شماره 1 - شاهنامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شاهنامه - نسخه متنی

ابوالقاسم فردوسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شماره 1





  • بـه شاهي برو آفرين خواندند
    يكي موبدي بود شـهرو بـه نام
    بيامد بـه كرسي زرين نشسـت
    جهان را همي داشت با داد و راي
    پراگـنده گـنـج و سـپاه ورا
    چـنين تا برآمد برين پـنـج سال
    نشسته شبي شاه در طيسفون
    بدانگـه كه خورشيد برگشت زرد
    خروش آمد از راه اروندرود
    چـنين گفت موبد بران شاه خرد
    كـنون مرد بازاري و چاره جوي
    چو بر دجـلـه بر يكدگر بـگذرند
    بـترسد چنين هركس از بيم كوس
    چـنين گـفـت شاپور با موبدان
    پـلي ديگر اكـنون بـبايد زدن
    بدان تا چـنين زيردسـتان ما
    بـه رفتن نباشند زين سان به رنج
    همـه موبدان شاد گشتند سخت
    يكي پـل بـفرمود موبد دگر
    ازو شادمان شد دل مادرش
    بـه زودي به فرهنگ جايي رسيد
    چو بر هفت شد رسم ميدان نهاد
    بهشـتـم شد آيين تخت و كلاه
    تـن خويش را از در فـخر كرد بر آيين فرخ نياكان خويش
    بر آيين فرخ نياكان خويش



  • همـه مـهـتران گوهر افشاندند
    خردمـند و شايستـه و شادكام
    ميان پيش او بندگي را ببـسـت
    سپـه را به هر نيك و بد رهنماي
    بياراسـت ايوان و گاه ورا
    برافراخـت آن كودك خرد يال
    خردمـند موبد بـه پيش اندرون
    پديد آمد آن چادر لاژورد
    به موبد چنين گفت هست اين درود
    كـه اي پاك دل نيك پي شاه گرد
    ز كلبـه سوي خانه بنـهاد روي
    چـنين تنـگ پل را به پي بسپرند
    چـنين برخروشند چون زخم كوس
    كـه اي پرهـنر نامور بـخردان
    شدن را يكي راه باز آمدن
    گر از لـشـكري در پرسـتان ما
    درم داد بايد فراوان ز گـنـج
    كـه سبز آمد آن نارسيده درخت
    بـه فرمان آن كودك تاجور
    بياورد فرهـنـگ جويان برش
    كز آموزگاران سراندر كـشيد
    هـم آورد و هم رسم چوگان نهاد
    تو گفـتي كمر بست بهرامـشاه
    نشستنـگـه خود به اصطخر كرد گزيده سرافراز و پاكان خويش
    گزيده سرافراز و پاكان خويش


/ 675