شماره 1 - شاهنامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شاهنامه - نسخه متنی

ابوالقاسم فردوسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شماره 1





  • چوگستهم وبندوي به آذرگشسپ
    كه در شب به نزديك خسرو شود
    فرسـتاده آمد بر شاه نو
    ز آشوب بـغداد گفـت آنـچ ديد
    چـنين گـفـت هركو زراه خرد
    نـترسد ز كردار چرخ بـلـند
    گراين بد كه گفـتي خوش آمد مرا
    وليكن پدر چون به خون آخت دست
    هـم او را كنون چون يكي بنده ام
    هـم اندر زمان داغ دل با سـپاه
    سـپاهي بد از بردع و اردبيل
    از ارمينيه نيز چـندي سـپاه
    چوآمد بـبـغداد زو آگـهي
    همـه شـهر ز آگاهي آرام يافت
    پذيره شدندش بزرگان شـهر
    نـهادند بر پيشگـه تخـت عاج
    بـشـهر اندرون رفت خسرو بدرد
    چـه جوييم زين گـنـبد تيزگرد
    يكي راهـمي تاج شاهي دهد
    يكي را برهنه سروپاي و سفـت
    يكي را دهد توشه شـهد و شير
    سرانـجام هردو بـخاك اندرند
    اگر خود نزادي خردمـند مرد
    نديدي جـهان ازبنـه بـه بدي كـنون رنـج در كارخـسرو بريم
    كـنون رنـج در كارخـسرو بريم



  • فگـندند مردي سبك بر دو اسپ
    از ايران بـه آگاهي نو شود
    گذشـتـه شـبي تيره از ماه نو
    جوان شد چو برگ گل شنـبـليد
    بـتيزي ز بي دانـشي بـگذرد
    شود زندگانيش ناسودمـند
    خور و خواب در آتـش آمد مرا
    از ايران نكردم سران نشـسـت
    سـخـن هرچ گويد نيوشـنده ام
    بـكردار آتـش بيامد ز راه
    هـمي رفـت با نامور خيل خيل
    همي تاخـت چون باد با پور شاه
    كـه آمد خريدار تـخـت مـهي
    جهانـجوي از آرامشان كام يافت
    كـسي را كه از مهتري بود بـهر
    هـمان طوق زرين وپرمايه تاج
    بـنزد پدر رفـت با بادسرد
    كـه هرگز نياسايد از كاركرد
    يكي را بدريا بـماهي دهد
    نـه آرام و خواب و نه جاي نهفت
    بـپوشد بديبا و خز و حرير
    بـتارك بدام هـلاك اندرند
    نديدي ز گيتي چـنين گرم و سرد
    اگر كـه بدي مرد اگر مـه بدي بـخوانـنده آگاهي نو بريم
    بـخوانـنده آگاهي نو بريم


/ 675