شماره 16 - شاهنامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شاهنامه - نسخه متنی

ابوالقاسم فردوسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شماره 16





  • چو آن نامه برخواند فور سـترگ
    هم انگـه يكي تند پاسخ نوشت
    سر نامـه گفـت از خداوندپاك
    نـگوييم چندين سخن بر گزاف
    مرا پيش خواني ترا شرم نيست
    اگر فيلقوس اين نوشتي بـه فور
    ز دارا بدين سان شدستي دلير
    چو بر تخمـه يي بـگذرد روزگار
    هـمان نيز بزم آمدت رزم كيد
    برين گونه عنوان برين سان سخن
    مـنـم فور وز فور دارم نژاد
    بدانگـه كه دار مرا يار خواست
    هـمي ژنده پيلان فرستادمش
    كه بر دست آن بنده بر كشته شد
    گر او را ز دسـتور بد بد رسيد
    تو در جنگ چندين دليري مكـن
    بـبيني كنون ژنده پيل و سپاه
    همي راي تو برترين گشتن است
    بـه گيتي همه تخم زفتي مكار بدين نامه ما نيكويي خواسـتيم
    بدين نامه ما نيكويي خواسـتيم



  • برآشـفـت زان نامدار بزرگ
    بـه پاليز كينه درختي بكشـت
    بـبايد كه باشيم با ترس و باك
    كـه بيچاره باشد خداوند لاف
    خرد را بر مـغزت آزرم نيسـت
    تو نيز آن هـم آغاز و بردار شور
    كزو گشتـه بد چرخ گردنده سير
    نـسازند با پـند آموزگار
    بر آني كه شاهانت گشتند صيد
    نيامد بـما زان كيان كـهـن
    كـه از قيصران كس نكرديم ياد
    دل و بخت با او نديديم راسـت
    هـميدون به بازي زمان دادمش
    سر بخـت ايرانيان گشتـه شد
    چرا شد خرد در سرت ناپديد
    كـه با مات كوتاه باشد سخـن
    كـه پيشـت ببـندند بر باد راه
    نـهان تو چون رنگ آهرمنسـت
    بـترس از گزند و بد روزگار منـقـش دلـت را بياراستيم
    منـقـش دلـت را بياراستيم


/ 675