" اصالت وجود " در اگزيستانسياليسم - انسان کامل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انسان کامل - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

موجود مجبور ، و به تعبير بعضي : غير انسان هرچه هست مجبور است ، يعني تحت تأثير جبري يك سلسله علل و معلولات است ولي انسان مجبور نيست و هيچگونه جبر علي و معلولي او را اداره نمي كند .

" اصالت وجود " در اگزيستانسياليسم

اين مكتب در اينجا مطلب ديگري هم دارد و آن اين است كه اين انسان كه آزاد و مختار در اين جهان آمده است ، برعكس همه موجودات ديگر داراي سرشت و طبيعت مخصوص نيست . هرچه در دنيا آفريده شده است ، با يك سرشت و ماهيت خاص آفريده شده است ، سنگ ، سنگ آفريده شده است ، ديگر نمي تواند سنگ نباشد و كلوخ باشد ، گربه ، با طبيعت گربه اي آفريده شده است و اسب هم با طبيعت اسبي آفريده شده است . اما انسان داراي هيچگونه طبيعت خاص نيست ، مگر آن طبيعتي كه خودش آن طبيعت را به خودش بدهد .

انسان كه موجود مختار و آزاد است ، دائره اختيار و آزادي او در اين حد است كه به خودش سرشت مي دهد و طبيعت و ماهيت مي بخشد . اسم اين را " اصالت وجود " يا " تقدم وجود بر ماهيت " گذاشته اند . اصطلاح اصالت وجود و اصالت ماهيت در ميان ما يك اصطلاح نسبتا قديمي است و در حدود سيصد و پنجاه سال ( يعني از زمان صدرالمتألهين ) از عمرش مي گذرد . ولي آنها ( فلاسفه ) اصالت وجود و اصالت ماهيت را اختصاصا در اين مورد به كار نمي بردند ، بلكه در مورد همه اشياء به كار مي بردند و از آن معني ديگري غير از
آنچه به نام اصالت وجود مصطلح شده است ، در نظر مي گرفتند . ولي اين مطلب كه انسان نسبت به ساير موجودات اين امتياز را دارد كه داراي سرشت معين نيست و اين خودش است كه به خود سرشت مي دهد كه اينها اسمش را اصالت وجود يا تقدم وجود بر ماهيت گذاشته اند با مباني بسيار محكمتر در فلسفه ما و بالاخص در فلسفه صدرالمتألهين البته با تعبيرات ديگر بيان شده است . آنها [ يعني اگزيستانسياليستها ] با تعبير ديگر و از راه ديگر اين مطلب را ثابت كرده اند و حرف درست ، و حقيقتي است كه انسان از خود يك سرشت ثابت ندارد و اين خود انسان است كه به خودش سرشت و طبيعت مي دهد . مطلبي كه در تعبيرات ديني ما راجع به مسخ امم گذشته يا درباره اخلاقيات مردم در زمان حاضر و يا در مورد حشر مردم در قيامت آمده است كه انسانها در قيامت به يك صورت محشور نمي شوند ، بعضي از انسانها انسان محشور مي شوند و بسياري از انسانهاي ديگر به صورت حيوان محشور مي شوند بر همين اساس است ، با اينكه هر كسي انسان و با فطرت انساني متولد مي شود و انسان بالقوه متولد مي شود ، ولي در جريان زندگي ممكن است ماهيتش متحول به يك حيواني غير از انسان شود و اين يك حقيقتي است1 .

1 اين مطلبي را كه جديديها به صورت ديگري درك كرده اند ، در واقع مطلبي است كه در معارف سابقه طولاني دارد . من فعلا نمي خواهم درباره اين جهت زياد بحث كرده باشم .

/ 202