شماره 1 - شاهنامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شاهنامه - نسخه متنی

ابوالقاسم فردوسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شماره 1





  • چو لهراسپ بنشست بر تخت داد
    جـهان آفرين را ستايش گرفت
    چـنين گفـت كز داور داد و پاك
    نـگارنده چرخ گردنده اوسـت
    چو دريا و كوه و زمين آفريد
    يكي تيز گردان و ديگر بـجاي
    چو موي از بر گوي و ما در ميان
    تو شادان دل و مرگ چنـگال تيز
    ز آز و فزوني بـه يكـسو شويم
    ازين تاج شاهي و تخت بـلـند
    مـگر بهره مان زين سراي سپنج
    مـن از پند كيخسرو افزون كنم
    بـسازيد و از داد باشيد شاد
    مـهان جـهان آفرين خواندند
    گرانـمايه لهراسـپ آرام يافت
    از آن پس فرستاد كسها به روم
    ز هر مرز هركـس كـه دانا بدند
    ز هر كشوري بر گرفـتـند راه
    ز دانش چشيدند هر شور و تلخ
    يكي شارساني برآورد شاه
    بـه هر برزني جشنگاهي سده يكي آذري ساخت برزين بـه نام
    يكي آذري ساخت برزين بـه نام



  • بـه شاهنشهي تاج بر سر نهاد
    نيايش ورا در فزايش گرفـت
    پر اميد باشيد و با ترس و باك
    فراينده فره بـنده اوسـت
    بلـند آسـمان از برش بركشيد
    بـه جنبش ندادش نگارنده پاي
    بـه رنـج تن و آز و سود و زيان
    نشستـه چو شير ژيان پرستيز
    بـه ناداني خويش خستو شويم
    نـجوييم جز داد و آرام و پـند
    نيايد همي كين و نفرين و رنـج
    ز دل كينـه و آز بيرون كـنـم
    تـن آسان و از كين مـگيريد ياد
    ورا شـهريار زمين خواندند
    خرد مايه و كام پدرام يافـت
    بـه هند و به چين و به آباد بوم
    بـه پيمانـش اندر توانا بدند
    برفـتـند پويان بـه نزديك شاه
    بـبودند با كام چندي به بـلـخ
    پر از برزن و كوي و بازارگاه
    هـمـه گرد بر گردش آتشـكده كـه با فرخي بود و با برز و كام
    كـه با فرخي بود و با برز و كام


/ 675