شماره 15 - شاهنامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شاهنامه - نسخه متنی

ابوالقاسم فردوسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شماره 15





  • ز ميلاد چون باد لـشـكر براند
    چو آورد لشـكر بـه نزديك فور
    ز شاهنشه اسكندر فيلـقوس
    سوي فور هندي سپهدار هـند
    سر نامـه كرد آفرين خداي
    كـسي را كه او كرد پيروزبخت
    گرش خوار گيرد بـماند نژد
    شـنيدي همانا كه يزدان پاك
    ز پيروزي و بـخـت وز فرهي
    نـماند هـمي روز ما بـگذرد
    همي نام كوشم كه ماند نه ننگ
    چو اين نامـه آرند نزديك تو
    ز تخت بلندي به اسپ اندر آي
    ز ما ايمني خواه و چاره مـساز
    ز فرمان اگر يك زمان بـگذري
    بيارم چو آتش سـپاهي گران
    چو من باسواران بيايم به جنگ
    چو زين باره گفتارها سخته شد
    نـهادند مـهر سكندر به روي
    فرستاده شاهش به نزديك فور
    فرسـتاده آمد به درگـه فراز جـهانديده را پيش او خواندند
    جـهانديده را پيش او خواندند



  • به قنوج شد گنجش آنجا بماند
    يكي نامه فرمود پر جنگ و شور
    فروزنده آتـش و نعـم و بوس
    بلـند اختر و لشكر آراي سند
    كجا بود و باشد هميشه به جاي
    بـماند بدو كشور و تاج و تخت
    نـتابد برو آفـتاب بـلـند
    چه دادست ما را بدين تيره خاك
    ز ديهيم وز تخت شاهنشـهي
    كـسي ديگر آيد كزو بر خورد
    بدين مركز ماه و پرگار تـنـگ
    بي آزار كـن راي تاريك تو
    مزن راي با موبد و رهـنـماي
    كـه بر چاره گر كار گردد دراز
    بـلـندي گزيني و كـنداوري
    گزيده دليران كـنداوران
    پـشيماني آيد ترا زين درنـگ
    نويسـنده از نامه پردخته شد
    بجسـتـند پيدا يكي نامجوي
    گهي رزم گفتي گهي بزم و سور
    بگـفـتـند با فور گردن فراز بر تـخـت نزديك بنـشاندند
    بر تـخـت نزديك بنـشاندند


/ 675