شماره 11 - شاهنامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شاهنامه - نسخه متنی

ابوالقاسم فردوسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شماره 11





  • فرسـتاده برگشـت زان مرز و بوم
    چو آن موبدان پاسـخ شـهريار
    از ايوان بـه نزديك شاه آمدند
    سپـهدار هـندوسـتان شاد شد
    بروبر بـخواندند پـس نامـه را
    گزين كرد پيران صد از هـندوان
    در گنـج بي رنـج بـگـشاد شاه
    هـمان گوهر و جامـه نابريد
    بـبردند سيصد شـتروار بار
    صد اشـتر هـمـه بار دينار بود
    يكي مـهد پرمايه از عود تر
    بـه ده پيل بر تـخـت زرين نـهاد
    فغسـتان بـباريد خونين سرشك
    قدح هـم چنان نامداري به دسـت
    فغسـتان چو آمد به مشكوي شاه
    بـسان گـل زرد بر ارغوان
    چو سرو سـهي بر سرش گرد ماه
    دو ابرو كـمان و دو نرگـس دژم
    دو چشمش چو دو نرگس اندر بهشت
    سـكـندر نـگـه كرد بالاي اوي
    هـمي گفـت كاينـت چراغ جهان
    بدان دادگر كو سـپـهر آفريد
    بـفرمود تا هرك بـخرد بدند
    نشستـند و او را به آيين بخواست برو ريخـت دينار چـندان ز گـنـج
    برو ريخـت دينار چـندان ز گـنـج



  • بيامد بـه نزديك پيران روم
    بديدند با رنـج ديده سوار
    بران نامور بارگاه آمدند
    كـه از رنـج اسـكـندر آزاد شد
    چو پيغام آن شاه خودكامـه را
    خردمـند و گويا و روشـن روان
    گزين كرد ازان ياره و تاج و گاه
    ز چيزي كـه شايسـتـه تر برگزيد
    هـمان جامـه و گوهر شاهوار
    صد اشـتر ز گـنـج درم بار بود
    برو بافـتـه زر و چـندي گـهر
    بـه پيلي گرانـمايه تر زين نـهاد
    هـمي رفـت با فيلسوف و پزشك
    همـه سركشان از مي جام مست
    يكي تاج بر سر ز مـشـك سياه
    ز ديدار او شاد شد ناتوان
    نـشايسـت كردن بـه مه بر نگاه
    سر زلـف را تاب داده بـه خـم
    تو گفـتي كه از ناز دارد سرشـت
    هـمان موي و روي و سر و پاي اوي
    هـمي آفرين خواند اندر نـهان
    بران گونـه بالا و چـهر آفريد
    بران لـشـكر روم موبد بدند
    بـه رسـم مـسيحا و پيوند راست كـه شد ماه را راه رفتن بـه رنـج
    كـه شد ماه را راه رفتن بـه رنـج


/ 675