شماره 12 - شاهنامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شاهنامه - نسخه متنی

ابوالقاسم فردوسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شماره 12





  • چو بر تخت بنشست شاه اردشير
    كـجا نام آن پير خراد بود
    چـنين داد پاسخ كه اي شهريار
    هميشـه بوي شاد و پيروزبخت
    بـه جايي رسيدي كه مرغ و دده
    بزرگ جـهان از كران تا كران
    كـه داند صفـت كردن از داد تو
    هـمان آفرين در فزايش كـنيم
    كـه ما زنده اندر زمان توايم
    خريدار ديدار چـهر ترا
    تو ايمـن بوي كز تو ما ايمـنيم
    تو بـسـتي ره بدسـگالان ما
    پراگنده شد غارت و جنگ و موش
    بـماناد اين شاه تا جاودان
    نه كس چون تو دارد ز شاهان خرد
    پيي برفگـندي بـه ايران ز داد
    بـه جايي رسيدي هم اندر سخن
    خردها فزون شد ز گـفـتار تو
    بدين انـجـمـن هرك دارد نژاد
    توي خلـعـت ايزدي بخـت را
    بـماناد اين شاه با مـهر و داد
    جـهان يكسر از راي وز فر تست هـميشـه سر تخت جاي تو باد
    هـميشـه سر تخت جاي تو باد



  • بـشد پيش گاهش يكي مرد پير
    زبان و روانـش پر از داد بود
    انوشـه بدي تا بود روزگار
    به تو شادمان كشور و تاج و تخت
    زنـند از پس و پيش تختـت رده
    سرافراز بر تاجور مـهـتران
    كـه داد و بزرگيسـت بـنياد تو
    خداي جـهان را نيايش كـنيم
    بـه هر كار نيكي گـمان توايم
    هـمان خوب گفـتار و مـهر ترا
    مـبادا كـه پيمان تو بشكـنيم
    ز هـند و ز چين و هـمالان ما
    نيايد همي جوش دشمن به گوش
    هـميشـه سر و كار با موبدان
    نـه انديشـه از راي تو بـگذرد
    كـه فرزند ما باشد از داد شاد
    كـه نو شد ز راي تو مرد كهـن
    جـهان گشت روشن به ديدار تو
    بـه تو شادمانـند وز داد شاد
    كـلاه و كـمر بستن و تخـت را
    ندارد جهان چون تو خسرو به ياد
    خنـك آنـك در سايه پر تست جـهان زير فرمان و راي تو باد
    جـهان زير فرمان و راي تو باد


/ 675