شماره 21 - شاهنامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شاهنامه - نسخه متنی

ابوالقاسم فردوسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شماره 21





  • سـكـندر چو بشـنيد از يادگير
    نوشتـند پـس نامـه يي بر حرير
    بـه نزديك قيدافـه هوشـمـند
    نـخـسـت آفرين خداوند مـهر
    خداوند بخشـنده داد و راسـت
    بـه تـندي نجـسـتيم رزم ترا
    چو اين نامـه آرند نزديك تو
    فرسـتي بـه فرمان ما باژ و ساو
    خردمـندي و پيش بيني كـني
    وگر هيچ تاب اندر آري بـه كار
    چو اندازه گيري ز دارا و فور
    چو از باد عنوان او گشت خشـك
    بيامد هيون تـگاور بـه راه
    چو قيدافـه آن نامـه او بـخواند
    بـه پاسخ نخست آفرين گستريد
    ترا كرد پيروز بر فور هـند
    مرا با چو ايشان برابر نـهي
    مرا زان فزونـسـت فر و مـهي
    كـه من قيصران را به فرمان شوم
    هزاران هزارم فزون لشـكرسـت
    وگر خوانم از هر سوي زيردسـت
    يكي گنـج در پيش هر مهـتري
    تو چندين چـه راني زبان بر گزاف بران نامـه بر مـهر زرين نـهاد
    بران نامـه بر مـهر زرين نـهاد



  • بـفرمود تا پيش او شد دبير
    ز شيراوژن اسـكـندر شـهرگير
    شده نام او در بزرگي بـلـند
    فروزنده ماه و گردان سـپـهر
    فزوني كسي را دهد كش سزاست
    گراينده گـشـتيم بزم ترا
    درخـشان شود راي تاريك تو
    بداني كـه با ما ترا نيسـت تاو
    توانايي و پاك ديني كـني
    نـبيني جز از گردش روزگار
    خود آموزگارت نـبايد ز دور
    نـهادند مـهري بروبر ز مشـك
    بـه فرمان آن نامـبردار شاه
    ز گـفـتار او در شگفتي بـماند
    بدان دادگر كو زمين گـسـتريد
    بـه دارا و بر نامداران سـند
    بـه سر بر ز پيروزه افسر نـهي
    هـمان لشكر و گنج شاهنشهي
    بـترسـم ز تهديد و پيچان شوم
    كه بر هر سري شهرياري سرست
    نـماند برين بوم جاي نشسـت
    چو آيد ازين مرز با لـشـكري
    ز دارا شدسـتي خداوند لاف هيوني برافـگـند بر سان باد
    هيوني برافـگـند بر سان باد


/ 675