " خودش چيز ديگري است . هر كس كه از مادر متولد مي شود به اين معنا آدم نيست ، تا آنجا كه گفته اند : ملاشدن چه آسان
آدم شدن چه مشكل
يعني همانطور كه انسان وقتي به دنيا مي آيد عالم بالقوه است نه عالم بالفعل ، همچنين آدم بالقوه است نه آدم بالفعل . وقتي مسئله به اين مرحله مي رسد ، به اين شكل طرح مي شود كه آن آدم شدن و انسانيت كه هر كسي بايد آدم و انسان شود ، چيست ؟ اين انسانيت را يك زيست شناس نمي تواند به ما نشان دهد و يك پزشك هم نمي تواند آن را به ما معرفي كند . انسانيت امري است كه حتي مادي ترين مكتبهاي عالم هم آن را انكار نمي كنند ولي در عين حال با معيارهاي مادي هم نمي شود آن را [ سنجيد ] و لهذا گفتيم كه انسان ، خودش براي خودش دروازه معنويت است .

يكي از دروازه ها كه انسان مي تواند از وجود خودش به عالم معنا پي ببرد و بفهمد كه غير از مسائل مادي چيزهاي ديگري هم هست هست ولي محسوس و ملموس نيست ، هست ولي در لابراتوار نمي شود آن را پيدا كرد و همه مردم دنيا هم آن را قبول دارند انسانيت است كه امري وراء زيست شناسي است . مادي ترين ماديهاي عالم هم قائل به يك
چيزهايي است كه اسمش را " ارزشهاي انساني " مي گذارد . ( 1 ) وقتي مي گويد : " ارزشهاي انساني " ، يعني امور انساني غير مادي . ما مي خواهيم ارزشهاي اصيل انساني را بر مبناي اسلام بشناسيم ، يعني مي خواهيم بفهميم اسلام ارزشهاي اصيل انساني را چه چيز مي داند . ما تا مكتبهاي مختلف را طرح و سپس نقد نكنيم ، نمي توانيم نظر اسلام را بشناسيم . منظور از نقد ، نقد به معني واقعي است كه به معني ايراد گرفتن نيست . نقد به معني واقعي [ مانند ] عمل " صراف " است ، يعني آن كاري كه صراف با يك سكه انجام مي دهد . او سكه را به محك مي گذارد و عيارش را به دست مي آورد ، مي خواهد بفهمد چند درصد يك سكه ، طلاي خالص يا نقره خالص است و چقدر مخلوط دارد . بنابراين ، نه اين است كه نقد كردن ، همه اش رد كردن باشد . نقد كردن يعني اينكه ببينيم كه با معيارها و محكهاي اسلامي ، آن سكه ها چه از آب درمي آيد . سكه اي را فلاسفه عرضه داشته اند ، سكه اي را عرفا عرضه داشته اند و سكه هايي را مكتبهاي ديگر . ما اينها را يك يك طرح مي كنيم و تا سكه هاي ديگران را دقيقا بررسي نكنيم ، نمي توانيم سكه اسلامي را بشناسيم كه آن سكه اي كه اسلام طرح و پيشنهاد مي كند ، چگونه سكه اي است والا اگر اينها را طرح نكنيم و من از پيش خود بگويم كه ارزشهاي اصيل انساني عبارت از فلان چيزهاست مطمئن هستم ، يك نفر هم نيست كه بگويد خير ، يك چيز ديگر هم در اينجا هست و يا بگويد چرا اين [ امر ، يك ارزش ] است و ديگري يك ارزش

1 اين ، اسمي است كه بر آن مي گذارد ولي نمي تواند آن را بشناسد .

/ 202