پادشاهي اردشير نكوكار - شاهنامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شاهنامه - نسخه متنی

ابوالقاسم فردوسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پادشاهي اردشير نكوكار





  • چو بنشـسـت بر گاه شاه اردشير
    كـمر بـسـت و ايرانيان را بـخواند
    چـنين گـفـت كز دور چرخ بلـند
    جـهان گر شود رام با كام مـن
    ور ايدونـك با ما نـسازد جـهان
    برادر جـهان ويژه ما را سـپرد
    فرسـتـم روان ورا آفرين
    چو شاپور شاپور گردد بـلـند
    سـپارم بدو گاه و تاج و سـپاه
    مـن اين تـخـت را پايكار وي ام
    شـما يكـسره داد ياد آوريد
    چـنان دان كه خورديم و بر ما گذشت
    چو ده سال گيتي همي داشت راست
    نجسـت از كسي باژ و ساو و خراج
    مر او را نـكوكار زان خواندند
    چو شاپور گـشـت از در تاج و گاه نـگـشـت آن دلاور ز پيمان خويش
    نـگـشـت آن دلاور ز پيمان خويش



  • بياراسـت آن تـخـت شاپور پير
    بر پايه تـخـت زرين نـشاند
    نـخواهـم كـه باشد كسي را گزند
    بـبينـند تيزي و آرام مـن
    بـسازيم ما با جـهان جـهان
    ازيرا كـه فرزند او بود خرد
    كـه از بدسگالان بشسـت او زمين
    شود نزد او گاه و تاج ارجـمـند
    كـه پيمان چـنين كرد شاپور شاه
    هـمان از پدر يادگار وي ام
    بـكوشيد و آيين و داد آوريد
    چو مردي همه رنج ما باد گـشـت
    بـخورد و ببخشيد چيزي كه خواست
    هـمي رايگان داشـت آن گاه و تاج
    كـه هركـس تـن آسان ازو ماندند
    مر او را سپرد آن خجسـتـه كـلاه بـه مردي نگه داشت سامان خويش
    بـه مردي نگه داشت سامان خويش


/ 675