به خواب ديدن فردوسي دقيقي را - شاهنامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شاهنامه - نسخه متنی

ابوالقاسم فردوسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به خواب ديدن فردوسي دقيقي را





  • چنان ديد گوينده يك شب به خواب
    دقيقي ز جايي پديد آمدي
    بـه فردوسي آواز دادي كه مي
    كه شاهي ز گيتي گزيدي كه بخت
    شهنـشاه محـمود گيرنده شهر
    از امروز تا سال هشتاد و پـنـج
    ازين پس به چين اندر آرد سـپاه
    نـبايدش گفتن كسي را درشت
    بدين نامـه گر چند بشـتافـتي
    ازين باره من پيش گفتم سخـن
    ز گشتاسپ و ارجاسپ بيتي هزار
    گر آن مايه نزد شهنـشـه رسد كـنون من بگويم سخن كو بگفت
    كـنون من بگويم سخن كو بگفت



  • كه يك جام مي داشتي چون گلاب
    بران جام مي داسـتانـها زدي
    مـخور جز بر آيين كاوس كي
    بدو نازد و لشگر و تاج و تـخـت
    ز شادي به هر كس رسانيده بهر
    بـكاهدش رنـج و نكاهدش گنج
    همـه مهـتران برگـشايند راه
    همه تاج شاهانش آمد به مشت
    كـنون هرچ جستي همه يافتي
    سـخـن را نيامد سراسر به بن
    بـگـفـتـم سرآمد مرا روزگار
    روان مـن از خاك بر مـه رسد منـم زنده او گشت با خاك جفت
    منـم زنده او گشت با خاك جفت


/ 675